امتیاز موضوع:
  • 2 رأی - میانگین امتیازات: 4
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
گپ و گفت مامانهای 1401
نونا اصلا فکرشم نمیکردم قبول کنه. اصلا و ابدا… معلوم نیست چه مزه زهر‌ماری‌ای میداد خبر مرگش. کامنت‌های دیجی هم انقد مثبت بود. همه میگفتن بچه‌شون دیگه ناخن نمیجوه. سمتش هم نمیرن Smile)
حالا امشب نصف شب یه مرتبه باید بیدار شه. ببینم اونو چه میکنه..
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • Mari90، nona، youtab
پاسخ
ترگل چند روزه گرفتیش؟
شب سوم وقتی خواب خوابه (اصلا نباید بفهمه) شیر بده بهش تا سینه خودت هم تخلیه بشه وو اون جمله غمناک را بگو Smile
بهش میگن شیر حسرت
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • nona، Targol، youtab، ستی‌لیته
پاسخ
مرسی ماری جون ختما میگیرم نه پس صرمز نمیکنم Smile به این بعدش فکر نکرده بودم کفتم شاید بترسه ولی الان کفتی اره احتمالا فکر میکنه نقاشیه Smile
پری جون اره روی صبر زرد چسب مشکیم میزنم من حاضرم یه ماه چسب بزنم خدایی

(۱۴۰۱/۱۱/۲۲، ۰۲:۰۳ صبح)Mari90 نوشته است: ترگل چند روزه گرفتیش؟
شب سوم وقتی خواب خوابه (اصلا نباید بفهمه) شیر بده بهش تا سینه خودت هم تخلیه بشه وو اون جمله غمناک را بگو Smile
Sad ماری باز دلمو خون کردی
پیشاپیش بمیرم براش Sad
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • Mari90، Targol، youtab، پری
پاسخ
(۱۴۰۱/۱۱/۲۲، ۰۲:۰۳ صبح)Mari90 نوشته است: ترگل چند روزه گرفتیش؟
شب سوم وقتی خواب خوابه (اصلا نباید بفهمه) شیر بده بهش تا سینه خودت هم تخلیه بشه وو اون جمله غمناک را بگو Smile
بهش میگن شیر حسرت

به نظر من اصلا این ریسک را نکن  Shy
یه قرصی هست میگن بخورید برا از شیر کرفتن که دیگه شیر تولید نشه
هرچه در فهم تو آید 
آن شود مفهوم تو !
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • ستی‌لیته
پاسخ
بچه ها پسر من زردی گرفت دو روزش بود بردیم بیمارستان بستری کردیم
بد من شیرم هنوز نیومده بود بچه هم اونجا که بستری شد برای اینکه سیر بشه بهش با سزنگ شیر خشک دادن
بعد که اومد خونه شیرمن درست هرکاری کردیم دیگه سینه نگرفت
من یه مدت کوتاهی دوشیدم بهش دادم ولی خشک شد
ولی زیاد ناراحت نبودم ولی شماهارو میبینم میگم شاید خیلی سنگدلم
راستش از قبل هم کلا از شیر دادن خوشم نمیومد ولی اصلا نمیخواستم اینجوری بشه
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • Nedaaa28، nona، youtab، پری
پاسخ
Cry Cry Cry خودمم دوباره گریه ام گرفت
یاد افتاد تو تاریکی شب که فقط چراغ خواب کوچولو روشن بود بهش شیر دادم از هر دو سینه و بوسیدمش و یه عالمه گریه کررردم
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • nona، youtab، دخترانه، پری
پاسخ
همین الان باز اشکم درومد… ماری میترسم. ای خدا..
ماری امروز حدود ساعت ۳ این کارو کردم. همسرم میگه کاش اخرین بار میدادی سیر بخوره. وای نذاشتم خوب خداحافظی کنه Sad(((
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • Mari90، nona، youtab، ستی‌لیته، پری
پاسخ
سلام نونا جان
خالی کردم عزیزم
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • nona، youtab
پاسخ
ترگل دوشنبه تو خواب این کاری که گفتم بکن
‌با دل سیر همون وقت میخوره نگران نباش
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • nona، Targol، youtab
پاسخ
فری نه بابا وقتی طولانی بشه شیردهی این حس میاد سراغت چه ربطی داره به سنگدلی
ماری باز گفتی اخساس کردم نباید از شیر بگیرمش Sad من اصلا جنبشو ندارم‌شب سوم چنین کاری کنم همون بار اخر جملرو میگم Sad
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • freebird، Mari90، Targol، youtab
پاسخ


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 15 مهمان