۱۴۰۱/۱۰/۳، ۰۹:۲۱ عصر
عاطفه، اول خودت، دوم شوهرت سوم دخترت...
بخاطر پر کردن چشم بقیه، از چیزایی که دوست داری نزن که مثلا توی مهمونی لباس ست با دخترت بپوشی، یا لباس تکراری نپوشی... باورت بشه یا نه من خودم توی مراسم یک نفر، هم توی بله برون و هم عقدش، یه لباس رو پوشیدم... نمی گم روشم درسته، اما اولویت های خاص خودم رو برای پول خرج کردن دارم... دور و برم همیشه آدمایی بودن که می گفتن مهم نیست توی خونه چی می خوری، لباس و ظاهرت رو خوب کن... من درسته می دونم که ظاهر روی احترام آدم تاثیر میذاره و آدما از چشمشون ما رو قضاوت می کنن... اما باید این منبع رضایت از بیرون به درون منتقل بشه که ما از خودمون راضی باشیم...
به نظر من به جای هزینه کردن برای ست لباس، برای چیزایی که دوست داری هزینه کن که اینجوری ببینی که اول خودتی که ارزش داری...
و مشکل شما عزت نفسه بیشتر نه اعتماد به نفس... کاهش اعتماد به نفس داریا، نه اینکه نداری، اما عمیقا از ته قلبم بهت میگم که این اتفاق بعد از مادر شدن طبیعیه... چرا؟ چون اینقدر توی بچه داری آدم با چیزای عجیب مواجه میشه که راه حلی براشون پیدا نمی کنه که فکر می کنه مشکل از خودشه که داره مثلا توی ساکت کردن بچه شکست می خوره... با اینکه ساکت شدن بچه ربط خاصی به ما نداره!!! خیلی وقتا واقعا بدون دلیل گریه می کنن... ولی ما فکر می کنیم که نمی تونیم ساکت کنیم، پس اعتماد بنفسمون کم میشه... از اونور حافظه دچار اختلالات شدید میشه، خودش باعث میشه که سریع داده هامون رو فراخوانی نکنیم... همینم اعتماد بنفس ما رو کم میکنه... توی خونه بودن، درگیر کاری بودن که از دید اکثر مردم ارزشی نداره، زحمتی نداره، علمی نمی خواد وووووو... هم اعتماد بنفس و عزت نفس ما رو کم می کنه... و واقعا فکر کنم کمتر مادری باشه که این رو تجربه نکنه... به نظرم اکثر اونهایی که تجربه می کنن، مثلا مادرای شاغلی هستن که خیلی سریع به کار بر می گردن... مادرایی که کمک دارن... مادرایی که سهل گیر هستن....
واقعا این روزا فقط باید بگذره... یکم که دخترت بزرگتر بشه، می بینی که چقدر همه چیز بهتر میشه...
بحث استقلال مالی هم که خیلیییی گسترده اس.... نمی دونم دقیقا سوالت چی هستش عاطفه جون
بخاطر پر کردن چشم بقیه، از چیزایی که دوست داری نزن که مثلا توی مهمونی لباس ست با دخترت بپوشی، یا لباس تکراری نپوشی... باورت بشه یا نه من خودم توی مراسم یک نفر، هم توی بله برون و هم عقدش، یه لباس رو پوشیدم... نمی گم روشم درسته، اما اولویت های خاص خودم رو برای پول خرج کردن دارم... دور و برم همیشه آدمایی بودن که می گفتن مهم نیست توی خونه چی می خوری، لباس و ظاهرت رو خوب کن... من درسته می دونم که ظاهر روی احترام آدم تاثیر میذاره و آدما از چشمشون ما رو قضاوت می کنن... اما باید این منبع رضایت از بیرون به درون منتقل بشه که ما از خودمون راضی باشیم...
به نظر من به جای هزینه کردن برای ست لباس، برای چیزایی که دوست داری هزینه کن که اینجوری ببینی که اول خودتی که ارزش داری...
و مشکل شما عزت نفسه بیشتر نه اعتماد به نفس... کاهش اعتماد به نفس داریا، نه اینکه نداری، اما عمیقا از ته قلبم بهت میگم که این اتفاق بعد از مادر شدن طبیعیه... چرا؟ چون اینقدر توی بچه داری آدم با چیزای عجیب مواجه میشه که راه حلی براشون پیدا نمی کنه که فکر می کنه مشکل از خودشه که داره مثلا توی ساکت کردن بچه شکست می خوره... با اینکه ساکت شدن بچه ربط خاصی به ما نداره!!! خیلی وقتا واقعا بدون دلیل گریه می کنن... ولی ما فکر می کنیم که نمی تونیم ساکت کنیم، پس اعتماد بنفسمون کم میشه... از اونور حافظه دچار اختلالات شدید میشه، خودش باعث میشه که سریع داده هامون رو فراخوانی نکنیم... همینم اعتماد بنفس ما رو کم میکنه... توی خونه بودن، درگیر کاری بودن که از دید اکثر مردم ارزشی نداره، زحمتی نداره، علمی نمی خواد وووووو... هم اعتماد بنفس و عزت نفس ما رو کم می کنه... و واقعا فکر کنم کمتر مادری باشه که این رو تجربه نکنه... به نظرم اکثر اونهایی که تجربه می کنن، مثلا مادرای شاغلی هستن که خیلی سریع به کار بر می گردن... مادرایی که کمک دارن... مادرایی که سهل گیر هستن....
واقعا این روزا فقط باید بگذره... یکم که دخترت بزرگتر بشه، می بینی که چقدر همه چیز بهتر میشه...
بحث استقلال مالی هم که خیلیییی گسترده اس.... نمی دونم دقیقا سوالت چی هستش عاطفه جون
آزاده نزادیـم کـه آزاد بمیریـم
با گریه بزادیم و به فریاد بمیریم
با جبر و جهالت به جهان پای نهادیم
تا عاقبت از این همه بیداد بمیریم
با گریه بزادیم و به فریاد بمیریم
با جبر و جهالت به جهان پای نهادیم
تا عاقبت از این همه بیداد بمیریم