امتیاز موضوع:
  • 2 رأی - میانگین امتیازات: 4
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
گپ و گفت مامانهای 1401
اره نوناچون خودمم به همین که شاید جوتب نده فکر کردم، خیلیه خدایش،... 
اخ لیانه من اصلا شش ماه اول نفهمیدم حتی کم خوابی و اذیت نوزاد چیه به خدا الان داره جونم در میاد
به قول تو شده یه بچه دیگه اصلا، پ یشب از 4 تا 6:نیم دیشبم از 2 تا 5 روی پام بوده بعد 40 بارم بیدا. شده و گریه کرده ها...
نه مونا من شبا از 7 به بعد در حد میوه اینا میدم که 10 روزیه اونم لب نمیزنه دیروز کلا اندازه 3در 3 نون سنگک و ریز کردم بازی بازی دنبالش دویدم گذاشتم دهنش بعد بعضیاشو زدم توی خامه یا پنیر دادم که تف کرده نون خالی دادم خورده
اووووووف
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • 2015، liyane، mona70، Nedaa28، nona
پاسخ
سلام دوباره عزیزان

درست که وزنش رو نمودار اما چون وزن تولدش خیلی پایین بوده الانم وزنش پایین .. جوری ک هرکی میبینه میگه چقدر لاغر ? و اینکه توی این سن هنوز چیزی نمیخوره من نگران میکنه مواد غذایی که بهش نمیرسه ضعیفش نکنه
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • 2015، liyane، nona، youtab
پاسخ
بچه ها من امروز پاساژ افتاب دور میدون موج ( سمت بام لند ) بودم اون شیر اینفرنیتی که میگیرین بیشتر مغازه هاش زیاد داشتن ، اگه پیدا نشد از اونجا بگیرین
Ghazaye_koodak
Nini_laklak
کلا همه چی دارن پوره میوه و ساندیسی و انواع شیر و شیرخشک
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • liyane، nona، Targol، youtab
پاسخ
بچه ها من که مشکل خوابو فقط با بیرون بردن تونستم یکم کنترل کنم.
امروز از ساعت 11 که بهش شیر دادم، بردمش بیرون تو کالسکه تا 2 که وقت شیرش بود دوباره.
خودم هلاااااک شدم از گرما و خستگی
2 اوتمیل و موزشه 3_4 قاشق خورد و تا 3 خوابید
دوباره عصر که شوهرم اومد خونه بردیمش بیرون دور دور و سر زدن به عمه شوهرم و رفاه و... تا 10.
10 خوابیده تا الان.
منتظرم بیدار شه یه نمایش اجرا کنه و شیر بخوره بعد خودم برم بخوابم
از کار و زندگی افتادم. انقد طول روز راه میرم که پشتم درد میکنه. اسنپ فود همینروزا فکر کنم بهمون مدال وفاداری بده انقد غذا میگیریم ازش. ولی همین که صدای جیغ و گریه تو خونه نیست راضیم
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • 2015، Nedaa28، nona، youtab
پاسخ
(۱۴۰۱/۲/۱۵، ۱۰:۱۷ عصر)mona70 نوشته است: بچه ها اون پوره میوه و این چیزا رو چجوری میفهمید مونده و قاچاق نیستن؟

مونا جون پوره هاي ميوه همشون قاچاقن
روش تاريخ مصرف داره
از جاي مطمعن بخري مشكلي نداره
اخه يخچالي نيست 
فقط بعد باز شدن درب بايد بذاريش يخچال
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • 2015، mona70، Nedaa28، nona
پاسخ
ندا جون دختر من که تکلیفمو روشن کرد از هر نوع شیر بجز شیر مادر بدش میاد آخرشم اون دو تا شیرو خودم خوردم محبوری
فعلا فقط پاف میخوره
مونا جون همشون با مسافر میان دیگه مجبور باشی میگیری دیگه البته اجبار نه بخاطر بحث تقلب کلا بحث غذای آماده هارجی ایرانی نداره خوب نیست دیگه اما بسوزه پدر اجبار دختر من فقط پاف میخوره رسیدم تهران مجبورم بگیرم دیگه ازین پافا و پفک گیاهیا Sad ولی بقول لیانه جان حتما از جای معتبر بخر
یوتاب جون دختر منم فقط نون هالی کافیه به نون چیزی بزنی نمیخوره

آرامش جان واقعا حق داری
من اصلا نمیتونم حالتو تصور کنم این یک و نیم ماهه روانی شدیم من و همسرم واقعا نمیدونم تو چی میکشی
اونروز یه دکتری میگفت بچه ها سه دسته تقسیم میشن از لحاظ یسری خصوصیات مهم مثل خواب، تغذیه
ساده متوسط سخت
واقعا واقعا به معنای واقعی کلمه دختر من تو این برهه زمانی سخت شده
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • 2015، liyane، Mari90، mona70، Nedaa28، Rose، youtab
پاسخ
بساط گله گذاری داغه منم بگم دختر بزرگترم بدجووووور میچسبه بهم. اصلا لحظه‌ای پیش کسی نمیمونه. دختر کوچیکم دیگه اصلا شیر نمیخوره. انقد گریه میکنه و جیغ میزنه که واقعا دلم میخواد بزنمش. از خواب شب و روزشون هم نگم… و برای بار هزارم گ…ه تو مادری. صدای گریه‌شون رو میشنوم دلم میخواد از پنجره خودمو پرت کنم پایین. وای من واقعا ریدم با این تصمیماتم تو زندگی.
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • 2015، liyane، Mari90، nona، Rose، youtab
پاسخ
نونا جون چقد خوب که من درک میکنی... خیلللیا درک نمیکنن! هی میگن نخور خب نخور... همسرم مادرهمسرم حتی دکترش... یعنی میخام دکتر خفه کنم وقتی میگ خب نخوره.... دلم نمیخاد دیگه هیچی براش درست کنم...امروز هیچی درست نکردم ... وای خدا چقدر غر دارم...
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • 2015، liyane، Mari90، Nedaa28، nona، youtab
پاسخ
بچه ها خدا صبرتون بده....
خیلی شرایط بنیان براندازیه...
فقط اگر حالتون بده بدونید که تنها نیستید و اینکه اگر دارید به مرحله ی فوران می رسید، این ضعف شما نیست... همه ی ما این مراحل رو طی کردیم با یکم کم و زیاد... این ناراحتی ها و اعصاب خردیها یعنی شما ساپورت مناسبی ندارید... اگه می تونید، غذا رو بدید یکی دیگه بده به بچه و شما محیط رو ترک کنید اصلا برید بیرون پیاده روی کنید و از هوای بهاری استفاده کنید، یه وعده رو بدید همسرتون بده بعدش بچه رو بگیره بیاره بیرون و به شما ملحق شن... به خدا روی روحیه تون تاثیر میذاره... بچه ها هم انگار هاله های ما رو می بینن و درک می کنن... وقتی ما عصبی بشیم اونها هم حسش می کنن و بدتر میرن روی مخ آدم... باور کنید یا نه من کاملا این رو حس کردم... و وقتایی که حالم خرابه، او بچه ی سخت تری هم شده...
آزاده نزادیـم کـه آزاد بمیریـم
با گریه بزادیم و به فریاد بمیریم
با جبر و جهالت به جهان پای نهادیم
تا عاقبت از این همه بیداد بمیریم
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • 2015، liyane، Mari90، nona، youtab
پاسخ
رز جان ممنونم از همدردیت‌‌‌‌‌‌...
نمیدونم جرا من انقدر سختی باید بکشم... اصن کلا تو خانواده ما هیچ کس امیدی نداره ب غذا خوردن پسرم... بیخیالش شدن... ??????

بچه ها از دکتر اطفال نی نی هاتون بگین... شاید دکتر پسرم عوص کنم...
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • liyane، Mari90، nona، youtab
پاسخ


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 22 مهمان