خواب کودک

[B and I]

اره یکماهه

[youtab]

یعنی فکر نکنم هیچ بچه ای برای خواب شبش انقدر که پسر من اذیتم میکنه،اذیت کنه...
از نوزادیش تا الان که دو سالش چند روز دیگه تموم میشه،شبی ده بار،بیست بار تا صبح بیدار میشه
انقدر دلم واسه یه خواب آسوده تنگگگگ شده
نمونه ش همین امروز دارم میمیرم از بیخوابی، گنگ و گیج نشستم تو دانشکده و هیچ کاری نمیتونم بکنم....
دارو هم میخوره ولی زیاد خوب نشده ...
خلاصه که هرکس میتونه شب آسوده بحوابه خوشا به احوالش،و قدر بدونه،موقع خوابش منم یاد کنه

بهار پسر من

---

من به معنای واقعی تموم دارم میشم از این نخوابیاش و بدخوابیاش
بهار مراحلی که انجام دادی تو اتاقش بخوابه رو وقت کردی بگو برامون
من همه جام درد میکنه از بس عین دربه درا هنه جای خونه خوابیدم

[nona]

یوناب بذارش تو کیسه خواب نتونه بره دور دور کنه

[youtab]

نونا نمیدونی دارم چند شبه چی میکشم که
اخه از 2شنبه پیش شیرشو قطع کردم کلا
یه دونه موقع خواب میخورد فقط
با اون میخوابید
حالا یه جوراییه انگار بلاتکلیفه همش داغونمون کرده

[nona]

خوب کردی درست میشه یه هفته دو هفته کاها یکم بیشتر زمان میبره ولی بعد قطع شیر خیلی بهتر میشه نگران نباش

[youtab]

خدا از دهنت بشنوه نونا جان
دیگه بریدم قشنگ
بدتر از بدتر شده
دیشب که خوابید بعد از 3ساعت فقط 1ساعت نشستم در سکوت به دیوار زل زدم مغزم نفس بکشه
امیدوارم واقعا

[Seti69]

سلام مامانا
اتاق خواب بچه هاتونو از کی جدا کردین؟ و چجوری؟
خونه ما تا دو ماه پیش یه خوابه بود و دخترم تو تخت خودش ولی پیش ما میخوابید ، الان که خونمونو عوض کردیم هنوز جرئت نکردم جاشو جدا کنم ، شایدم دیر باشه و سرزنشم کنین
۱۶ ماهش پر شده

[B and I]

یوتاب جون از اول اولش بخوام برات بگم که وقتی دنیا اومد هممون کوچ کردیم تو هال و رو زمین کنار هم میخوابیدیم،دیگه بعد یه مدت به قول تو دیدیم همه جونمون درد میکنه، دوباره کوچ کردیم رو تخت،اونم کنار خودم تو تختِ کنارِ مادر میخوابید. بعد یکم که تخت واسش تنگ شد من میخواستم جاشو عوض کنم که شوهر احساساتیم نذاشت! فکر کن کل دکور دو تا اتاقو عوض کرد تا بتونه تخت اصلی پسرمو بذاره کنار تختِ ما! حفاظ ِ یه سمتشو باز کرد و چسبوندش به تخت خودمون
یعنی مدددتهاست بچه رو تخت اصلیش عادت داشت بخوابه
دیگه امسال موقع خونه تکونی که شد گفتم من حاضر به تحمل این وضع  نیستم، تختشو میبرم اتاق خودش و کوتاه نیومدم،تختشو بردیم اتاقش و حدود ده شب ما هم تو اتاقش پایین تختش میخوابیدیم که تا بیدار میشد متوجه بشه ما همون جاییم استرس نگیره، بعد از ده شب باز من و شوهرم کوچ کردیم تو هال که باز بیدار شد بتونم سریع خودمو بهش برسونم،یه هفته ای هم اینجوری سر کردیم تا دیگه بعدش رفتیم اتاق خودمون،اونم که تو اتاق خودش
الان  نصف شبا که بیدار بشه فقط بلند میشه هی میگه پایین، وگرنه گریه زاری اینا نمیکنه،یعنی میخوام بگم اوکی شده با تنها خوابیدنش

---

در مورد شیر هم راستش من انقدرها سختگیری نمیکنم، یه مدتی بود کلا به جای همه چی شیر میخورد که خب آره اون موقع بد بود چون باید غذا میخورد و نمیخورد،سفت و سخت شیرو ازش دور کردم،ولی الان میبینم غذاشو خوب میخوره در طول شبانه روز تا ۳ بار هم اگر شیر بخواد میدم بخوره،البته پسر من شیرخشکیه، بعد از یکسال اکثرا میگن شیر پاستوریزه را جایگزین کنین ولی پزشک پسر من گفت همون شیرخشک چون غنی شده هست بهتر از شیر پاستوریزه است،از طرفی من پسرم لبنیات هیچ مدل دیگه ای دوست نداره و نمیخوره،خب من که نمیتونم همینم ازش دریغ کنم... خلاصه که یوتاب من بودم اون تک وعده شبو بهش میدادم چون ماها که بچه هامون مشکل خواب دارن دیگه یه سری کارا سِتَمِ در حق خودمون...

---

خوب کردی درست میشه یه هفته دو هفته کاها یکم بیشتر زمان میبره ولی بعد قطع شیر خیلی بهتر میشه نگران نباش

نونا جون این حرف شما برای یه بچه با خواب نرمال صادقِ
برای بچه هایی که اختلال خواب دارند این مدل تغییرات هیچ سودی نداره و تازه بدتر پدر و مادر را فرسوده میکنه...
البته یوتاب دوست دارم بعد از دو هفته اگر گذشت بیای و تجربه ت را برامون بنویسی که آیا خوابش واقعا بهتر شده؟

[youtab]

بهار جون مرسی که برام اینقدر کامل نوشتی عزیزم
لطف کردی 
ماعم دقیقا همینطور
ما تا 7ماه کلا توی تخت کنار مادر کنار خودمون خوابید و از 7ماه خیلی چون وول میخورد میومد روی تخت ما توی خواب 
دیگه اومدیم 3تایی توی سالن و همونجا موندگار شدیم
به من بود از همون 6،7 ماهگی جداش میخواستم بکنم باباش نذاشت
هی گفت گناه داره
نمیدونم چه گناهی اخه
الان 2ماهه میگه اشتباه کردم الان بیشتر گناه داره که اینجوری میخوابه
هم وسط خونه هم بلد نیست خودشو بخوابونه

[B and I]

وای من نمیدونم این مردها چرا انقدر کاسه دآغ تر از آش میشن!
همسر منم همینجور بود،هرکار میومدم بکنم میگفت گناه داره، حتیییی نذاشت من تو صندلی ماشین بشونمش! الان ولی پشیمونه ها،ولی پشیمونی چه سود داره آخه...
یوتاب من اصلا توقع ندارم بچه م خودشو بخوابونه،همین که یه شب تا صبح بخوابه کُلاهمو میندازم هوا...