امتیاز موضوع:
  • 2 رأی - میانگین امتیازات: 4
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
گپ خانم های باردار
عاطفه جان مامان مهربون
مبارک باشه خوش نام و خوش قدم باشه دختر خوشگلت
فاطمه هستم
Heart
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • youtab، شماره مجازی تیندر
پاسخ
بسلامتی عاطفه جان ♡
مبارک باشه
گوش کن! نبض دلم زمزمه اش با تو یکیست ♥︎
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • 2015، youtab، شماره مجازی تیندر
پاسخ
میارکه عاطفه جان
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • 2015، youtab، شماره مجازی تیندر
پاسخ
عاطفه جان مبارکه  Heart
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • 2015، youtab، شماره مجازی تیندر
پاسخ
عاطفه جان مبارک باشه و ان شاءالله خوش قدم و پرروزی باشه براتون❤
آزاده نزادیـم کـه آزاد بمیریـم
با گریه بزادیم و به فریاد بمیریم
با جبر و جهالت به جهان پای نهادیم
تا عاقبت از این همه بیداد بمیریم
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • 2015، youtab، شماره مجازی تیندر
پاسخ
مبارکتون باشه
مسیر جهان دوره گردیست
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • 2015، youtab، شماره مجازی تیندر
پاسخ
عاطفه جونم مبارکه انشالله قدمش خیر باشه واستون
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • youtab، شماره مجازی تیندر
پاسخ
عاطفه جان مبارک باشه ان‌شاالله قدمش پر برکت باشه
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • youtab، شماره مجازی تیندر
پاسخ
سلام
ممنون از همتون بابت تبریکاتتون
من دوشنبه ساعت ۱۰ و بیست دقیقه بچم دنیا اومد
ترسناک بود زایشگاه اما واقعا اینهمه از همه چی میترسیدم واقعا ترس نداشت
اونموقع از هر مرحله ک عبور میکردم مرحله بعدیو میدونستم
وارد زایشگاه ک شدم یکی اومد سریع لباسمو گفت عوض کنم همزمان یکی دیگه سوال میپرسید یکی دیگه خییییلی سریع منو برد رو ی تخت سوند و انژیوکت وصل کرد جایی نبود ک بخوای حتی التماس کنی مثلا شخصی بود
بعد سوند سریع گفتن بلند شین برین تو سالن بشینین
حالا با سوند اردک وار و سرم به دست خودتو بکش ببر تو سالن بشین رو صندلی
زایشگاه ترسناک بود
تو اتاق عمل ترسناک نبود
ریکاوری ی ساعت معطل شدم تا فرستادنم تو بخش
دیگه بی حسی رفته بود و اومدن ماساژ رحم دادن قشنگ مردم و زنده شدم
دیگه اومدن بهم مسکن زدن و شیاف دو ساعتم نشد دردم قابل تحمل شد شبم اومدن ک باید راه بری و این قسمت برام اصلا سخت نبود
فرداش ساعت ۹ و نیم ترخیص شدم و اومدم خونمون
خییییلی سخت بود بچم مدام شیر میخواست تو بیمارستانم ک خیییییلی اذیت شدم بابت همراهام
واقعا همراه ک هیچی بلد نباشه خیلی سخته
من اولش مادرم اومد ولی هم فشار داره هم کمردرد
تموم تلاششو میکرد ک خم بشه بچه رو نگه داره از سینم شیر بخوره
منم هی خودمو میکشیدم سمتش ک اذیت نشه اما طفلی تلاششو میکرد بعد چند ساعت زنگ زدم ب خواهرم توروخدا بیا کمرش شکست دیگه
خواهرم اومد و مادرم رفت درمونگاه بابت کمرش
خواهرم پیشم بود بهتر بود
مادرشوهرم گفت من میام
خواهرم رفت
مادرشوهرم ۴ یا ۵ ساعت پیشم بود اونم ک پرستار هی میومد میگفت باید نیم ساعت بچه زیر سینتون باشه تا ۱۰ دقه بخوره
برای مادرشوهرم سخت بود منم از اون بیشتر سختم بود گریم گرفته بود ک خدایا من خودم داغونم بیشتر از خودم و بچم نگران همراهام بودم و راحت نبودم
خلاصه بچم از یک سینم شیر میخورد اومدم خونه دیدم اون ک ازش شیر نمیخوره کلا دیگه قبولش نمیکرد نوکش خوب نبود
اون یکی هم بنظرم خوب میخورد اما سوز میگرفت امروز رفتم دکتر گفت بد شیر میدی باید هاله سینت هم تو دهنش باشه تو فقط نوک سینتو میزاری دهنش
ی جوری پشت گردن بچه رو گرفت چسبوند ب سینم گفتم من عمرا بتونم گردنشو بگیرم با بالش راحت تره بچم
خلاصه گفت برو بیمارستان اموزش بگیر
کسی اینجا میدونه دقیقا چجوری شیر بدم؟
بچم سیر میشه ها ولی دکتر گفت چون بریچ بوده و توام هی از یک سینه شیر دادی سرش ی طرف صافه ی طرف گرد
این شده استرس برام
ایا سر بچم گرد میشه؟ از وقتی اومدم دارم تلاش میکنم با اون سینم شیر بدم نشد نگرفت فقط موقع خوابش سرش رو بطرف گردی کج میکنم ک درست شه
خلاصه مامانمم ک اومده پیشم کچلم کرد اتاق گرم بود انقدرررر ک دکتر گفت ادامه بدین زردی میگیره بچه ..دمای اتاق منو بچه عین حمام بود هر چی میگفتم میگفت تو نمیدونی مریض میشی
خلااااصه مردم تا الان بخدا
بی خوابی شبانه خیلی زیاده
میگم حالا دمای اتاق رو معتدل کردم زردی نمیگیره
اگه چیزای گرم بخورم زردی میگیره؟
سرش درست میشه؟
راستی روزی ک دنیا اومد ۲ کیلو و ۸۷۰ بود
امروز ۲ کیلو و ۷۵۰ بود گمونم چرا؟
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • 2015، Elham67، Nedaa28، nona، Rose، youtab، شماره مجازی تیندر
پاسخ
عاطفه جون تبريك ميگم خوش قدم باشه
عزيزم دماي اتاق بين ١٩ تا ٢٤ خونه گرم باشه بچه زرد ميشه و اينكه اشتهاي بچه هم توي گرما ازبين ميره
بچه بعد از تولد ١٠ درصد از وزنش ازبين ميره ولي بعد از يك هفته تا ١٠ روز به وزن تولد برميگرده
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • 2015، Elham67، nona، Rose، youtab، شماره مجازی تیندر
پاسخ


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 8 مهمان