۱۴۰۱/۱۰/۲۶، ۰۶:۴۱ عصر
بچهها یه تجربه میخوام بگم که در نگاه اول خندهدار به نظر میاد اما خوب برام جالب بود..
ما یه مبلغ پولی سر فروش یه زمین اشتراکی به دستمون رسیده بود. گذاشتیم بانک تا تصمیم بگیریم باهاش چه سرمایهگذاریای بکنیم. گفتیم خوب خونه اطراف تهران پیشخرید کنیم و برای موعد چکها خرد خرد از این پول برداریم. اما همسرم نزدیک به موعد چکها به این در و اون در میزد که وام بگیره چون به نظرمون حیف بود از حساب بلند مدت خارجش کنیم! میگفتیم عیب نداره قسط وام رو با سود این پول میدیم. بعد نشون به اون نشون که این پول طفلک شد گردنبند حضرت فاطمه و دست نخورد و ما با تصور خرجش یه زمین کوچیک هم خریدیم. الانم میخواهیم باهاش ماشینمون رو عوض کنیم
خیلییی قسط داریم ولی به قول رز تو این اقتصاد مسخره باید همیشه بدهکار باشیم. خلاصه خواستم بگم برای ما که ریسکپذیر نبودیم فقط خیال راحتی که بابت داشتن پول نقد داشتیم جلومون انداخت. البته یه ادم عاقلتر از ما قطعا استفاده بهتری میکرد و الان سرمایه خیلی بیشتری داشت اما من به همینم راضیم.
ما یه مبلغ پولی سر فروش یه زمین اشتراکی به دستمون رسیده بود. گذاشتیم بانک تا تصمیم بگیریم باهاش چه سرمایهگذاریای بکنیم. گفتیم خوب خونه اطراف تهران پیشخرید کنیم و برای موعد چکها خرد خرد از این پول برداریم. اما همسرم نزدیک به موعد چکها به این در و اون در میزد که وام بگیره چون به نظرمون حیف بود از حساب بلند مدت خارجش کنیم! میگفتیم عیب نداره قسط وام رو با سود این پول میدیم. بعد نشون به اون نشون که این پول طفلک شد گردنبند حضرت فاطمه و دست نخورد و ما با تصور خرجش یه زمین کوچیک هم خریدیم. الانم میخواهیم باهاش ماشینمون رو عوض کنیم
