مینو جون تا حالا ک خونه مامانم بود و چالش زیادی نداشتم
پسرم 3 سال و نیمشه و خیلی خوب بنظرم کنار اومده حسودی نمیکنه دوسش داره دایم میحواد بوسش کنه
اینجا فقط موقع خواب چالش داشتیم ک معمولا همزمان میشد حوابوندنشون من ی دستی شیر میدم ی ذستی پسرمو ناز میکنم تا بخوابه
ولی همه اینا تو این شرایط بوده ک پسرم خیلی خیلی اینجا سرگرمه بابام کلا خونه اس و در اختیاز اقا خیلی باهم جورن
انشاله زفتیم خونه تجربیات واقعی رو برات میگم
. ..... ما هم سه سال و نیم پیش تو فامیل چهار پنج تا بودیم ک ب فلصله یک ماه یک ماه زایمان کردیم و متاسفانه مقایسه زیاذ بود مخصوصا پسرم از همشون لاغرتر بود هی همه میگفتن
الانم باز چندتاییم با فاصله کم ذیگه باتجربه قبلی خودمو تو این چرخه بیخوذ نمیندازم
من برا کارن از 1ونیم 2 ماهگی کتاب میخوندم خیلی کتابای شعر ک خودمم داستان میساختم و الان خیلی خیلیی کتاب دوس داره
پسرم 3 سال و نیمشه و خیلی خوب بنظرم کنار اومده حسودی نمیکنه دوسش داره دایم میحواد بوسش کنه

اینجا فقط موقع خواب چالش داشتیم ک معمولا همزمان میشد حوابوندنشون من ی دستی شیر میدم ی ذستی پسرمو ناز میکنم تا بخوابه

ولی همه اینا تو این شرایط بوده ک پسرم خیلی خیلی اینجا سرگرمه بابام کلا خونه اس و در اختیاز اقا خیلی باهم جورن
انشاله زفتیم خونه تجربیات واقعی رو برات میگم

. ..... ما هم سه سال و نیم پیش تو فامیل چهار پنج تا بودیم ک ب فلصله یک ماه یک ماه زایمان کردیم و متاسفانه مقایسه زیاذ بود مخصوصا پسرم از همشون لاغرتر بود هی همه میگفتن
الانم باز چندتاییم با فاصله کم ذیگه باتجربه قبلی خودمو تو این چرخه بیخوذ نمیندازم
من برا کارن از 1ونیم 2 ماهگی کتاب میخوندم خیلی کتابای شعر ک خودمم داستان میساختم و الان خیلی خیلیی کتاب دوس داره