۱۴۰۲/۲/۳، ۰۳:۳۰ عصر
من اون پاره ها رم دوس دارم خخخخ
نظرات درباره ست لباس ها و پیشنهادات
|
۱۴۰۲/۲/۳، ۰۳:۳۰ عصر
من اون پاره ها رم دوس دارم خخخخ
۱۴۰۲/۲/۳، ۰۳:۳۷ عصر
مهتا حالا من پاره نمیپوشم اما عید هر چقدر گشتم شلوار غیر پاره پیدا نمیکردم. همه خیلی پاره بودن
![]() ![]() ![]()
حالا غیر شلوار بگ پاره که من خیلی بدم میاد ولی تیپ دانشگاه خب باید ساده باشه !
برای بیرون الان پیراهن های خوشگلی اومده کلا لباس تابستونه باید خنک و آزاد باشه تو محیط های غیر رسمی من عاشق پارچه های لینن هستم
۱۴۰۲/۲/۳، ۰۳:۵۵ عصر
دنیا جان منم دانشگاه میرم کلا استایل دانشجویی اینجوری شده، من فکر میکنم چون خیلی راحت هست ترجیح میدن تو تایم طولانی اینجوری لباس بپوشن...
جالبه منم به شدت دنبال یه ست دم دستی هستم و نمیتونم تصمیم بگیرم ولی فکر میکنم برای شماها که آزاد پوش هستین انتخاب و خرید خیلی راحت تر باشه تا من که یه سری چیزا هنوز برای خانوادم البته فقط مامانم تابو حساب میشه و اگه بخرم و بپوشم باید از استرس سگ لرز بزنم که یه بار منو جایی نبینه. ![]() • Donya، mahtakhanoum، Targol، youtab، خانم فسقلی، رخشید، ستیلیته
نسیمه من یه شلوار جین دارم فکر کنم خیلی بهش علاقه مند باشی
![]() اون پارگی سر زانو همه جای شلوار تکرار شده یه بار میپوشم عکسش رو میذارم ![]() سودا اصلا اهمیت نده و لباسی که دوست داری رو بپوش ![]()
۱۴۰۲/۲/۳، ۰۴:۳۲ عصر
خب سودا ببینه مرگ یه بار شیون یه بار
دیگه بچه نیستی که
۱۴۰۲/۲/۳، ۰۴:۵۱ عصر
شیدا و مهتا اصلا بخوام از حساسیتهاش بگم همه هنگ میکنین...
هر دفعه هم به خودم میگم بیخیال کار خودتو بکن حالا ایندفعه ببینم چیکار میکنم حتی به خواهرم که خودش ۲ تا بچه داره گیر میده، به بچه خواهرمم که دختر هست از همون سه چهارسالگی گیر میداد (۱۴۰۲/۲/۳، ۰۱:۰۰ عصر)mahtakhanoum نوشته است: من خیلی دوست دارم ولی سه تا از پیرنای همسرمم تا الان پیچوندممهتا دقیقاااا من 2تا از پیرهنای همسرمو کش رفتم خخخ منم این تیپارو دوست دارم (۱۴۰۲/۲/۳، ۰۳:۳۰ عصر)mahtakhanoum نوشته است: من اون پاره ها رم دوس دارم خخخخخخخخخ می نییییز ![]() ![]() ![]()
بچه ها جای سودا نیستید، من درکش میکنم یادمه بعد ازدواجم یه شب بابام سرزده اومده بود خونه ما، ما حالا همزمان ازون یکی سر کوچه تو ماشین داشتیم میومدیم، هم من هم امیر بخاطر لباس من کففف کرده بودیم... هیچی عین کسی که میخواد جنازه جابجا کنه تو نیم دقیقه نقشه ریختیم امیر چجوری ماشینو نگه داره، سر بابامو چجوری گرم کنه که من یواشی بدون دید بابام پیاده شم بچپم تو خونه برم تو انباری مون کنار پارکینگ، چون اونموقع خونه مون خیلی کوچک بود کمد مسافرتی داشتیم تو انباری اونجا شلوار برداشتم شلوارمو عوض کردم!!!!!
گل پسر ۳۰ ماهه.
![]() |