گپ خانم های باردار

[Mari90]

لیلی جان در مورد بارداری، اصلا به استادات نگو چون به جز استرس دادن کاری نمیتونن انجام بدن، دو ترم مرخصی شیردهی بدون احتساب در سنوات بگیر. یک ترم هم میتونی قبل از زایمان بگیری برای زمانی که شرایط سخت بارداری هست، درخواست می‌دین تو جلسه شورا بررسی میکنند. یک ترم هم فکر کنم برای زایمان هست.( اینو دقیق نمی‌دونم).
الان اگر حسشو داری فصل های اولیه را بنویس تا بعد انشالله کارهای عملیت که شروع شدن، سریع بعدش فصل ۴ و ۵ را بنویسی
بعد از تولد بچه اصلا فرصت نمیشه که بخواهی حتی لب تاب روشن کنی، سریع بعد از دفاع پروپوزال برو سراغ سه فصل اول.

[lili_61]

لیلی جان در مورد بارداری، اصلا به استادات نگو چون به جز استرس دادن کاری نمیتونن انجام بدن، دو ترم مرخصی شیردهی بدون احتساب در سنوات بگیر. یک ترم هم میتونی قبل از زایمان بگیری برای زمانی که شرایط سخت بارداری هست، درخواست می‌دین  تو جلسه شورا بررسی میکنند. یک ترم هم فکر کنم برای زایمان هست.( اینو دقیق نمی‌دونم).
الان اگر حسشو داری فصل های اولیه را بنویس تا بعد انشالله کارهای عملیت که شروع شدن، سریع بعدش فصل ۴ و ۵ را بنویسی
بعد از تولد بچه اصلا فرصت نمیشه که بخواهی حتی لب تاب روشن کنی، سریع بعد از دفاع پروپوزال برو سراغ سه فصل اول.

ماری جان واقعا ممنونم از راهنماییت راستش دانشگاه ما 2 ترم مرخصی برای زایمان میده کلاً! بعد اگه درخواست مرخصی بدم مگه تایید استاد راهنما رو نمیخواد؟ حالا باهام طی کرده باید تا آخر امسال تموم کنی کارت رو!   قبلش باید بهش بگم اما تا روزای آخر بهش هیچی نمیگم راستش بخش شبیه سازیش که اونم خیلی سخته رو میخوام قبل اینکه بچه دنیا بیاد انجام بدم ولی قسمت آزمایشگاهیش میمونه واسه بعد چون آزمایشگاهش اشعه داره الان نمیتونم برم   هر کاری کنم کلی کار میمونه واسه بعدش ولی راست میگی سعی میکنم سه فصل اول رو قبلش انجام بدم بعد راحت باشم

[سحر بانی]

لیلی و رز عزیز ممنون بابت راهنمایی راجب لباس

عاطفه جان منم خونم یه خوابس اولا تصمیم گرفتم خونمو عوض کنم برم یه جای دو خوابه رهن کنم ولی بعد گفتم چه کاریه هم الان هم هرسال همین موقع استرس اسباب کشی داشته باشم پشیمون شدم حالا تصمیم گرفتم از این کمد دیواریا بزنم که تخت خودمون تاشو بشه واسه نی نی هم یه تخت جموجور بگیرم
بنظر من این قرتی بازیایی که بلاگرا میکنن واقعا زیاده نماییه یه مادر باردار واقعا توانایی این همه کار نداره ما هممون مثل همیم بیشتر سعی کن لذت ببری ازش

ستی جان منم همینطور بودم هفته های اولی که فهمیدم هی به همسرم میگفتم این چه کاری بود ما کردیم با این که کاملا خواسته اوردیمش فقط گریه میکردم میگفتم یعنی من باید از یه بچه نگهداری کنم یعنی اینکارو اینکارو دیگه نمیتونیم بکنیم ولی الان کاملا کنار اومدم باهاش پذیرفتمش فکر کنم هممون اولش همینطوری هستیم

[Roshanak7367]

ولی من هیچوقت از بارداری پشیمون نشدم و هرشبم خداروشکر میکنم
نمیدونم شاید چون دو سال منتظر بودم
ولی کرونا هم تو این حس بی تاثیر نیست چون قبلشم بخاطر کرونا مسافرت نرفتیم و الان دلمون لک زده
ولی هیچوقت نگفتم چرا باردار شدم و اینا...
برعکس به همسرم همش میگم حتما عید یه مسافرت خوب بریم دخترم هم ایشالا اون موقع ۴ ماهشه

[Rose]

ماری جان واقعا ممنونم از راهنماییت راستش دانشگاه ما 2 ترم مرخصی برای زایمان میده کلاً! بعد اگه درخواست مرخصی بدم مگه تایید استاد راهنما رو نمیخواد؟ حالا باهام طی کرده باید تا آخر امسال تموم کنی کارت رو!   قبلش باید بهش بگم اما تا روزای آخر بهش هیچی نمیگم راستش بخش شبیه سازیش که اونم خیلی سخته رو میخوام قبل اینکه بچه دنیا بیاد انجام بدم ولی قسمت آزمایشگاهیش میمونه واسه بعد چون آزمایشگاهش اشعه داره الان نمیتونم برم   هر کاری کنم کلی کار میمونه واسه بعدش ولی راست میگی سعی میکنم سه فصل اول رو قبلش انجام بدم بعد راحت باشم

عزیزم حتما از مسئولین آموزش دانشکده و دانشگاهتون بپرس... توی دانشگاه های دولتی که 4 ترم مرخصی میدن... یه ترم هم کرونا بدون احتساب در سنوات میدادن...
حتما حتما پیگیری کن و زودتر برو دنبالش چون حتی اگه الان مرخصی بگیری، یه ترم فرصت پیدا می کنی و به جای جریمه میتونی روی تزت کار کنی...

حالا به نظر من اصلا هم رودربایسی نداره... دفاع که کردی و تموم شد، دیگه مرخصیت رو گرفتی و استادش خودش می فهمه نباید بیاد دنبالت... یه دوسال دستت آزاد میشه...
البته اگه الان درخواست بدی توی گلستان، استادت حتما می فهمه... یه وقت روی تزت تاثیر بد نذاره...

بهار جون بود که این شرایط رو داشت و حمایت های خوبی هم از سمت خانواده داشت... و البته علوم پزشکی بود شما رو نمی دونم پزشکی هستید یا غیرپزشکی...

6 ماهگی تا 1.5 سالگی دوره ایه که نمیتونی بچه رو از خودت دور کنی... یعنی نمی تونی که نه، بهتره که این کار رو نکنی... از نظر اضطراب جدایی و مسائل روحی تاکید میشه این کارو نکنیم... ولی اگه مثلا خونه ی مادر یا مادرشوهرت زندگی می کنی یا همسایه اید، میتونن رفت و آمد زیادی داشته باشن که مثلا بیان بچه رو نگهدارن و شما بتونی به کارت برسی... خیلییییییی زود بتونی بهش فکر کنی، حدود 7-8 ماهگی باشه... اگه یکم بچه ی سختی باشه یا دست تنها باشی، حدود 1 سالگی که خوابش نظم بگیره، حدود 3 ساعت ظهر و شب هم از 8-9 شب تا حداقل 6-7 فرداش وقتت آزاد میشه و میتونی به درست برسی و لپ تاپی باز کنی یا کتابی بخونی...
 دیگه تا حدود همون 18 ماهگی اگه فقط خودت و همسرت باشید، دیگه بعد از اون می تونی کم کم بری دانشگاه یا کار نیمه وقت یا از منزل یه کاری رو شروع کنی بصورت نیمه وقت... اگه بخوای تمام وقت بری سر کار حتما باید یا یک کمکی (خانواده، همسایه (مثلا یه روز درمیون بچه های هم رو نگهدارید)، دوست وو...) داشته باشی یا پرستار بگیری یا بذاریش مهد... 

درباره ی اشعه هم اگه امکانش هست و خودت نیاز نیست بالاسر نمونه ها بمونی، بهتره کلا بیخیالش شی، چه الان چه بعد از بچه دار شدن... چون بدن بچه حساسه و هر چی کمتر در معرض باشه بهتره دیگه... یا یکی رو جای خودت بفرست... در کل فکر نکن بعد بچه هم باید با همون شرایط قبلی به زندگی ادامه بدی... 
الان هم داری برای پروپوزال کارات رو میکنی، قشنگ از همین الان توی قالب تز همه رو شروع کن به نوشتن، رفرنس ها رو دقیق و مرتب بنویس... تا می تونی و در توانت هست همه ی کارات رو بکن که توی این یه سال اگه آنالیز و... داری انجام بدی و بعد حدود 1 سال که بر میگردی، یه کاری از قبل انجام شده باشه و به نتیجه برسونیش...

[Mari90]

لیلی جان قرار نیست که خودت حضوری موافقت استاد را بگیری اونم تو شرایط کرونا، بعدشم دیگه استاد اینجوری نیست که درک نکنه. شما درخواست را می‌فرستی برای کارشناس گروه اونا خودشون امضا استاد را میگیرن. البته نیاز به همکاری سیستم هست که درک کنند.
پیشنهاد رز هم عالیه، برای کارهای آزمایشگاهی یک نفر دیگه را بفرستید یا مرامی یا هزینه بدین ارزش داره.

بعد از زایمان انقدر آدم خسته است هم از نظر جسمی که بحث زایمان و ضعیف شدنش هست هم فکری و کم خوابی، یعنی برای من که اصلا امکان پذیر نبود بخوام کار فکری بکنم، پس روی بعد از زایمان فکر نکن که سریع برگردی حالت قبل.

نرم افزار endnote برای رفرنس دهی و طبقه بندی منابع الکترونیکی عالیه. خیلی کمک کننده اس

[کتایون خانم]

کاش یکی در این زمینه دلداریم میداد

بنسای جون ، بنظرم انقدر بعد زایمان سر ما شلوغ میشه که اصلا فرصت نمیکنیم به این فکر کنیم کی شاغله، کی خانه داره
خودتو با این افکار اذیت نکن

[Nedaa28]

بچه ها اصلا این بلاگرا رو بیخیال شیم
اینا همممه چیشون مجانیه ، خیلی کارایی هم که میکنن بیخوده و واجب نیس ، منم گاهی پیجاشونو میبینم واسه ایده گرفتن اتاق بچه اینا ولی تا الان یک دهم کارای اونارو هم اجرا نکردم ، مگه در توانمه اصلا؟ همسرم از صبح تا شب سرکاره حقوقمون در حد خیلی کارا نیس ، طرف شوهرش کلا بیکاره ۱۰ تا دوستم داره یکسره تو خونشن بچه اشم اون وسط داره میچرخه فقط وسیله و لباس معرفی میکنه
چند روز پیش داشتم یکیشونو میدیدم یه گل آرایی خیلی خوشگل واسه به دنیا اومدن بچه اش کرده بود راستش خیلی دلم خواست بعد قیمت گرفتم ۳ تومن !! بیچاره همسرم میگفت قبلش خودت هماهنگ کن که من اون موقع استرس نگیرم فقط آماده باشه واست بیارم ، با خودم فکر کردم دارم به کجا میرم ، این پول میخوام خرج کنم که ادای اونارو در بیارم منی که عکسم جایی نمیذارم والا همون گل و شیرینی ساده خودمون بیشتر ارزش داره

در رابطه با بچه هم من قبل بارداری کامل سنگامو با خوندم وا کندم که قراره حداقل دو سال قید هیکل قشنگ و تفریح راحت و خواب و دورهمی رو بزنم شایدم بیشتر ، چون خواب بچه باید تنظیم بشه و بچه های اطراف من همه مثل بزرگترا ۱۲ میخوابن !!
قبل بارداری هم یکسال بود من و همسرم هییییج سفر و مهمونی نرفتیم به خاطر کرونا و اصلا اینجوری شد که گفتم بهترین موقعیت بارداریه الان چون اگه بچه هم نبود باز ما داشتیم رعایت میکردیم
الانم با خودم میگم ۳۰ سال خوردی و چرخیدی و سرکار رفتی و هر کار دوست داشتی کردی الان چند سال محدود میشی به خاطر بچه ای که خودت انتخاب کردی داشته باشیش

---

بنسای جان من با افتخار انتخاب کردم خانه دار باشم نمیدونم تا کی شاید تا همیشه چون خودم مامان شاغل داشتم و همیییشه حسرت و بغض تو دلم بوده ، درسته از طرف مامانم خیلی ساپورت مالی میشدم و همیشه از بقیه راحت تر بودم از نظر مالی ولی بازم حسرت مادر همیشه داشتن باهامه ، خیییلی روزا و شبا تو تنهایی اشک میریختم ، خیلی وقتا که مامانم داشت حاضر میشد بره سرکار من مانتوشو میگرفتم و التماس میکردم یه کم بیشتر بمون
الان اصلااا حاضر نیستم این دردارو به بچه ام بدم
البته مادر من مجبور بود بره مثل خیلی از خانومای دیگه
اما اگه قراره به خاطر جو جامعه و مسخره کردن بقیه آدم بره سرکار اصلاا واسم مهم نیس بذار بگن بیکاره علافه

[lili_61]

رز جان ماری عزیز و بچه های دیگه واقعا ممنون حرفاتون یکم آرومم کرد! دیگه حداقل فکر نمیکنم خیلی از کارارو واسه بچم نکردم!
ماری جان منم با سیستم درخواستم رو میفرستم اما با خودم گفتم قبلش تلفنی بهش اطلاع بدم الان که میگید دیگه اینکارم نمیکنم همون درخواست رو که بفرستم خودش میبینه دیگه!
رز جان از دانشگاه پرسیدم با اینکه دولتیه اما گفتن فقط دو ترم بدون احتساب سنوات میشه مرخصی گرفت برای زایمان! در مورد آزمایشگاه هم بودنم اجباریه خودم باشم دیگه نهایت 4 یا 5 ماه بعد از زایمان باید برم! منم خانوادم تهران هستن روی کمکشون حساب کردم تازه من شاغل هم هستم علوم پزشکی نیستم رز جان

بن سای جان راستش من برای کارم خیلی زحمت کشیدم سابقه ام هم بالاست اصلا ادامه تحصیلم بخاطر شغلم بود بعد از اینهمه زحمت واقعا برام سخته بخوام بزارمش کنار اما اینو از ته دل میگم آرزو میکردم بتونم و روحیه اش رو داشته باشم که مثل ندا جان تصمیم بگیرم قید کار رو بزنم و به بچه ام برسم که واقعا از همه چیز زندگی برام مهمتره
اما اینو میدونم آدم با برنامه ریزی به هر کاری که بخواد میرسه تو همکارام هستن کساییکه دوتا بچه دارن هم به کارشون میرسند هم به بچه و درس و مشقشون
و اینکه الان با توجه به سبک زندگی ها که بیشتر تک فرزندی هست و خونه های آپارتمانی و کوچیک کلا میگن بعد از 3 سال بچه ها برای رشد اجتماعی و کسب مهارتهای جمعی و ارتباطیشون واقعا لازمه برن مهد کودک اگه بشه تا دوسال اول تولد بچه سر کار نرفت بعدش رفت واقعا بهترین حالته که من متاسفانه بخاطر شرایط نمیتونم

[liyane]

ندا جان چقد حرفات به دلم نشست و آرومم كرد
راستش تا دوشنبه سه چهار روز ديگه بيشتر نمونده و حس ميكنم يه مقدار دچار اضطراب و استرس شدم، انگار يه سري از ترسام برگشته ولي حرفاي تو روم اثر گذار بود
يه موقع هايي حس ميكنم شجاعتمو از دست دادم
دارم فكر ميكنم يه بارداري واسه ي يه خانوم ميتونه چقد بالا و پايين داشته باشه، چقد نوسان روحي داشته باشه ، اصلا به يه چيزاي مسخره اي فكر ميكنم و ميترسم كه خودم خنده م ميگيره اين حتي شامل رابطه ي بعد از زايمان با همسرمم ميشه، همزمان هم دلم براش تنگ شده هم ميترسم!! مثل دختربچه ها !!!
يه روزايي هم البته اون بالاها سير ميكنم ، ميگم من دختر خيلي قوي اي هستم كاري نيست كه نتونم از پسش بربيام

فقط از خدا براي همگيمون آرزوي روح آروم و شاد ميكنم
تن سلامت و بچه ي آروم و سالم
چون بارداري به اندازه ي كافي ظرفيت مارو تكميل كرده ، جا واسه ي چيزي نمي مونه