امتیاز موضوع:
  • 2 رأی - میانگین امتیازات: 4
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
گپ و گفت مامانهای 1401
نه ترگل قویتر از قبل ادامه داره امروز دقیقا روز پنجمه

ترگل جون یکم از پرستار دخترا بگو بهم امید بده

هرچند تقریبا رو موضع استعفا هستم بیشتر
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • Targol
پاسخ
نونا جون کاش ببریش دکتر. طفلک اذیت میشه. آب هم گفتی کم میخوره نه؟ عزیزم Sad
پرستارو که همش به خودم میگم چرا زودتر نیاوردم. از کارش واقعا راضیم. فقط تنها موردش اینه که انگار پولکیه و از طرفی میدونه دستم تو پوست گردوئه. زیر زیرکی میترسونتم که ممکنه نتونه تمدید کنه. البته واقعا واقعا کار یه بچه با دو تا قابل مقایسه نیست.
من برمیگردم به کار حتما.
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • nona
پاسخ
سلام به همه
اومدم طبق معمول غر بزنم یه عالمهو از عروسی دیشب بگم
ما حدود 8 رسیدیم پسرمم تو ماشین یکساعتی رو خوابید 
اونجا باغ بود اما بیشتر مراسم توی سالنش بود
کلا پسر من از بدو تولد بسیااار بابایی بود و همیشه وقتی باباش هست کلا میخواد بغلش باشه و خیلی طرف من نمیاد
نمیدونم چرا دیشب از ماشین که پیاده شدیم کلا تا اخر عروسی از بغل من هیچجا نمیرفت
حتی چندین بار باباش بغلش کردکه گوله گوله اشک میریخت که بیاد بغل من
بغل خ ش ها و م ش هم نرفت اصلا
یا اگه گرفتنش گریه شدید کرد!!!!!!!!!!!! 
خلاصه یکم اونجا بهش موز دادم سر شامم یه ذره از مغز جوجه دادم بهش نخورد یکم گوشت باقالی پلو دادم خورد هی هم اوماوم میکرد که یعنی میخوام منم چندتا تیکه کوچولو گذاشتم دهنش همین
شیر خودشم که خورد دوبار و اب 
باقالی پلو هم اصلا ندادم حتی برنج خالیشو
بچه خیلی خسته بود هی خوابش میومد من میومدم تو باغ راهش میبردم تا بخوابه هی در سالن باز و بسته میشد صدای موزیک میومد نمیخوابید، اخه خوابش خیلییییی سبکه
دیگه اومدیم تو ماشین خوابید تا خونه حدود 40دقیقه 
اومدیم خونه بیدار شد گریه شدیییییید یعنی تا خود ساعت 3 فقط جیغ زد و گریه کرد
ساعت 3 قطره دادم برای دلش بالا اورد یه عالمه هر چی از ظهر خورده بود
بعد اروم تر شد تا ساعت 5بازی کرد و به زووور خوابید
دیگه منم دلم سوخت گفتم هی نپره بچه از 5 تا 10 رو پام بود
خودم دارم از کمر درد میمیرم دلم میخواد یکی قولنجمو بشکنه
امشبم تولد خ ش گسطی دعوتیم که شوهرش خونه مامانش گرفته سورپرایزی با کلی تدارک اما من به همسرم گفتم ما نمیایم خودت برو زشته 
شکمشم سفت شده از صبح هی با زور مدفوع کرده
حالا گفتم براش سبزیجات بپزم با یکم کره بدم بچمو
اینم از عروسی بعد 4سال ما...
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • liyane، Nedaa28، nona، Targol
پاسخ
یوتاب جان شاید گوشت گوساله بهش نساخته یا معده اش سنگین شده
چند شب پیشم ما خونه خواهرشوهر بودیم کلا تو اتاق دوتایی گذروندیم Smile در حد نیم ساعت بیرون بازی کرد دیگه خوابش گرفت
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • nona، youtab
پاسخ
ترگل چند تا دکتر ببرم اولین شب بردیمش عرفان روز بعد آنلاین دکتر صادقی ویزیت کرد امروزم نوبت دکتر خودشه هرچند دیروز ویزیت تلفنی کردم باهاش
همشون همین قطره ها رو فقط میدن
نه اب خورم نیست غذا هم که رسما تعطیل
یوتاب داغون میشی رو پا که

ترگل از عهده غذا دادن بهشون برمیاد؟ از کی دقیقا میاد تا کی؟ بعد میشه بگی چقدر توافق کردی؟
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • Targol، youtab
پاسخ
نونا جون من کلا به دکتر آنلاین و تلفنی اعتقاد ندارم. انشالله دست دکترش امروز براش سبک باشه خوب شه کوچولو Sad
یوتاب چطور میتونی پنج ساعت رو پا نگهداری؟ وای میگم شما مادرهای نمونه‌اید. من بودم میذاشتمش پایین Undecided
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • 2015، nona، youtab
پاسخ
برعکس ترگل من همیشه و اکثرا تو دوران کرونا ویزیت انلاین کرفتم خودم یا خانواده خیلی خیلی راضی بودیم البته با دکترایی که میشناختیم
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • Targol، youtab
پاسخ
سلام بچه ها دخترمن دیشب تا صبح تو خواب همش سینه میخواست و دست و پاشو محکم میکوبید به تشک، نمیدونم چش بود تا حالا اینجوری نکرده بود ، شما تجربه ای دارین؟
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • youtab
پاسخ
ستی جان گرمش نبوده؟ دیشب پسر من خیلی گرمش بود گریه میکرد
دمای خونه رو اوردم پایین خوابید
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • Seti69، youtab
پاسخ
ستی جان بچه های ما اینقدر هربار ادا اطوارهای متنوع دارن که دیگه یبار دوبار این کارا رو‌کردنشون یادمون نمیمونه که …
اابته من دختر خودمو میگم Smile
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • Seti69، youtab
پاسخ


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 20 مهمان