ارسالها: 1,172
موضوعها: 1
تشکر Received:
2,214 in 593 posts
تشکر Given: 8,003
تاریخ عضویت: خرد ۱۴۰۰
اعتبار:
4,948
وای رزی اینارو خوندم استرس گرفتم هلیا کلا حرف نمیزنه
ولی چندبار بردمش دکترای مختلف و از مربی های مهد و روانشناس پرسیدم گفتن هنوز برای گفتار درمانی زود هست باید باهاش بیشتر صحبت کنید.
فکر کنم دخترم از این مدلا باشه که یهو به حرف میان
البته از روزی که مهدکودک بردمش خیلی بهتر شده ولی کلمه واضح نمیگه! به زبون خودش صحبت میکنه یا جیغ میکشه
صدای من رو از بیمارستان می شنوید بستریش کردیم سرم زدیم بهش سه ماهه درگیر سرماخوردگی هست و خوب نشده دیگه سرم زدیم ببینم اثر میکنه یا نه. داروهاشم دیگه تاثیر ندارن. به خاطر آلرژی ای که داره دیر خوب میشه
کاربرانی که از این پست تشکر کردنداربرانی که از این پست تشکر کردند
• Donya، Rose
ارسالها: 189
موضوعها: 0
تشکر Received:
255 in 119 posts
تشکر Given: 181
تاریخ عضویت: خرد ۱۴۰۰
اعتبار:
294
خانم فسقلی جان امیدوارم هر چه زودتر بهبودی کامل.
به خاطر مهد سرما خورده؟
یک جا خوندم تا 3 سالگی مشکلی نیست برای حرف زدن ولی دقیقا نمی دونم
رز جان مایلستون چیه؟
خانم فسقلی جان و دنیا جان شب ها چه جوری قصه می خونید. پیج خاصیه. خودتون قصه می گید و یا از کتاب می خونید.
منم با خوابوندنش مشکل دارم دلم می خواد راحت تر بخوابه.
کاربرانی که از این پست تشکر کردنداربرانی که از این پست تشکر کردند
• Donya
ارسالها: 1,172
موضوعها: 1
تشکر Received:
2,214 in 593 posts
تشکر Given: 8,003
تاریخ عضویت: خرد ۱۴۰۰
اعتبار:
4,948
۱۴۰۲/۵/۲۶، ۰۳:۱۲ صبح
(آخرین ویرایش: ۱۴۰۲/۵/۲۶، ۰۳:۱۴ صبح، توسط خانم فسقلی.)
لیدی جان هلیا رفلاکس شدید پنهان داشته و دکترا متوجه نشده بودند توی چکاپ ها.
اولین مهدی که بردیمش اونجا دکتر روانشناسش متوجه شد مارو معروفی کرد به دکتر ایمان زاده اگر اشتباه نکنم اسمش رو
خلاصه رفتیم بچه رو آندوسکپی کردن و کلا بسته بود راه معده ایناش
الان درست حسابی غذا میخوره و یک هفته ست تقریبا از شیرخشک گرفتمش
توی رفت و امد مسیر مهد چون با مترو میریم که صبح سریع تر برسیم مریض شده قبلا تایم خوابش زیاد بود الان کم شده بدنش ضعیف شده
و اینکه چون آلرژی داره بچه های آلرژی دار معمولا سرماخوردگی هاشون طولانی تر هست و دیرتر خوب میشن! دیگه این بار بردیمش گفتیم داروها اثر نداره منم دو روز مرخصی گرفتم بستریش کنیم هم داروهاش عوض کردن و هم سرم زدن تا ببینیم بعد دکتر چی میگن
بعد اینم باید برای آلرژیش بریم رژیم غذایی پیش ایمان زاده بگیریم یک ماه قبل ازمایش دادیم نمیدونم الان قبول کنه یا نه بگه تکرار بشه.
برای خوابش هم بچه با بچه فرق داره، کوچولوتون چند وقتشه؟
من قصه نمیخونم ولی لالایی زیاد میخونم من درآوردی البته از خودم یک چیزی میگم پیش پیش میدم ولی الان انقدر خسته میشه خودش میره میخوابه ولی گیرش این حتما منم کنارش باشم!
بعد که خوابید دیگه کاری نداره کنارش باشم یا نه ولی اوایل مهد گذاشتن چون وابستگی شدیدی داشت عین میخ میچسبید بهم! الان خداروشکر خوب شده و مسیر مستقل شدن رو داره خوب جلو میبره
شیر رو هم تدریجی طی بازه زمانی سه ماهه ازش گرفتم
کاربرانی که از این پست تشکر کردنداربرانی که از این پست تشکر کردند
• Donya، lady
ارسالها: 4,058
موضوعها: 1
تشکر Received:
13,877 in 2,541 posts
تشکر Given: 6,759
تاریخ عضویت: خرد ۱۴۰۰
اعتبار:
15,305
۱۴۰۲/۵/۲۷، ۰۱:۵۱ صبح
(آخرین ویرایش: ۱۴۰۲/۵/۲۷، ۰۱:۵۲ صبح، توسط Donya.)
هلیا جون سالم باشه.
شاهان هم دوباره از دیشب نصفه شب تنفس ش دچار مشکل شد و امروز دوبار بالا آورد. سینه ش خیلی خلط داره. یکشنبه دوباره میبرم دکتر.
لیدی جون شاهان کتاب قصه رو از دست من می کشه و تمرکز خوابش بهم می خوره. از نوزادی تا 8 ماهگی با آهنگ لالایی خرگوش ها مرجان میخوابید.
الان اونهم تمرکز شو بهم میزنه
دختر عموم دکتر روانشناس هست بهم گفت براش شعر بخون آروم پیشونی شو به سمت بینی یا بسمت دم ابروها نوازش کن. این خیلی خوب روش جواب میده.
آهنگ آهویی دارم خوشگله، عروسک خوشگل من بشین کنار دل من، آهنگ در روح و جان من میمانی ای وطن و شالیزار و خیلی برا خوابیدن دوست داره.خودم براش میخونم اینها رو
موقع غذا خوردن هم چشم چشم دو ابرو دوست داره براش بخونم.
گل پسر ۳۰ ماهه.
کاربرانی که از این پست تشکر کردنداربرانی که از این پست تشکر کردند
• lady، خانم فسقلی
ارسالها: 59
موضوعها: 0
تشکر Received:
435 in 56 posts
تشکر Given: 103
تاریخ عضویت: شهر ۱۴۰۰
اعتبار:
436
۱۴۰۲/۵/۲۷، ۰۹:۵۱ عصر
(آخرین ویرایش: ۱۴۰۲/۵/۲۷، ۱۰:۳۹ عصر، توسط night star.)
سلام به همگی
خوب من یه خواهر کوچکتر از خودم دارم که خیلی خیلی متفاوت با منه. مامانم میگه من سر یک سالگی کاملا جمله بندی شده صحبت می کردم و این اتفاق سر یک هفته افتاده بود. یعنی مادرم عازم سفر بوده و من رو میذاره پیش مادر بزرگم و خوب خونه شلوغ و خاله ها و دایی هایی که همه مجرد بودن و من براشون اسباب بازی محسوب میشدم. تا از سفر برگرده بچه ای که کلمه می گفته با جمله بندی کامل صحبت می کنه و البته کتاب داستان هم برام خیلی می خوندن و همه اینا تاثیر داشت. ولی خواهرم وقتی به دنیا اومد چون ما تقریبا همه صحبت هاش رو متوجه می شدیم اصلا نیازی نمیدید که به خودش زحمت بده (حال صحبت کردن نداشت) البته مهد هم میرفت ولی پروسه صحبت کردنش در چهارسالگی کامل شد ولی مشکل دیگه نداشت رنگ ها، حیوانات، اعداد و اشکال رو به خوبی می شناخت، پازل و جورچین و لگو رو سریع درست میکرد. هوش خوبی داشت و بعدا که به صحبت کردن افتاد بسیار یهو پر حرف شد. خلاصه همه موارد رو باید باهم باید سنجید
بعدا نوشت. البته شایدهم انقدر ذهنش پی شیطنت و خطاکاری بود فرصت به صحبت کردن نمی رسید
ارسالها: 189
موضوعها: 0
تشکر Received:
255 in 119 posts
تشکر Given: 181
تاریخ عضویت: خرد ۱۴۰۰
اعتبار:
294
مامانای گل از چه سنی باید بچه رو از شیر شب و کلا شیر گرفت و چه ضرورتی داره؟
اگه از شیر بگیریمشون یعنی اصلاااا بهشون شیر نمی دید.
شیر با پسونک گرفته می شه و شیر با لیوان مشکلی نداره؟
ارسالها: 5,223
موضوعها: 278
تشکر Received:
22,296 in 4,717 posts
تشکر Given: 14,824
تاریخ عضویت: خرد ۱۴۰۰
اعتبار:
24,870
لیدی جان شیر شب که قبل از در اومدن دندون بهتره که گرفته بشه
یعنی قبل 6 ماهگی اگه بشه گرفت خیلی خوبه
شیر روز هم خارجیا که غذاهاشون غنی شده اس و کلا البته سبکشون هم با ما متفاوته، تا 12-14 ماهگی فقط شیر میدن... ولی توی ایران با توجه به غذاهامون که غنی نشده، میگن همون 2 سال شیر دادن خوبه که بچه بیشترین مقدار ویتامین و آهن و اینا رو دریافت کنه و کمتر مریض شه...
چرا شیر میدیم دیگه... بچه هایی که حساسیت نداشته باشن با تست 3 روزه می تونن شیر رو شروع کنن... اونهایی هم که حساسیت دارن با مشورت دکتر باید برن جلو... لیوان هم حداکثر دیگه از 1 سالگی باید شروع کنیم...
آزاده نزادیـم کـه آزاد بمیریـم
با گریه بزادیم و به فریاد بمیریم
با جبر و جهالت به جهان پای نهادیم
تا عاقبت از این همه بیداد بمیریم
کاربرانی که از این پست تشکر کردنداربرانی که از این پست تشکر کردند
• Donya
ارسالها: 1,172
موضوعها: 1
تشکر Received:
2,214 in 593 posts
تشکر Given: 8,003
تاریخ عضویت: خرد ۱۴۰۰
اعتبار:
4,948
مامان ها این ویروس جدید رو جدی بگیرید این دومین مرتبه ست دخترم رو بستری می کنیم الان روز سوم بستریش هست
خیلی اذیت شد بچه ام