۱۴۰۰/۷/۱، ۰۹:۵۶ صبح
(۱۴۰۰/۷/۱، ۰۹:۵۱ صبح)Mari90 نوشته است: سلام
بچه ها منم کاملا حرفاتون را قبول دارم
ولییی من هنوز یادمه قبل از بچه زندگی چجوری بود! کِی یادم میره؟!!!
هنوز نتونستم خودمو وفق بدم و واقعا سخته
همیشه این جمله را میشنیدم که بذار بچه بیا دیگه زندگی بدون بچه یادت میره و اصلا یادت میره قبل از بچه چیکار میکردین
ولی الان بعد از تقریبا سه سال هنوز یادم نرفته خخ
ما خودمون دو تا بچه را بزرگ کردیم و واقعا سخت گذشت و میگذره .
مثلاً اگر نخوای بچه پای تلویزیون بشینه خود این مورد یک عالمه انرژی از پدر مادر میگیره، باید باهاش بازی کنیم، سرگرمش کنیم، کتاب بخونیم و همه این زمان ها قبلاً فقط برای خودمون بودد
دقیقا همینطوره... واقعا بچه داری اصولی که کار فرسایشی تمام وقته...
ببین یادم رفته می دونی یعنی چی؟ یعنی انگار توی سفرها او هم با ما بوده... اینکه چه جاهایی می رفتیم، چه تفریحاتی داشتیم و کجاها رفتیم دیگه توی ذهنم نیست... ولی مثلا با پسرم رفتیم یه رودخونه و او پاهاش رو زده توش، یا 40 روزگیش رفتیم شمال پررنگ ترین خاطره ی شمال رفتن من شده و کل خاطرات خفن شمال از موج سواری تااااا شاتل و کارایی که می کردیم و دیگه با بچه امکانش نیست، دیگه توی ذهنم نیست... انگار من نبودم... یا همچین کارایی هیچوقت نکردم... بچه میاد حتی سفر دیگه نمیشه تفریحات دو نفره داشت

آزاده نزادیـم کـه آزاد بمیریـم
با گریه بزادیم و به فریاد بمیریم
با جبر و جهالت به جهان پای نهادیم
تا عاقبت از این همه بیداد بمیریم
با گریه بزادیم و به فریاد بمیریم
با جبر و جهالت به جهان پای نهادیم
تا عاقبت از این همه بیداد بمیریم