۱۴۰۱/۱۰/۸، ۰۶:۴۴ صبح
وای ندا گفتی حالت تهوع گرفتم... آره ماری درست گفت، پسر منم خورد توی تیزی دیوار و خودم از خونی که توی خونه و خودمون و در و دیوار پخش شده بود تقریبا از حال رفتم... هنوز از کنج ها می ترسم... هنوز می ترسم بازی فعالیتی توی خونه بکنم... 8 تا بخیه از بیرون خورد، از تو هم نمی دونم من اصلا فقط پاشو گرفته بودم... واقعا خدا رو شکر که باز نشده مال پسرت... خییییلی بده اونم دقیقا وسط صورت... آخ آخ آخخخخخ...
آزاده نزادیـم کـه آزاد بمیریـم
با گریه بزادیم و به فریاد بمیریم
با جبر و جهالت به جهان پای نهادیم
تا عاقبت از این همه بیداد بمیریم
با گریه بزادیم و به فریاد بمیریم
با جبر و جهالت به جهان پای نهادیم
تا عاقبت از این همه بیداد بمیریم