همسرم صبح برداشته بعد از رفتن من ماشینش رو از کوچه اورده جای پارک من. خودش هم اومدن دنبالش بدون ماشین رفته. ما هم فقط یه پارکینگ داریم. من الان خوش و خرم اومدم تو پارکینگ دیدم ماشینش اونجاست. دیگه بقیهشو سگهای بالا رو حذف کنی انگار ماجرا رو تعریف کردم. اینه ام خورد به در پارکینگ. از اونور تا ته خم شد. برگردوندم سر جاش اتفاق خاصی انگار براش نیفتاده نمیدونم ولی حالم گرفته شد.
حالا میگم من هر روز میرم سرکار ماشینم تو کوچه خیابونهای اطراف شرکته تا عصر. تو واقعا طاقت نداری ماشینت یه روز بیرون باشه؟
حالا میگم من هر روز میرم سرکار ماشینم تو کوچه خیابونهای اطراف شرکته تا عصر. تو واقعا طاقت نداری ماشینت یه روز بیرون باشه؟
