۱۴۰۱/۱۲/۵، ۰۲:۳۰ صبح
بچه ها به سایت آلدو سر زدم
چیزای کیوت و بانمکی داره ،مرسی معرفی کردید
چیزای کیوت و بانمکی داره ،مرسی معرفی کردید
گوش کن! نبض دلم زمزمه اش با تو یکیست ♥︎
عید 1402
|
۱۴۰۱/۱۲/۵، ۰۲:۳۰ صبح
بچه ها به سایت آلدو سر زدم
چیزای کیوت و بانمکی داره ،مرسی معرفی کردید
گوش کن! نبض دلم زمزمه اش با تو یکیست ♥︎
۱۴۰۱/۱۲/۵، ۰۲:۴۹ صبح
دژاوو، من فارسی سرچ گوگل کردم ،سایتش اومد
گوش کن! نبض دلم زمزمه اش با تو یکیست ♥︎
۱۴۰۱/۱۲/۵، ۰۲:۵۵ صبح
(آخرین ویرایش: ۱۴۰۱/۱۲/۵، ۰۲:۵۵ صبح، توسط نسیمه جااان.)
اره ،زدم آلدوگالری
گوش کن! نبض دلم زمزمه اش با تو یکیست ♥︎
۱۴۰۱/۱۲/۵، ۰۷:۱۳ صبح
بچه ها یک مانتو ژاکارد آستر دار دادم خیاط دوخته، برگشته میگه یک میلیون و دویست بده!!!
تازه جلوی سینه مانتو چهار انگشت باز مونده بسته نمیشه... چطوری بهش بگم خیلی قیمت فضایی دادی آشناست بهش برنخوره؟
۱۴۰۱/۱۲/۵، ۰۹:۵۵ صبح
اگر انقدر در معذوریت بودی از نظر قیمتی باید از اول باهاش طی میکردی. چون طی نکردی نمیشه الان دستمزدش رو بهش ندی. وقتی همه چیز انقدر گرون شده اونم حق داره چند صد تومن براش ناچیز باشه و بخواد یک میلیون رو کارش دستمزد بگیره. از نظر من منطقیه. میگن رو کارِ هنرمند و همچنین کارگر نباید چونه زد.
۱۴۰۱/۱۲/۵، ۱۱:۳۷ صبح
دنیا به نظر من اول باید باهاش چک میکردی. الان دیگه کاری از دستت برنمیاد
۱۴۰۱/۱۲/۵، ۱۲:۱۵ عصر
بچه ها من و خواهرم از الدو کیف گرفتیم ،دقیقا دقیقا به همون کیفیت عکس هاشه
۱۴۰۱/۱۲/۵، ۱۲:۳۶ عصر
(آخرین ویرایش: ۱۴۰۱/۱۲/۵، ۱۲:۳۹ عصر، توسط نسیمه جااان.)
بچه ها یکی از همکارام واسه خیاطی رفته بود پیش مامانم
اول اینکه بگم پارچه ی خوب گرفته بود ،کم کم ۵۰۰-۶۰۰پول پارچه ش بود اومد پیش مامانم، یه مانتو کتی و یه شلوار راسته واسش دوخت همون اول بنای ،آی ندارم و مشکل دارم رو گذاشت منم میدونم مشکل داره تو زندگیش خلاصه مامانم گفت ک باشه من واسه همه ۵۰۰ میدوزم ،واسه شما ۳۰۰ میگیرم خلاصه هیچی نگفت ،اومد پرو کرد لباس هاش رو ،کی برج ۶ بعد یه روز زنگ زد ک عجله دارم آماده کن لباس ها رو بنده خدا مامانم هم آماده کرد ،طرف نیومد سراغ لباس هاش گذشت و گذشت ،من خودمم یه سری ب روش آوردم گفت گرفتارم میرم حتما تا همین ۲ هفته پیش ،من با خط مامانم بهش پیام دادم ک آدرس بده لباس ها رو با پیک برات بفرستم ،اینم هرینه و شماره کارت چی جواب داده باشه خوبه ؟؟ چه خبرههه؟ به نرخ روز حساب میکنی، این لباسا واسه پارساله من از دوختت راضی نیستم و پارچه هامو خراب کردی و آل و بل وای منم حررررص میخوردم ،خلاصه یکم باهاش بحث کردم فرداش ۱۵۰ ریخت ب حساب مامانم !!! اومد لباسش هم برد ،مامانم هم گفت من راضی نیستم از این پولی ک دادی گفت باشه ۵۰ دیگه برات میریزم ،ک نریخت منم برداشتم ۱۵۰ تومن رو ریختم واسه خودش ،بهشم پیام دادم این باشه صدقه سر بچه هام اخخخ دوباره یادم اومد اعصابم خراب شد
گوش کن! نبض دلم زمزمه اش با تو یکیست ♥︎
۱۴۰۱/۱۲/۵، ۱۲:۴۸ عصر
وااای نسیمه عجب عوضی ای بوده
۱۴۰۱/۱۲/۵، ۱۲:۵۷ عصر
عوضی واسه ۱ لحظشه
چقد من حرص چشم و پای مامانم رو بخورم سر این خیاطی کردنش آخرشم مزد ش رو اینجوری بدن ... مامان من همینجوری قیمتاش مفته خلاصه اینکه مامانم قسمم داد تو محل کارت ب روش نیاری منم محل بلانسبت سگ بهش ندادم این چند وقته
گوش کن! نبض دلم زمزمه اش با تو یکیست ♥︎
|