۱۴۰۰/۷/۱۷، ۰۷:۴۳ عصر
آخ نونا من عااااااااشق جنووووبم
این چند روز که شمال رفتیم انقدر هوا سررررد و باروووون بود که از ویلا جم نخوردیم
یه روزش آفتابی شد که رفتیم جنگل تا پیاده شدیم از و با پسر عکس بگیریم و بد قلقی کرد و نشستم تو ماشین همین
فقط شب تا صبح و صبح تا شب بازی کردیم چون همه جوون ببودیم که البته اینم دو سومشو من تو اتاق در اختیار قند عسل بودم
این چند روز که شمال رفتیم انقدر هوا سررررد و باروووون بود که از ویلا جم نخوردیم
یه روزش آفتابی شد که رفتیم جنگل تا پیاده شدیم از و با پسر عکس بگیریم و بد قلقی کرد و نشستم تو ماشین همین
فقط شب تا صبح و صبح تا شب بازی کردیم چون همه جوون ببودیم که البته اینم دو سومشو من تو اتاق در اختیار قند عسل بودم