نونا حون و بقیه مامانا
دیروز پسر من تا عصر که پاشد در واقع هیچی نخورده بود دیگه
یهو بی حوصله و عصبلنی و سر سری پاشدم براش سوپ گذاشتم که همسرمم گفت منم از همین میخورم
جو پخته توی فریزر داشتم ریختم توی قابلمه با اب قلم فریزری و هویج ریییز و نخود فرنگی و فلفل دلمه ای ریییز و یه مشت شوید تازه که بازم فریزری بود
ادویه نریختم دیگه چون توی اب قلمه داشت و یکمم نمک زدم و درشو گذاشتم و حدود 1ساعتی پخت و غلیظ شد
بعد یه قاشق برداشتم بهش دادم نخورد
منم حرصم گرفت برای باباش کشیدم با نون
یهو رفت سراغ اون
باباشم چون خودش عاااشق انواع تیلیته براش نون ریز کرد ریخت توی سوپ و دونه دونه بهش داد
اقا سوپ باباشو خورد تا نصفه من ریختم براش یه سوپخوری باز با نون تیلیت خورد
اخر شبم قبل خواب باز یه سوپخوری ریختم با نون تیلیت خورد
وای من فقط مونده بود از ذوقم گریه کنم
باباش انقدر ذوق مرد هی براش نیرقصید و موزیک میزد تند تند خخخخ
1مادر و پدر ندید بدید
گفتم بگم بهتون
غذای ساده و معمولی ای بودا اما خورد
انقدر چند روز بود چیزی نخورده بود پی پی هم روزی 1بار کم میکرد
دیروز پسر من تا عصر که پاشد در واقع هیچی نخورده بود دیگه
یهو بی حوصله و عصبلنی و سر سری پاشدم براش سوپ گذاشتم که همسرمم گفت منم از همین میخورم
جو پخته توی فریزر داشتم ریختم توی قابلمه با اب قلم فریزری و هویج ریییز و نخود فرنگی و فلفل دلمه ای ریییز و یه مشت شوید تازه که بازم فریزری بود
ادویه نریختم دیگه چون توی اب قلمه داشت و یکمم نمک زدم و درشو گذاشتم و حدود 1ساعتی پخت و غلیظ شد
بعد یه قاشق برداشتم بهش دادم نخورد
منم حرصم گرفت برای باباش کشیدم با نون
یهو رفت سراغ اون
باباشم چون خودش عاااشق انواع تیلیته براش نون ریز کرد ریخت توی سوپ و دونه دونه بهش داد
اقا سوپ باباشو خورد تا نصفه من ریختم براش یه سوپخوری باز با نون تیلیت خورد
اخر شبم قبل خواب باز یه سوپخوری ریختم با نون تیلیت خورد
وای من فقط مونده بود از ذوقم گریه کنم
باباش انقدر ذوق مرد هی براش نیرقصید و موزیک میزد تند تند خخخخ
1مادر و پدر ندید بدید

گفتم بگم بهتون
غذای ساده و معمولی ای بودا اما خورد
انقدر چند روز بود چیزی نخورده بود پی پی هم روزی 1بار کم میکرد




