امتیاز موضوع:
  • 2 رأی - میانگین امتیازات: 4
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
گپ و گفت مامانهای 1401
رز بچه ی داداشم یک ماه دیگه به دنیا میاد هم اینکه ازشون دورم و هم اینکه نمیخوام فکر کنه چون بچم اینجوری شده الان دیگه هلاک بچه ام که بخوام همش بچشون رو ببینم

(۱۴۰۱/۸/۱۲، ۰۲:۲۶ عصر)youtab نوشته است: الان میگین من چقدر غرغروام  Confused
اما ارزو نگم برات
من به خدا قسم نمیدونستم وگرنه... میخوردم بیارم همین یکیم
کلا تعطیل شدم از همه لحاظ بعد از بچه  Angry

یوتاب جان انشاالله بزرگ میشه سختیاشم تبدیل به شیرینی میشه
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • Rose، آیسان ۹۶، خانم فسقلی
پاسخ
آرزو اگر آدمهای نرمالی باشن ۱ درصد هم این فکر نمیکنن
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • Heven، Rose، خانم فسقلی
پاسخ
(۱۴۰۱/۸/۱۲، ۰۳:۲۲ عصر)رخشید نوشته است: آرزو اگر آدمهای نرمالی باشن ۱ درصد هم این فکر نمیکنن

رخشید تایمی که من باردار بودم دو ماه خونه ی مامانم بودم زن داداشم نه زنگ زد نه اومد تا بچه سقط شد زنگ زد که وای چی شده
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • آیسان ۹۶، خانم فسقلی، رخشید
پاسخ
آره پسرها معمولا شیطونند تا آخر، ولی دخترها هر چه میگذره آروم تر میشن
دختر ها از ۹ یا ۱۰ سال به بعد مثلا دنبال درس و مشق و قرتی بازی با دوستاشون هستند و دوست دارند خانومانه رفتار کنند. ولی پسرها خیلی متفاوتند
مثلا پسر دایی ۱۳ ساله من چنان بدو بدو میکنه که سقف و کف خونه میخواد بیاد پایین !
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • Rose، خانم فسقلی
پاسخ
(۱۴۰۱/۸/۱۲، ۰۳:۰۷ عصر)Heven نوشته است: رز بچه ی داداشم یک ماه دیگه به دنیا میاد هم اینکه ازشون دورم و هم اینکه نمیخوام فکر کنه چون بچم اینجوری شده الان دیگه هلاک بچه ام که بخوام همش بچشون رو ببینم

نه آرزو اینجوری فکر نکن...
اگه میری، بخاطر خودت برو...
حتی اصلا همین فکر رو هم بکنن، طرز فکر اونا به شما هیچ آسیبی نمی زنه... به بچه ی آینده ی شما آسیبی نمی زنه... شما میری که یاد بگیری و از نزدیک تجربه کنی... اینجور نگو که چون شاید اینجوری فکر کنن، نمی خوام برم... خودت رو از کسب تجربه محروم نکن... شاید این حرفایی که زده شد، فقط یه نشونه بوده باشه...
آزاده نزادیـم کـه آزاد بمیریـم
با گریه بزادیم و به فریاد بمیریم
با جبر و جهالت به جهان پای نهادیم
تا عاقبت از این همه بیداد بمیریم
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • Heven، خانم فسقلی
پاسخ
ممنون مامان هلیا جان. نظر لطفته.
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • خانم فسقلی
پاسخ
آرزو حالا نرفتی هم عیبی نداره بنظرم خودت به تنهایی میتونی مدیریت کنی خصوصا اینکه فکر کنم مامان و بابات خیلی آدمهای همراه و همدلی باشن ...


ماهور من برعکس تو از حاملگی و شکم بزرگ و ... نمیدونم چرا اصلا خوشم نمیاد :-((
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • **ماهور**، Heven، خانم فسقلی
پاسخ
دخترا یه مشورت
پسرم به دستگاه تناسلی میگه تناسلی ،اندامش رو کلا حذف کرده
چند روز پیش همونی بودیم خیلی بالا و پایین پریده بود عرق کرده بود گفت مامان تناسلی میسوزه منطورش این بود بریم بشوریم
همه با چشمای گرد و تعجب که وای چه حرفی بدی نگاه میکردن
من عکس العمل نشون ندادم بی اهمیت رفتار کردم
به نظرتون راه حل و برخورد درست چیه؟
الان به پسرم بگم بلند نگو و ..‌حساس تر نمیشه؟
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • خانم فسقلی
پاسخ
سلین من گفتم آلت و باسن
مهد هم به باسن میگن پشت...
هر دو هم به نظرم اکیه
اگر هم بزرگترا مشکلی داشته باشن، خودم خیلی راحت برخورد می کنم بدون شوکه شدن، خندیدن یا مسخره کردن... و تقریبا همه هم برخورد مناسبی داشتن و برای کسی عجیب نیست
آزاده نزادیـم کـه آزاد بمیریـم
با گریه بزادیم و به فریاد بمیریم
با جبر و جهالت به جهان پای نهادیم
تا عاقبت از این همه بیداد بمیریم
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • Celin، خانم فسقلی
پاسخ
(۱۴۰۱/۸/۱۲، ۰۳:۳۳ عصر)هلیا نوشته است: ارزو جان فکر کنم خیلی حساسی عزیزم
شاید مراعات کردن تماس نگرفتن نخواستن حس کنید فضولی میکنن
گفتن خونه مادرت هستی راحت باشی مزاحمت نباشه
و اینکه خودشونم باردار بودن بعد ماه سوم گفتن شاید دلیل دیگه اش این بود دوست داشتن خودتون حرفش رو بزنید نه از زبان دیگران بشنوند که معذب نشی عزیزم
زیاد فوکوس نکن روی رفتارها و دلخور نباش
بالاخره همه ی ما هم عروس هستیم هم خواهرشوهر
میتونیم راحت تر عروس هامون رو درک کنیم
قطعا تماسی که گرفتن جهت دل داری دادن بوده مثبت فکر کن
هرچند یک نفر میخواد اینارو اول از همه به خودم بزنه!!!
نه عزیزم حساسیت زیاد نیست چون مدام با من در رقابته از اول بارداریمم خبر داشت به قول شوهرم میگه اگر میدونستن بچه ی ما نمیمونه عمرا بچه میاوردن گول خوردن چون خودشم بعد بارداری گفت اصلا داداشم بچه نمی‌خواسته من از قصد قرصمو نخوردم 
و من معمولا رفتاری با آدما میکنم که باهام میکنن احترام بزارن صد برابرش میزارم و بلعکس
وقتی من باردار بودم که اون باردار نبوده دقیقا ماه بعد من باردار شده
الان سر اینکه توی تایم بارداری خواهرای همسر زنگ نزدن بهم همسرم ارتباطشو باهاشون خیلی کم کرده و دقیقا هم بهشون گفته دلیلش اینه که یک زنگ به خانمم نزدین
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • آیسان ۹۶، خانم فسقلی
پاسخ


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 15 مهمان