امتیاز موضوع:
  • 2 رأی - میانگین امتیازات: 4
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
گپ و گفت مامانهای 1401
ترگل جان تولد دسته گلات مبارک
ایشالا۱۲۰ ساله شن
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • Targol
پاسخ
سوفی جان فکر کنم کلا ربطی به کرونا و اتاق خصوصی نداشت کلا آقایون اجازه ورود به بخش رو نداشتن. البته من بهمن آپاندیس عمل کردم همسرم سه شب پیشم موند مشکلی نداشتن حتی اتاق خصوصی بود وقت بی وقت ملاقاتی میومد یا دو نفر صبح ها می موندن زیاد گیر نمیدادن) این مال ۳-۴ سال پیش(
اما بخش زنان گیر میدادن که خب ی طورایی هم به نظر من بد نیس. مثلا من باید بلند بشم راه برم تو اون وضعیت معذب خب یهو ی آقا تو بخش باشه حالا اتاق هم خصوصی باشه بازم ممکنه بیمار کاری داشته باشه باز میاد تو بخش راه میره دیگه.
در مورد بیمارستان سوفی جان من بیمارستان های دیگر که ندیدم اما اینجا معمولی بود. اتاق عمل خوب بود ولی رفتار پرسنل خیلی معمولی نه خیلی وقت میذارن نه خیلی بی خیالن. من سر شیاف گذاشتن با بهیار دعوام شد خخخ ولی از عمل و دکترم و کادر اتاق عمل خیلیییی راضی ام واقعا درد نداشتم نه موقع عمل و نه بعدش
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • Rose، Sufii
پاسخ
شیطون خانم درباره ی بیمارستان بهمن درست میگن...
منم مجبور شدم برای صفرا برم بهمن... چون دکترم فقط اونجا بود و فکر کنم امیراعلم که با توجه به وجود بچه اونجا دیگه خیلی دور و سخت میشد... لازم بود همسر بتونه راحت بهم برسه (نسبت به امیراعلم)...
وگرنه پرستارها بی ادب و کل کل کن هستن برای انجام وظایفشون... باید همراه حواسش باشه... یکی از اقوام هم رفته بودن اونجا برای عمل قلب باز، با اینکه عروسشون و چند تا از فامیلای عروسشون اونجا شاغل بودن و فکر کنم که دکترشون دکتر امام هم بود که انگار خیلی حرفه ای بوده، اما پرستار جوری آنژیوکت رو وصل کرده بوده و ول کرده رفته که کلی خون از این خانم رفته بود و پسرش کلی شکایت و اینها کرد از بیمارستان... درسته انگار دکترای خوبی توی بهمن هستن اما متاسفانه کادرشون بی ادب و بی توجه هستن... با اینکه اینهمه پول می گیرن از آدم اما باید متلکاشون رو هم تحمل کنی... مثلا یکی از پرستارا موقع ترخیص گفت چرا صفرات رو در آوردی؟ گفتم تغذیه بد... گفت هر کسی تغذیه بد داشته باشه چاق میشه و مریض میشه دیگه... ولی باید فعالیت کنی!!!! (انگار من خودم نمی دونستم) مثلا منو ببین کلی هم می خورم اما اینقدر راه میریم توی بخش که چیزی نمی مونه!!!!!!!!!!!!!!!! منی که بچه شیرخوار داشتم با خودش مقایسه می کرد... اگر اینجوری بود باید مجردی من رو با خودش مقایسه کنه که چه اندامی داشتم...

من کل اضافه وزنم برای دوران ارشد بود که 25 کیلو اضافه کردم... بخاطر اینکه هر روز فقط می تونستم دو تا کیک تاینی با سه تا نسکافه بخورم... شام هم همسر از دانشگاه میاورد... بعد از بچه هم هر چی اضافه کرده بودم از دست دادم ولی باز چون دست تنها بودم وقت آشپزی و اینها نبود و مجبور بودم که مثلا آب کله پاچه توی فریزر داشته باشم و وقتی پسرم می خوابه داغ کنم و نون ترید کنم توش بخورم... یا تا 3 ماه کباب از بیرون سفارش می دادم فقط هم جوجه... و تا 9 ماه رژیم سنگین داشتم و صبحانه و میان وعده فقط کره گوسفندی و نون و گردو می خوردم چون چیز دیگه نمی تونستم بخورم... ارده ممنوع، تخم مرغ ممنوع، لبنیات که به کل ممنوع... گوجه و بادمجون ممنوع... اه که چه دوران مزخرفی تموم شد خدا رو شکر...........
خلاصه که اینها رو نمی شد توی اون تایم بهش توضیح داد اما به شدت از این مدل حرف زدنشون عصبانی شدم...
یا مثلا من که هنوز داشتم شیر میدادم (درسته روزای آخر بود) انداختن با کسی که بنده خدا سرطان داشت و در معرض پرتو بود... و من کی فهمیدم؟ موقع صبحانه ی روز بعد که یکی از پرستارها باردار بود و به همراه من گفت که این غذا رو بده به تخت بغلی تشعشع داره من نمی تونم بیام داخل!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! فککککک کن... اینهمه هزینه گرفتن ولی بنده خدا رو ایزوله نکردن که بقیه در خطر نباشن...
یه چند تا برخورد زشت دیگه هم بود که اگه خواستی میگم... ولی در کل موردپسند من نبود... و اگه مجبور نباشم دیگه هم نمیرم این بیمارستان

البته اینم بگم من شاید یکم نسبت به مسائل ریزبین و حساس باشم... شاید بعضیا با یه خنده یا متلک متقابل یا یه فحش تودلی ردش کنن اما من اینجوری نیستم...
آزاده نزادیـم کـه آزاد بمیریـم
با گریه بزادیم و به فریاد بمیریم
با جبر و جهالت به جهان پای نهادیم
تا عاقبت از این همه بیداد بمیریم
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • 2015، Sufii
پاسخ
بچه ها ما امروز رفتیم بیمارستان دیدن نی نی تازه، کلا ملاقات طولانی راه نمیدن ولی ما همه از عمو و عمه و شوهر عمه یکی یکی رفتیم تو و در حد ده دقیقه موندیم...پدر نوزاد و مادربزرگا هم تو اتاق بودن و مشکلی نداشتن...البته اتاق خصوصی بود. حالا بعدا جاریم باید از رفتار پرستارها و کادر بگه...گل و بادکنک هم گفته بودن نیارید راه نمیدن که ما نبردیم دیگه...

رز جان چه بد که تجربه بدی داشتی....من خودم یکمدت بیمارستان کار کردم و بنظرم رفتار یکنفر رو نمیشه به کل کادر نسبت داد، مثلا ما تو بخشمون پرستار دلسوز و مهربون و همینطور پرستار افاده ای و بی رحم اگه نگم بی توجه به شرایط بیمار داشتیم...
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • 2015، Rose
پاسخ
سلام
رفتم دکتر بچه ها
یکم معاینه کرد کمرم و زانوهامو
گفت مینیکس زانو راستت پارگی داره
مگه میشه بدون عکس تشخیص بدن؟
گفت از قبل مشکل داشته و جراحی میخواد برام عکس نوشت گفتم ممکنه مشکلی نباشه؟ گفت خیر هست
قلبم تو دهنمه
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • Rose
پاسخ
سلام عزیزم
خیلی ناراحت شدم که شما هم مشکل دار شدی... وقتی به آدم میگن، آدم اولش خیلی شوکه میشه...
من واقعیتش آشنایی با این آسیب ندارم ولی می دونم درجه بندی داره و اگه شک داری می تونی با چند تا دکتر دیگه هم مشورت کنی...
بدون عکس هم آره می تونن.. منم عکس نداشتم... با چند تا حرکت که کجا درد می کنه یا نمی کنه متوجه میشن...
منم دقیقا چون عکس ندارم دلم می خواد باور نکنم که ساییدگی کشکک پیدا کردم...
آزاده نزادیـم کـه آزاد بمیریـم
با گریه بزادیم و به فریاد بمیریم
با جبر و جهالت به جهان پای نهادیم
تا عاقبت از این همه بیداد بمیریم
پاسخ
اینکه اجازه نمیدن همسر شب بمونه خیلی مزخرفه شاید یه خانمی تنها باشه و کسی نداشته باشه در کنارش باشه انوقت باید چکار کنه
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • Rose، کتایون خانم
پاسخ
بچه ها من نمی تونم از دکترتو برای مقدادی وقت بگیرم. شرایط نوبت دهیش تغییر کرده؟
آزاده نزادیـم کـه آزاد بمیریـم
با گریه بزادیم و به فریاد بمیریم
با جبر و جهالت به جهان پای نهادیم
تا عاقبت از این همه بیداد بمیریم
پاسخ
رز جونم اخه من اصن دردی ندارم
جالبه برام پاهامو ک معاینه کرد شاید یبار گفتم درد گرفت اونم چون ضربه شدید وارد شد به پام ک یهو اینو گفت
ن گذاشت ن برداشت گفت باید جراحی بشی !
نمیگم عکس حالا ولی بهرحال باید اول با دارو یا فیزیوتراپی یا امپول یا هرچی کنترلش کنن بعد جراحی !
یا اصن میگفت عکس بگیر ببینم بعد میگفت
مادرشوهرم میگه پیش چندتا دکتر برو

منکه باور نکردم اصلا
اگرم چیزی باشه باید با فیزیوتراپی حل بشه
ضمنا انقدر دوزاری بود ک گفتم بیشتر کمردردم منو کشوند حداقل دارو بده
گفت بچه شیر میدی دارو نه
گفتم فیزیوتراپی
اونم گفت نیازی نیس پوزیشنای شیردهیتو درست کن اصلا نگفت چ پوزیشنی خوبه چیکار کنم دقیقا
پاسخ
آره حتما حتما با چند تا دیگه هم مشورت کن...
شاید رفتی پیش ارتوپد... ارتوپدها جراح هستن... اولین گزینه شون همینه... باید بری فیزیوتراپی یا توانبخشی
اصلاح پوزیشن هم می گفتی بلد نیستم یادم بدید لطفا... یا دستیار نداشت راهنمایی کنه و ورزش بده؟ کمر رو چک نکرد اصلا؟
باز کمر قوی تر از مفاصل زانو هست خدا رو شکر... واقعا اگه دقت کنی می تونی ازشون محافظت کنی، چند تا عضله ی خیلی قوی هم کمر داره اگه تقویتشون کنی به امید خدا اتفاقی نمیفته... ولی زانو متاسفانه از آسیب پذیرترین مفاصل بدنه... یکم توجه نکنی فوری بلا سرش میاد
ببین شرمنده من واقعا اطلاعاتی از پارگی مینیسک ندارم...
ولی در کل درد زانو اینجوری نیست که از اول یهو بفهمی که اوه زانو از دست رفت... خدا رو شکر میاد و آلارم میده و درد می گیره... سر همین هم دارم به بچه ها میگم درد رو نادیده نگیرن... چون علامت مهمیه... من نادیده گرفتم و ساییدگی کشکک گرفتم... ولی اگه همون اولش که درد کم بود می رفتم، حداقل یکم با ملاحظه رفتار می کردم نه اینکه جوری باشه که وقتی می شینم بخوام پاشم، انگار پام از زانو قطع شده و تعادل نداشته باشم...
آزاده نزادیـم کـه آزاد بمیریـم
با گریه بزادیم و به فریاد بمیریم
با جبر و جهالت به جهان پای نهادیم
تا عاقبت از این همه بیداد بمیریم
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • 2015
پاسخ


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 20 مهمان