امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
بهترین ورژن خودت باش
#11
ولی یه سری چیزها فکر کنم ذاتیه. من با آدمهای جدی که صنمی باهاشون ندارم نمیتونم مکالمه بی معنی رو ادامه بدم. اما مثلا یه همکارم هست میتونه قشنگ یه مکالمه رو تا یه ساعت حرف‌های الکی پلکی کش بده. یه نمونه کوچیک: معاونمون گفت من تا حالا فلان جا نرفتم. من اگه بودم اگه میخواستم خیلی نایس و اجتماعی باشم تهش میگفتم جدا؟ خیلی خوب بوده که چرا نرفتین؟ اونم میگفت به فلان دلیل میگفتم اهان! باشه!! حالا همکارم: چرا نرفتین؟ آدمهای هم سطح شما اونجا زیاد دیدم. پس اون BMW و بنزها شما نبودین؟ من فکر کردم اون بی‌ام‌و آبیه شمایین. اونم میگه چی؟؟ در مورد من چه فکری کردین، بنز و بی‌ام‌و مال مدیرتونه لابد. همکارم میگه نه بابا مدیر که نهایت یه ۲۰۶ داشته باشه. اون میگه نه مدیرتون پولداره، اینجوری نگاش نکن. همکارم میگه پس چرا فلان جا رفت سوغاتی ما رو نیاورد؟ همییینجور این مکالمه ادامه پیدا میکنه و هر دو همزمان توانایی ادامه دادنشو دارن.
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • atefehjjjjjjj، Donya، liyane، youtab، خانم فسقلی، ستی‌لیته
پاسخ
#12
بنظر من خیلی صحبت هاتون درسته.

اینهم اضافه کنم که بنظرم اینکه روش خودتو برای موفقیت و زندگی کردن پیدا کنی و الزاما دنباله روی دیگران نباشی، به این معنی هست که سرزمین خودتو داری و ملکه و فرمانروای مطلق سرزمین خودت هستی.
البته از حق نگذریم این نظر شخصی من نیست.
ازین بیت مولانا اومده که میگه: در زمیـــن دیگـــران خانه نکــن ___________________ کار خـــود کن، کار بیـــگانه نکــن

یعنی من تو یه تایمی میدیدم که دوستهام با مدرک مهندسی رفتند آرایشگاه های گلها، گل آرا دارن، دستیاری میکنند برای میکاپ شینیون، بعدش رفتند آرایشگاه معروف مثل گیوا و یکیشون خودش تو صادقیه سالن زد. اما، خب من عرضه اینکارو نداشتم علاقه ای هم نداشتم. الان می بینم باز اگر بخاطر حرف مردم، دست از کار اکادمیک و اداری هم می کشیدم و میرفتم دنبال مد و لباس حالم خیلی بهتر از الانم بود.
خلاصه کههههه شاید همه اینها تو دسته اعتماد بنفس یا تفکر مستقل باشه.. نمیدونم..
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • youtab
پاسخ
#13
عاطفه می دونم خیلیا مخالفن... ولی به نظرم در مورد پول توی خانواده، زنی که کم توقع باشه، همسرش رو هم کم توقع می کنه... من این رو خودم تجربه کردم و توی اطرافیانم هم دیدم... خانمایی که سلیقه ی گرونی دارن، مردشون هم مجبوره بیشتر تلاش کنه که بتونه خانم رو راضی کنه... من دوستی داشتم که می گفت من خیلی راحت قهر می کنم، و تا همسرم گل و شیرینی و کادوی گرون نخره، باهاش قهر می مونم (کادویی که سال 95، مثلا 2 میلیون همسرش هزینه می کرد)... بعد من مدلی ام که میگم پول کمتر هم بود اشکال نداره، همسرم بیشتر پیشمون باشه Smile ولی اون اصلا براش مهم نبود، سر خودش رو با خانواده ش گرم می کرد، همسر بود بود، نبود هم نبود... ول می کرد بدون همسرش می رفت شهرشون وووو... اینا اصلا برای من تعریف شده نیست... ولی از نظر مالی می بینم که واقعا رشد کرده دیگه... یا خیلیای دیگه هم همینطور... شما هم همسرت پولی به اسم شما میده، یا کلا اصلا خرجی خونه رو میده، اوووول یه قسمتی رو برای خودت بردار... شده 100 تومن، 1 تومن، 10 تومن بسته به مقدار درآمد همسرت.... بعد روی باقیمونده حساب و کتاب کن و خرج ها رو بچین...
زنی که کم توقع هست، حتی خودش هم بخواد کار کنه، شاید خیلی وقتا مسیر رشد هم براش باز باشه، اما چون می ترسه، چون کم توقعه، چون تفکرات غلط در مورد پول داره، بازم می بینی که اگرچه خانم بسیار مستعد و پرتلاش و باهوشیه، اما درآمدش از یه حدی از بیشتر نمیشه... آرزوی بزرگ داشتن، سلیقه ی گرون داشتن، خودش یکی از عوامل رشده به نظر من...


برای صحبت کردن هم شما اگر مطالعه داشته باشی، اخبار رو اطلاع داشته باشی، اتفاقاتی داشته باشی که بتونی ازشون تعریف کنی، می تونی با بقیه سر صحبت رو باز کنی... اگر می خوای و نمی تونی باید روی قدرت بیانت کار کنی... اگر کلا اهل حرف زدن نیستی و نمی خوای، خب روحیه ت همینه و باید با خودت کنار بیای و دوستایی پیدا کنی که باهم توی یک فاز باشید... وگرنه باید یک عمر نقش بازی کنی که توی جمع ها آدم "مثلا" باحالی به نظر بیای...

در مورد پول نداشتن و قسطی خریدن، من اصلا وقتی پول ندارم خرید نمی کنم... یا مثلا برم نمایشگاهی چیزی خرید خاصی داشته باشم، یک دونه قاشق اضافه هم نمی خرم... فقط لیستی که توی خونه لازم دارم رو همیشه توی ذهنم دارم اگر قیمت مناسب دیدم می خرم... یا ببین من می گردم با توجه به بودجه م، اونی که ارزونتر می فروشه رو پیدا می کنم چون از چونه زدن متنفرم... و همیشه هم وقتی میرم توی مغازه ها، مغازه ها بعد از من کلی شلوغ میشن و خیلی می شنوم میگن پولت برکت داره... چه برسه که بخوام قسطی بگیرم... اگرچه خب یکی از راه های پیشرفته اما به نظرم عزت نفس آدم رو کم می کنه... داشتم می خرم، نداشتم می گردم اونی که همون جنس رو ارزونتر میده میخرم، نشد، کلا نمی خرم و به هیچکس رو نمی ندازم... می دونم تفکراتم شاید بازدارنده باشه برای رشد... ولی مدلم اینجوره... چرا آزار ببینم؟ چرا باید ناراحت باشم؟
آزاده نزادیـم کـه آزاد بمیریـم
با گریه بزادیم و به فریاد بمیریم
با جبر و جهالت به جهان پای نهادیم
تا عاقبت از این همه بیداد بمیریم
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • youtab، آیسان ۹۶، نسیمه جااان
پاسخ
#14
موافقم پري
لباس و كيف و كفش و .. باكيفيت كه طبيعتا گرونتر هم هست ناخوداگاه استايل رو شيك ميكنه و اعتماد به نفس رو هم زياد ميكنه
جايگاه كفش كه خيلي ويژه ست چون هم مرتبط با سلامتيه و هم روي راه رفتن اثر مثبت زيادي داره
كيف خوب هم توش پول خوب مياد مطمعن باشيد
پارسال يه كيف فليپ پلين خريدم انقد اين كيف پر بركته كه حد نداره
شلوار خوب
پالتوي خوب
عطر خوب
من استايلاي زمستون رو خيلي دوست دارم
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • Pari، Rose، Targol، youtab، ستی‌لیته، نسیمه جااان
پاسخ
#15
موافقم پری جان

من این مدت بعد از بچه، چندین برابر کل عمرم دکتر رفتم... واقعا به این نتیجه رسیدم اگه برای ورزش و غذای خوب خرج نکنی، باید برای دکتر خرج کنی.. اگه منتظر باشی که برای دکتر خرج کنی و بترسی که بری سفر که نکنه مریض شی و دستت خالی باشه، دقیقا دکتر پیش میاد ولی خب توی دستت اون پوله رو داری که خرجش کنی... کلا یه سری چیزایی انگار فراتر از ظاهر خواسته های ماست که ما رو کنترل می کنه... که مثلا من دلم میخواد برم سفرا، ولی میگم نکنه یکیمون مریض شیم و پول نباشه!!!! و نمی ریم و دقیقا هم مریض میشیم... با اینکه شاید اگه سفر رفته بودیم، اینقدر روحیه مون بهتر شده بود که سیستم ایمنیمون قویتر بشه و مریض نشیم...

آره من برای خرید کمد کپسولی رو پیشنهاد می کنم... منم همین مدلی خرید می کنم، هیچوقت الکی خرید نمی کنم، اول به نیازم، به جاش، به ست بودن و قابلیت ست شدن اون چیز حتما فکر می کنم... قیمتشم خب برام اهمیت داره که بتونم پرداخت کنم...
آزاده نزادیـم کـه آزاد بمیریـم
با گریه بزادیم و به فریاد بمیریم
با جبر و جهالت به جهان پای نهادیم
تا عاقبت از این همه بیداد بمیریم
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • Nedaaa28، Pari، youtab، آیسان ۹۶، نسیمه جااان
پاسخ
#16
اتفاقا توي سفر هتل مهمه
حتي اگر يه نصف روز حوصله گشتن هم نداشته باشي مي موني و از امكانات هتل استفاده ميكني
هتل خوب مساويه با صبحانه و غذاي خوب، كافي شاپ خوب،استخر و ماساژ و ...
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • Gitii، Pari
پاسخ
#17
عاطفه نمیتونی بازم یه روزهایی در هفته بری دفتر ؟
یادمه قدیما برای آزمون استخدامی درس میخوندی ولش کردی ؟ اگر اره باز تلاش کن چون فکر میکنم دوست داشتی یه شغل مناسب داشته باشی و مفید باشی
هیچی به اندازه توانمندی های شخصی و تلاش برای ارتقای شخصی ادم شاد نمیکنه بقیه موارد مقطعی هستن ولی شغل خوب هویت ادم هست و بقیه موارد و خواسته ها هم به تبع اون برآورده میشه ...
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • ستی‌لیته
پاسخ
#18
چه بحث جالبی

رز به نظرم اون قسمت حرفات که پولی که برای دکتر نگه داری و به فکر مریضی باشی خرج همون میشه خیلی درسته هرچند که خب به قول خودت ( یا بچه های دیگه گفتن؟) به هرحال بی گدار هم نمیشه به آب زد.
اون خانمی که مثال زدی رو هم درست میگی اینجوری شاید پیشرفت مالی کنن ولی به هرحال این سبک زندگی هم پیامدهای خودشو داره منظورم اینه تو ممکنه پیشرفت مالی اونو به دست نیاورده باشی ولی حتما توی جنبه دیگه ای پیشرفت کردی.راستش بیشتر حس ماشین پولسازی به آدم دست میده که یکی کار کنه یکی حال کنه Smile من ناگفته نماند که خودم کار نمیکنم ولی واقعا دوست ندارم همسرم خیلی یشتر کار کنه تا من بیشتر خرج کنم، دوست دارم به یه سری کارای شخصیشم برسه کما اینکه الان به جای اینکه جمعه ها بره شیفت، میره کلاس خط.
اما کلا مدل خرید کردنتو دوست داشتم.

من خودم یه وسواسی گرفتم اونم اینه که مصرف‌گرایی نکنم.هرچیزی میخوام بخرم که از بابت مالیش مشکلی نداریم هم فکر میکنممثلا برای یه ظرف:
این به چه درد میخوره؟
تا الان کمبودش حس شده؟
این ماده غذایی رو مگه توی فلان ظرف نمیریختی و کارتو راه نمینداخت؟
و تقریبا ۹۹ درصد مواقع به این نتیجه میرسم که نیازی بهش ندارم هرچند مخصوصا با این جو مزخرفی که توی اینستا راه افتاده خیلیی وقتا خیلی چیزارو دلم میخواد.که بازم میگم بابت خریدش هیچ مشکلی مالی وجود نداره.یه سری چیزای بزرگ که خب شرایط مالی شاید اجازه نده به این سوالا برسه آدم.

مصرف گرایی هم بابت بحثای محیط زیستی و فرهنگ چشم و هم چشمی میگم.
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • Mari90، Rose، آیسان ۹۶، فلامینگو، نسیمه جااان
پاسخ
#19
آره صنوبر من که اصلا نمی تونم همچین کاری کنم... ولی میگم بعضی خانمها واقعا این کارا رو می کنن، نتیجه هم می گیرن!!!! من خودم بیشتر دوست دارم همسر ور دلم باشه و باهم بریم سر کار پول دربیاریم و باهم بیایم خونه و باهمم خرج کنیم... ولی او خودش شاغل بود، باز اینجوری رفتار می کرد... نه اینکه قهر کنه که براش بخره ها... نه، میگم حتی قهراش رو بدون کادو آشتی نمی کرد!! چه برسه توی آشتی مثلا از خرید چیزی که می خواد دست بکشه!!!! کلا من مشابهش رو هم با درجات مختلف توی خانم های دور و برم زیاد دیدم... در حدی که فکر می کنم شاید خودمم که آنورمالم........
ولی بعنوان راه حل واقعا میشه بهش فکر کرد که مرد یاد بگیره که خرج کنه... زحمتش رو بیشتر کنه که درآمدش بیشتر بشه... خلاقیتش رو بیشتر کنه که اوضاع خانواده ش بهتر بشه.... به فکر بچه و همسرش باشه که تامین باشن.. ممکنه یک عده باشن شوهرشون وضعشون خوب باشه، بگن وااای این چه طرز فکریه... ولی واقعا توی فشار اقتصادی، زن و بچه ها اولین قشری هستن که توی گرونی خرد میشن... اگه کسی دقت کرده باشه، توی جنوب شهر، کبابی فت و فراووونه... انواع غذا فروشی هست... و نمی بینیم که یه خانم یا خانم با بچه ش اونجا باشه!!! و اکثرا آقایون هستن... ولی همین آقا برای زن و بچه ای که نیاز بیشتری هم به غذای مفید دارن، نمیره دو تا سیخ کباب بگیره... و زن و بچه ش سوءتغذیه دارن... خب این خانم چکار می تونه بکنه وقتی دستش بنده به بچه، مرد هم خرجی نمیده؟ بالاخره یه فکر هوشمندانه ای باید بکنه دیگه... و همین شده که امثال این دوستان من رو می بینیم که با اینکه کار دارن خودشون، سلیقه شون رو هم گرون نشون میدن که مرد براشون خرج کنه و پول از جای دیگه در نره Smile بعد جالبه مرداشونم حسابی رااااضی بیا و ببین!!!!!

رخشید دختر عاطفه هنوز خیلیییی کوچیکه... نمیشه ولش کنه بره که... این دوره هم خیلی مهمه... باید اطرافیان حواسشون باشه... یا مادر خودش حواسش باشه که برای خودش پس انداز داشته باشه، بیمه ای چیزی داشته باشه، برای خودش دایره ی امن درست کرده باشه که بتونه حداقل 1 ساعت بچه رو بذاره جایی و بره یه خرید واجبی اگه داره بکنه و بیاد... وگرنه بچه به آدم وصله... کجا بذاریش Sad
آزاده نزادیـم کـه آزاد بمیریـم
با گریه بزادیم و به فریاد بمیریم
با جبر و جهالت به جهان پای نهادیم
تا عاقبت از این همه بیداد بمیریم
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • atefehjjjjjjj، Pari، رخشید، صنوبر۷۱
پاسخ
#20
رز من نمیدونم دختر عاطفه چند وقتشه ولی همیشه از نوشته هاش این برداشت رو کردم که دوست داشته موفقیت شغلی داشته باشه حالا به چه دلیل یا دلایلی این موضوع به تعویق افتاده دلیل نمیشه تا وقتی که بچه اش بزرگ بشه از خواسته هاش چشم پوشی کنه دقیقا اطرافیان و جامعه این فشار فکری رو اورده و عاطفه دوست داره زود بچه اش بزرگ بشه!
واقعیتش من این موضوع قبول ندارم که میگن تا چند سالگی(عدد دقیقشو نمیدونم) باید مادر کاملا وقف بچه بشه اینجوری از اون مادر هیچی نمیمونه و بنظرم عملا کارایی اون مادر کم میشه شاید کمتر از مادری که شاغل هست و چندین ساعت در کنار بچه اش نیست

ولی خب اینم بگم این بحث بر میگرده به تجربه زیست هر کدوم از ماها و تجربیاتی که داشتیم و خوب مطلق قطعا وجود نداره
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • atefehjjjjjjj، mahtakhanoum، Sufii، ستی‌لیته، مینو، نسیمه جااان
پاسخ


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 2 مهمان