چه پیشنهادی برای منوی مهمانی من دارید؟

[Targol]

الهام شیمارت فلفل دلمه میریزه؟ اخه تو اشپزی سنتی شمالی معمولا فلفل دلمه جایی نداره توشو با سبزی‌های شکم‌پری پر میکنی؟ یا الو و گردو و فلان؟

[Elhamgoli]

آره اینجا همه میریزن انگاری 
با سبزی

[ستی‌لیته]

شیمار جدیده؟ میشه مادرشوهر؟ آهان مازنیه؟

از تصور کردن «آب خروس» هم کرک و پرم می‌ریزه. البته من کلاً با ماکیان میونه‌ی خوبی ندارم.

[Targol]

ستیییییییی بی ادب )))

[nona]

منم با اینکه سالیان سال شمال بودم اصلا لب به مرغ محلی، خروس، اردک فاز بوقلمون نمیزنم اصلا حتی سر سفره باشه خوشم نمیاد متاسفانه خالم دگرگون میشه
اون اوایل موقع پاگشا همه همینا رو میپختن ( نشانه عزت و احترام به مهمونشونه) از جلسه دوم به مادرشوهرم گفتم لطفا به همه بگه نپزن با اگه میپزن برای من مرغ عادی بذارن کفگیر ملاقه مشترکم استفاده نکنن

[ستی‌لیته]

نونا منم جات بودم سریع می‌گفتم بهشون. منم متأسفانه نمی‌تونم اینا رو قیافه‌شون رو سر میز تحمل کنم. کلاَ شکل حیوون سر میز اذیتم می‌کنه، ولی خب باز مرغ شکم‌پر رو یه کاریش می‌کنم، ولی اون غاز سیاه‌ها که شمالی‌ها می‌پزن واقعاَ ترسناکه. البته مطمئنم اگر دل به کار بدم خیلی هم خوشمزه‌ن، ولی واقعاَ در توانم نیست از نظر روحی.

چند وقت پیش یکی از همکارهای گیلانیم فسنجون مامان‌پز خوشمزه آورده بود، بعد بهش گفتم با اردکه؟ گفت نه دیگه شرمنده، اردک گرونه با همون مرغ درست می‌کنیم. حالا من تا الان فکر می‌کردم شمالی‌ها به خاطر این که اردک و یه سری حیوونای محلی دیگه ارزونتر و در دسترس‌تر هستن از اونا استفاده می‌کنن، ولی فهمیدم که در واقع بحث عزت گذاشتنه. من ترجیح می‌دم با باقلا قاتق و میرزا قاصمی و کال‌کباب و ترشه تره‌ی گیاهی بهم عزت بذارن.

[Targol]

منم تیکه تیکه رو از درسته بیشتر دوست دارم. کلا بهتر سرخ میشه و خوش‌رنگ و لعاب‌تره. مرغ بریون یا تو فر درسته رو که اصلا دوست ندارم.
آره ستی‌لیته دقیقا بحث ارزش گذاشتنشونه. وگرنه هیچ وقت محلی هیچ چیزی ارزونتر نیست. حتی بگو یه سبزی. چه برسه به حیوون‌ها که اونهمه زحمت دارن.

[nona]

همون ستی منم با منوی پیشنهادیت موافقترم
واقعا هم گرونه هم کمیاب اما من نه تنها دوست ندارم خوشمم نمیاد حتی ببینمشون
مرغ شکمپر ولی دوست دارم
جمعه شمال بودم پسرخاله همسرم برامون قرقاول و خوک وحشی ( گراز وحشی نمیدونم) آورد یعنی من زار زدما پرنده به اون قشنگی با اون دم نازش
کفتم‌ کوفت بخوریم من اینو اصلا نگاه نمیتونم بکنم بچم داشت زندگیشو میکرد چطور دلت اومد شکارش کنی
به مادرشوهرم گفتم میرم بیرون یکاریش کنید اصلا نبینمش لطفا

[صنوبر۷۱]

همسر من و خواهر کوچیکش بچه که بودن یه اردک بزرگ کرده بودن، عموشون برداشته بود کشته بودش باهاش فسنجون درست کرده بود توی مهمونی دیگه این دوتا لب نزده بودن به ناهار هنوووزم یادشونه و میگن

[Targol]

خو وحشی؟ گراز وحشی؟؟ خی منظورته؟ گراز رو که نمیخورن نونا.