ارسالها: 2,662
موضوعها: 0
تشکر Received:
6,114 in 1,846 posts
تشکر Given: 4,176
تاریخ عضویت: تير ۱۴۰۰
اعتبار:
7,863
یوتاب جان خیلی خوبه که انگیزه داری
من با اینکه همسرم سعی میکنه کمکم کنه اما اصلا شروع نمیکنم تازه گارد هم میگیرم خودم میدونم نمیخواد یادآوری کنی!!!
دوتا از کارا واقعا برام مهمه اما ترس از نتیجه دارم
بقیه کارا خیلی معمولیه اما نمیدونم چرا انجام نمیدم
مثلا دکتر رفتن (برای آخر تیر وقت گرفتم اگر باز کنسل نکنم)
خرید یه سری وسایل برای خودم و خونه
با اینکه معطل کردن برای خرید وسایل خونه واقعا ضرر مالی داشته(یه وسیله ای که چند ماه پیش ۱۵ قیمت کردم الان ۱۹ گفته)باز موقع نهایی کردن منصرف میشم
کاربرانی که از این پست تشکر کردنداربرانی که از این پست تشکر کردند
• Rose، youtab، شیدا
ارسالها: 4,986
موضوعها: 27
تشکر Received:
8,192 in 2,975 posts
تشکر Given: 5,959
تاریخ عضویت: مهر ۱۴۰۰
اعتبار:
12,568
سلین من بد تر از تو ام، چون من بچه ندارم ولی به شدت دچار رخوت شدم :|
کاربرانی که از این پست تشکر کردنداربرانی که از این پست تشکر کردند
• Celin، youtab
ارسالها: 5,223
موضوعها: 278
تشکر Received:
22,296 in 4,717 posts
تشکر Given: 14,824
تاریخ عضویت: خرد ۱۴۰۰
اعتبار:
24,870
۱۴۰۲/۴/۱۲، ۰۵:۲۳ عصر
(آخرین ویرایش: ۱۴۰۲/۴/۱۲، ۰۵:۲۶ عصر، توسط Rose.)
بچه ها منظور از ملکه، بحث ملکه ی چندش آوری که به همه زور میگه نیست...
منظور من از ملکه زنی بود که قدرت زنانگی بالایی داره... به ارزش خودش آگاهه... جایگاه خودش توی دنیا و حقوق و وظایفش رو می شناسه و در راستای قدرت بیشتر برای خودش و زندگیش و خانواده ش تلاش می کنه... نه اینکه همه بشن کیت میدلتون... زنی که مردش پادشاه زندگیشه و جایگاه خودش رو داره... ملکه ای مثل مهره ی شطرنج که درسته اسمش بعد از شاه میاد اما در واقع قدرتش از شاه بیشتره... و به نوعی، اونه که داره بازی رو کنترل می کنه...
وگرنه که مثلا کنیز بودن هم یه استتوس بوده که خب کسی نمی خواد در اون جایگاه باشه و منفوره... کسی که کنترل زندگی رو داره و فرمون زندگی توی دستشه اونه که قدرت داره و استقلال داره و می تونه مسیر زندگیش رو تعیین کنه... یه ملکه زوایای مثبتی داره که میشه توی زندگی پیاده ش کرد و موفق شد... گذشته از اینکه به نظر من هر کسی باید توی زندگیش نفر اول باشه... نقش اول زندگیش رو به عهده بگیره... توی جامعه ای که سلطنتی هست، این نقش اول مال شاه و ملکه ها هست... برای همین گفتم ملکه... وگرنه که در کل جامعه همه باهم برابریم... منظور اون ملکه ی جامعه ای نیست... منظورم اولین نفر در ذهن و زندگی شخصیمونه... تازه به نظر من خیلی از ملکه ها و پادشاها بودن که آدم های خوبی بودن، تغییرات خیلی مثبتی توی زندگی مردمشون ایجاد کردن و مردمشون رو بالا کشیدن... و ملکه های زیادی هم بودن که خون سلطنتی نداشتن و از افراد عادی بودن، با مبارزه ملکه شدن، ملکه بودن بهشون ارث رسیده ووو... و هدف از خلقتشون فقط ساختن شاه بعدی نبوده...
ولی اگر اینقدر با عنوان ملکه زاویه دارید، پیشنهاداتون رو بگید که عنوان رو اصلاح کنم
آزاده نزادیـم کـه آزاد بمیریـم
با گریه بزادیم و به فریاد بمیریم
با جبر و جهالت به جهان پای نهادیم
تا عاقبت از این همه بیداد بمیریم
ارسالها: 929
موضوعها: 0
تشکر Received:
2,620 in 585 posts
تشکر Given: 753
تاریخ عضویت: خرد ۱۴۰۰
اعتبار:
3,789
۱۴۰۲/۴/۱۲، ۰۵:۵۴ عصر
(آخرین ویرایش: ۱۴۰۲/۴/۱۲، ۰۵:۵۵ عصر، توسط Paula.)
رز عزیز، البته متوجه نکتهت هستم ولی بحث گارد داشتن مطرح نیست؛ بلکه مسئله اینه که همهچیز در درون ماست و وقتی ما لفظ پادشاه یا ملکه رو عنوان میکنیم این معنا درش مستتره که پادشاه برتره و همچنان زیر سایۀ سلطان( که در متون قدیمی از اون به عنوان سایۀ خدا یاد میشه قرار داریم) در حالی که نفر اول زندگی کسی بودن یا بهترین نوع خودمون بودن چندان ارتباطی به اون پیدا نمیکنه برای خوب بودن و بهترین خودمون بودن حتماً لازم نیست پادشاه و یا ملکه باشیم
البته من معتقدم که بار معنایی کلمات بسیار مهمه
اگر دوست داشتید نام تاپیک رو تغییر بدید، پیشنهاد من اینه:
بهترین خودت باش
ارسالها: 2,662
موضوعها: 0
تشکر Received:
6,114 in 1,846 posts
تشکر Given: 4,176
تاریخ عضویت: تير ۱۴۰۰
اعتبار:
7,863
شیدا جان باز خوبه بچه دارم کارای مربوط به پسرمو سر وقت انجام میدم وگرنه کلا از خودم نا امید میشدم
اگر یه دهم وقتی که برای پسرم میذارم برای خودم میذاشتم عالی بود
ارسالها: 194
موضوعها: 0
تشکر Received:
195 in 55 posts
تشکر Given: 994
تاریخ عضویت: اسف ۱۴۰۰
اعتبار:
3,025
۱۴۰۲/۴/۱۲، ۰۷:۴۴ عصر
(آخرین ویرایش: ۱۴۰۲/۴/۱۲، ۰۷:۴۵ عصر، توسط دژاوو.)
هرچی توی سن درست تر و پایین تر بچه ها رو مستقل كنیم پذیرششون بیشتر و بهتره
گفتگو و شناخت احساسات كمك كننده است
بازی درمانی
روتین مشخص
و در اولویت پذیرش پدرومادر و همراه و همكلام شدنشون مسایل رو درست پیش می بره
ارسالها: 613
موضوعها: 0
تشکر Received:
2,080 in 377 posts
تشکر Given: 3,963
تاریخ عضویت: خرد ۱۴۰۰
اعتبار:
4,482
عاطفه
من همیشه آرزوم بود معلم بشم ولی استخدام نه!
عشق به تدریس و آموزش و انتشار علمم داشت دیوونم میکرد.
و من الان دارم آرزوم رو زندگی میکنم... من مربی باشگاه هستم ولی هم تدریس میکنم، هم آموزش میدم، هم علمم رو منتشر میکنم تو باشگاه! و از لحاظ روحی و روانی عمیقاً ارضا هستم.
تازه من دارم تو محیطی زندگی میکنم که استخدامِ رسمی بودنِ یک خانم (توجه کن فقط رسمی) نشانه برتری یک خانم و حد بالای انسانی یک خانم نسبت به خانمهای غیررسمی و شغل آزاد هست.
قدم اول و دوم و سوم و ..... آخر هم قبلا گفتم:
مشاوره + ورزش در محیط باشگاه
ولی اگه دقت کنی تقریبا هرچیزی که دوستان بهت میگن رو نمیتونی...
ارسالها: 1,733
موضوعها: 0
تشکر Received:
5,714 in 1,177 posts
تشکر Given: 1,195
تاریخ عضویت: تير ۱۴۰۰
اعتبار:
6,046
وای بچه ها شرمنده ک نشد بیام
واقعا نتونستم بیام
ولی خیلی فکرم مشغول بود
اره هرکاری ک شما گفتین رو نمیتونم
ولی دلیلشو پیدا کردم
من خیلی وقته از آدما فراریم
از وقتی ک بچم دنیا اومده و گوشه نشین شدم و وقتی برای خودم نداشتم از آدما و دیدنشون فراری بودم حس میکردم ب اندازه کافی خوب و زیبا و موفق نیستم
خونه مامانم میرفتم اونا خونشون خیلی مهمون میاد من سریع برمیگشتم خونه خودم تو لاک تنهایی خودم
حس میکنم اگر بتونم برم بیرون حداقل خونه خاله و عموی خودم شاید حسم بهتر بشه
اها ی موضوع دیگم اینکه من هیچوقت دوس نداشتم مثل آدمای اطرافم باشم ولی انگار واقعیت داره با هرکی بگردی عین خودش میشی
دوس داشتم با آدمای موفق رفت و آمد کنم البته اقوام شوهرم هستن ولی من روم نمیشه باهاشون رفت و آمد کنم
در مورد تدریس هم شوهرم گفت فعلا تا بزرگتر شدن دخترم صبر کنم ولی باشگاه رو استقبال کرد نمیدونم چرا بااینکه فکر کنم جفتشون یک وقتی رو از ادم میگیرن
گفت دوساعت رو میشه بیرون باشی بیشترش اطرافیان کلافه میشن اگرررر دخترمون رو نگه دارن
هفته آینده رو هم گفت بریم بابلسر روحیت عوض بشه بااینکه قبل کرونا آخرین بار سفر رفتیم نمیدونم میتونه تو روحیم موثر باشه یا نه
سلین منم حس تو رو دارم ک اگر کارای مربوط ب دخترم.رو نمیکردم واقعا نابود بودم حس بی ارزشی دارم شدیدا
نونا دست نگرفتم بخدا الکی
درسته دور از دسترسه اما خب فقط یک ماهه دیگه
همین یک ماه رو بتونم رو درس بزارم ولو روزی ۳ ساعت خیالم راحته
ک یک تلاشی کردم
بعدش میفتم رو کارای دیگه
دخترم ۱۸ماهه شد
ارسالها: 5,223
موضوعها: 278
تشکر Received:
22,296 in 4,717 posts
تشکر Given: 14,824
تاریخ عضویت: خرد ۱۴۰۰
اعتبار:
24,870
بچه ها اسم تاپیک رو عوض کردم، ولی بهترین خودت باش یه جوری بود که انگار توی زبون نمی چرخید، این گذاشتم... باز اگه نظری دارید بگید که اصلاح کنم
آزاده نزادیـم کـه آزاد بمیریـم
با گریه بزادیم و به فریاد بمیریم
با جبر و جهالت به جهان پای نهادیم
تا عاقبت از این همه بیداد بمیریم