۱۴۰۰/۷/۱۰، ۱۲:۴۳ عصر
روشنک جان
عزیزم با تمام وجودم درکت میکنم.این چند روز همش به فکرت بودم گفتم خدایا فقط خودت کمک این طفل معصوم باش
وقتی جنین 8هفته من واسه اولین بار رفت یه تیکه از قلبم باهاش رفت
ساعتی نبود که بغض نکنم و اشک نریزم هر روز کارم این بود که بشینم بگم اگه بود الان چیکار میکرد
هنوزم که هنوزه بچه هایی که همزمان با زایمان من دنیا اومدنا میبینم میگم ای خدا الان بچه من باید اینقدی باشه
خیلی خیلی سخته ولی تا میتونی آروم باش بدون بهترین ها در انتظارته
از خدا صبر و آرامش برات میخوام
عزیزم با تمام وجودم درکت میکنم.این چند روز همش به فکرت بودم گفتم خدایا فقط خودت کمک این طفل معصوم باش
وقتی جنین 8هفته من واسه اولین بار رفت یه تیکه از قلبم باهاش رفت
ساعتی نبود که بغض نکنم و اشک نریزم هر روز کارم این بود که بشینم بگم اگه بود الان چیکار میکرد
هنوزم که هنوزه بچه هایی که همزمان با زایمان من دنیا اومدنا میبینم میگم ای خدا الان بچه من باید اینقدی باشه
خیلی خیلی سخته ولی تا میتونی آروم باش بدون بهترین ها در انتظارته
از خدا صبر و آرامش برات میخوام