منم از تدارک دیدن برای مهمونی خیلی لذت میبرم. البته اون دو سه روز قبل از مهمونی خیلی خوش میگذره. همون برنامه ریزی و لیست نوشتن و خرید کردن. موقع آشپزی هم عادت دارم موزیک لاتین گوش میدم و یه قری اون وسط ها میام.
قدیما که مهمونی بزرگ میدادم موقع مهمونی استرس هم داشتم. بیشتر برای اینکه همه چی طبق برنامه ام پیش بره. خودم هم هرجا مهمونی میرم خیلی دوست دارم میزبان برام وقت گذاشته باشه. حالا مهم نیست دستپختشون حتما خوب باشه. دوست دارم تو مهمونی تلاش کنه به مهمونا خوش بگذره.
چند وقت پیش یه جا برای بار اول دعوت بودم. میزبان غذای نیمه آماده از سوپر مارکت گرفته بود. من اصلا غذاهای پروسس شده نمیخورم. جالبه از پذیرایی من و میز شامم که قبلا اومده بودن مدام تعریف میکردن. ولی خودشون به بهانه خستگی و کار این غذا رو برام سرو کردن. ایکاش برای شام بهم اصرار نمیکردن. چون نوشیدنی های گرمشون واقعا بهم چسبید. دعوت در حد یه نوشیدنی خیلی شیک تر بود.
قدیما که مهمونی بزرگ میدادم موقع مهمونی استرس هم داشتم. بیشتر برای اینکه همه چی طبق برنامه ام پیش بره. خودم هم هرجا مهمونی میرم خیلی دوست دارم میزبان برام وقت گذاشته باشه. حالا مهم نیست دستپختشون حتما خوب باشه. دوست دارم تو مهمونی تلاش کنه به مهمونا خوش بگذره.
چند وقت پیش یه جا برای بار اول دعوت بودم. میزبان غذای نیمه آماده از سوپر مارکت گرفته بود. من اصلا غذاهای پروسس شده نمیخورم. جالبه از پذیرایی من و میز شامم که قبلا اومده بودن مدام تعریف میکردن. ولی خودشون به بهانه خستگی و کار این غذا رو برام سرو کردن. ایکاش برای شام بهم اصرار نمیکردن. چون نوشیدنی های گرمشون واقعا بهم چسبید. دعوت در حد یه نوشیدنی خیلی شیک تر بود.