ارسالها: 10,766
موضوعها: 9
تشکر Received:
29,091 in 7,959 posts
تشکر Given: 44,430
تاریخ عضویت: خرد ۱۴۰۰
اعتبار:
33,760
کژال عزیزم میفهممت به خدا
دیشب 10:ربع خوابید یعنی انگار عروسین بودا، 11 با گریه پاشد، به ترتیب 1:نیم، 3:نیم، 5 و 7 همه ام 40 دقیقه طول کشیده دوباره بخوابه، دیگه نصفه شب گذیم گرفت گفتم خدایا من چه گناهی در حقت کردم که این تقاصشه اخه........
یه بارشو ساعت 1و نیم باباش اومد راش برد تا خوابید... وای چرا اخه، اینجا همه بچه ها مثل هم شدن یعنی همه بچه ها همینن؟؟؟
پس با چه جراتی چندین تا میاوردن قبلنا؟؟؟!!!!!
ارسالها: 4,550
موضوعها: 0
تشکر Received:
10,860 in 2,958 posts
تشکر Given: 5,610
تاریخ عضویت: خرد ۱۴۰۰
اعتبار:
13,422
۱۴۰۱/۲/۱۲، ۰۹:۵۲ عصر
(آخرین ویرایش: ۱۴۰۱/۲/۱۲، ۰۹:۵۳ عصر، توسط Mari90.)
بچه ها یه همفکری به من بدین:
پسر من تازگی ها وقتی تو خونه هستیم از صدای آسانسور میترسه
همون صدای ایستادن و باز شدن در
قبلا اینجوری نبود.
ترسش هم اینجوریه که تنها تو پذیرایی نمیمونه و باید منم باشم
بعد صدا که میاد با تعجب میگه آسانسور اومد، آسانسور رفت، همسایه بود و...
چیکار کنم به نظرتون؟
ارسالها: 1,993
موضوعها: 3
تشکر Received:
7,358 in 1,540 posts
تشکر Given: 9,421
تاریخ عضویت: خرد ۱۴۰۰
اعتبار:
9,290
شاید بد نباشه چند دفعه همینطوری برین جلوی آسانسور وایسین بعد شوهرت الکی بره بالا پایین و هر دفعه یه اسباببازیای خوراکیای چیزی هم با خودش بیاره بهش بده. مثلا روزی دو سه بار این کارو بکنی واسه مدت چند روز. شاید بعدش آسانسور با چیز خوب براش تداعی بشه و دیگه نترسه. موقع بالا رفتن پایین رفتنش هم بهش بگو الان داره میره پایین بابا رو بیاره، الان بابا داره میاد بالا برامون خوراکی بیاره.
ارسالها: 4,550
موضوعها: 0
تشکر Received:
10,860 in 2,958 posts
تشکر Given: 5,610
تاریخ عضویت: خرد ۱۴۰۰
اعتبار:
13,422
مرسی ستی جان
الان هم آسانسور براش تداعی کننده خوراکی هست
چون گاهی سفارش تلفنی میدیم و تو آسانسور میذارن بعد خودمون میریم میاریم
ولی نمی دونم چرا یهویی اینجوری شده
قبلا اصلا واکنش ترس نداشت.
ولی بازم امتحان میکنم با خوراکی هایی که دوست داره، ایشالا جواب بده
کاربرانی که از این پست تشکر کردنداربرانی که از این پست تشکر کردند
• nona، youtab
ارسالها: 4,550
موضوعها: 0
تشکر Received:
10,860 in 2,958 posts
تشکر Given: 5,610
تاریخ عضویت: خرد ۱۴۰۰
اعتبار:
13,422
مرسی نونا
البته پسر من بالای سه ساله
بعد دکتر هوش نگفت راه حل چیه؟! لازمه کاری بکنم یا کلا خودش اوکی میشه؟
کاربرانی که از این پست تشکر کردنداربرانی که از این پست تشکر کردند
• youtab
ارسالها: 2,744
موضوعها: 2
تشکر Received:
9,079 in 2,141 posts
تشکر Given: 5,129
تاریخ عضویت: خرد ۱۴۰۰
اعتبار:
11,097
پسر من الان خوابش برد
حالا بايد يه ربع ديگه ام روي پام تكون بدم تا خوابش سنگين بشه بعد بذارم توي تختش
کاربرانی که از این پست تشکر کردنداربرانی که از این پست تشکر کردند
• youtab
ارسالها: 1,002
موضوعها: 0
تشکر Received:
2,452 in 741 posts
تشکر Given: 87
تاریخ عضویت: تير ۱۴۰۰
اعتبار:
2,746
نونا جان من بودم. شش ماهگی دختر خوشگلت گفته بودی عوض شد . راستش از بعد گفتنت همش دعا میکنم دیرتر شش ماهش بشه. میترسم خخخ
البته بگم پسر من اونقدرا هم خوش غذا نیست ولی بد غذا هم نیس۰ت. مثلا من یادمه خواهرزاده ام غذا میدید دهنش باز میکرد . بعد خدا نکنه دو ثانیه دیر قاشق به دهنش میرسید همه اهل محل خبر دار میشدن خخخخ
کاربرانی که از این پست تشکر کردنداربرانی که از این پست تشکر کردند
• nona، youtab