ارسالها: 1,251
موضوعها: 0
تشکر Received:
6,784 in 1,210 posts
تشکر Given: 4,526
تاریخ عضویت: خرد ۱۴۰۰
اعتبار:
6,938
الهام جان چون میترسم بی حسیم بره بعد بیان واسه ماساژ
آره حتما قلق خاصی داره
من از هرکی میپرسم میگه راضیم از سزارین
ولی از دور انگار خیلی دردناکه همه چیش
ارسالها: 332
موضوعها: 0
تشکر Received:
1,963 in 335 posts
تشکر Given: 1,004
تاریخ عضویت: خرد ۱۴۰۰
اعتبار:
1,963
۱۴۰۰/۶/۴، ۱۱:۵۶ عصر
(آخرین ویرایش: ۱۴۰۰/۶/۴، ۱۱:۵۷ عصر، توسط سحر بانی.)
من تا الان میگم اکی درد رو تحمل میکنم بلاخره گذراس و چند دقیقه یا چند ساعته
ولی چیزی که همیشه فوبیای من بوده چیزه تیزه مثلا من اصلا تیغ نمیتونم دستم بگرم یا از چاقوهای بزرگ میترسم یا شیشه بشکنه هزار بار همه جارو جارو میکشم
همش نگران تیغ جراحی و برش زدنم
اصلا بهش فکر میکنم فشارم میوفته
با اینکه همه میگن هیچی نه میبینی نه میفهمی ولی دست خودم نیس
نمیدونم چیکار کنم
به خاطر این موضوع میخوام بگم بهم ارامبخش بزنن
وگرنه من طاقتم واسه درد و چیزای دیگه خیلی بالاس
ارسالها: 627
موضوعها: 0
تشکر Received:
2,709 in 516 posts
تشکر Given: 3,776
تاریخ عضویت: خرد ۱۴۰۰
اعتبار:
2,787
روناک جون مبارک باشه عزیزم
بچهها منم مثه چی از سزارين و درد ملان بعدش میترسم، مخصوصا وقتی اینجا یکی زایمان میکنه و میاد تعریف میکنه،احساس میکنم نوبت من یکی افتاد جلو و یه قدم نزدیکتر شدم به زایمان
ولی همش سعی میکنم بهش فکر نکنم و میگم توکل به خدا، این همه خانوم باردار زایمان میکنه منم روش
ارسالها: 5,223
موضوعها: 278
تشکر Received:
22,296 in 4,717 posts
تشکر Given: 14,824
تاریخ عضویت: خرد ۱۴۰۰
اعتبار:
24,870
ندا ندا ندا خودم ماساژ بدم چیه دختررررر
تا یه مدت باید حواست باشه درست بشینی و پاشی اونوقت خودت ماساژ بدی؟
بیخیال خواهرممممممم
بچه ها خداااایی سز اصلا اینجور که شما فکر می کنید نیستش...
اولا اینکه درد دائمی نیست و راحت می تونید باهاش بخوابید
بعد اینکه تا اونجایید که حسابی بهتون ضد درد و حالا هر چیزی که لازم باشه میزنن... بعدشم شیاف تجویز می کنن که می توتید استفاده کنید... من فکر کنم کلا دوتا استفاده کردم...
اصلا نترسید، بالاخره بچه باید یه جوری بیاد بیرون دیگه? و واقعیت اینه که درد داره مسلما... ولی واقعا اصلا به چشم نمیاد... بخصوص اگه بدن قوی و سالم داشته باشید از نظر درد بخیه و اینها چیزی متوجه نمیشید... سعی کنید اطلاعات کسب کنید تا باهاش آرامش بگیرید نه اینکه مضطرب شید... اگه من و بقیه میایم و تعریف می کنیم، برای آگاه شدن شماست که اونجا یهو غافلگیر نشید و نسبت به اتفاقات آگاهی داشته باشید و اگه جایی نیاز بود بتونید از حق خودتون دفاع کنید... وگرنه اگه قراره بترسید که ما چیزی نگیم بهتره...
ترس باید مشاور شما باشه نه زندانبان... بخاطر ترس زندگیتون رو تلخ نکنید، هر جا ترس هست یعنی سطح زندگیتون داره بالا میره... پس از ترس بعنوان چراغ راهتون یاد کنید نه چیزی که ته دلتون رو خالی می کنه دخترااااا
موفق باشید
آزاده نزادیـم کـه آزاد بمیریـم
با گریه بزادیم و به فریاد بمیریم
با جبر و جهالت به جهان پای نهادیم
تا عاقبت از این همه بیداد بمیریم
ارسالها: 1,251
موضوعها: 0
تشکر Received:
6,784 in 1,210 posts
تشکر Given: 4,526
تاریخ عضویت: خرد ۱۴۰۰
اعتبار:
6,938
اتفاقا خیلی خوبه که هر کی بیاد از تجربه اش بگه
من از سال ها پیش کلی خاطرات زایمان طبیعی و سزارین خوندم
ولی خب دیگه این ترسه هست
مخصوصا واسه یکی مثل من که حتی با آزمایش خون هم غش میکنم
حالا امیدوارم وجود نی نی بتونه آرامشمو تامین کنه اون لحظات
ارسالها: 56
موضوعها: 0
تشکر Received:
449 in 57 posts
تشکر Given: 109
تاریخ عضویت: خرد ۱۴۰۰
اعتبار:
449
۱۴۰۰/۶/۵، ۰۱:۲۹ صبح
(آخرین ویرایش: ۱۴۰۰/۶/۵، ۰۱:۵۳ صبح، توسط *روناک*.)
ممنونم از همتون بچه ها.ایشالا همگی زایمان خوب و راحتی داشته باشین.
در مورد سوند بگم که این بیمارستان که من رفتم کلا همه اونایی که سر بودن رو ده دقیقه قبل از اینکه بخوان برن اطاق عمل سوندشونو وصل میکردن.اما یه بیمارستانی هست خالم اونجا زایمان کرده گفت شکم اولی هارو بعد از بیرون اومدن از اطاق عمل بهشون سوند میزدن که خوب اکثرا بیحسند و هیچی متوجه نمیشند.و فقط شکم دومی هارو قبل از عمل سوند میزنن.اما میگم بیمارستانی که من رفتم سیستمش فرق میکرد.
در مورد فشار شکم هم بگم من نزدیک ۲ساعت تو ریکاوری بودم.و کامل بیحسیم اونجا از بین رفت.وقتی اومدن تختم ببرن تو اطاق قبل از خروج دوتا پرستار بودن که یه چیزایی رو چک میکردن و چندتا سوال کردن و نوشتن تو پرونده. یکی از اونا گفت بذار ببینم خونریزیت چطوره.دوسه تا فقط دو سه تا فشار اونم با انگشت طرفای نافم داد دلممممم ضعف رفت جیغ زدم گفتم توروخدا فشار نده دیگه.خیلی دردناک بود.شماها بگین قبل از بیحسی فشارتون بدن که اگه بیحسیتون بره واقعا دردناکه.البته پرستارا کار خودشونو میکنن زیاد دل به دل بیمار نمیدن.
من پمپ درد داشتم تو ریکاوری بهم وصل کردن که باز خیلی بهتر بود اما زیاد تاثیر چشمگیری نداشت.اما شیاف دیکلوفناک ۱۰۰ برده بودم عالی بود.الانم تو خونه میذارم.یه ساعت بعد کامل سرپا میشم به کارام میرسم در صورتی که شیاف نذارم اصلا کمرم صاف نمیشه و بخیه ها خیلی درد دارن.پس شیاف یادتون نره هم تو بیمارستان هم برای خونه.قبل از زایمان برین بخرین بذارین باشه که بعدش کلی سرتون شلوغه دیگه نمیرسید.
پوشک سایز بزرگ حتما ببرین.بیمارستان من با اینکه خصوصی بود از خودم پوشک میگرفت .دوتا دوتا برام میذاشت.شورت توری رو ولی خودشون میدن واسه نگهداری پوشک.برا بچه هم پوشک سایز ۱ ببرین حتما.کلا ساکتون تکمیل باشه.من خیلی کافئین خوردم تو بیمارستان.شکلات تلخ قهوه نسکافه و اصلا سردرد نگرفتم خداروشکر.
در مورد لرز هم بگم که این لرز به خاطر جدا شدن جفت از رحم هست و همه تجربش میکنن.اما با یه وارمر که میذارن بالای سرتون اوکی میشه و اینقدر راحت و دلچسب زیرش میخوابیم که نگو...تو ریکاوری که میری میبینی نصف خانما دارن خر پف میکنن خخخخخ
اما راجع به لرز من که با وارمر هم خوب نمیشد دلیلش این بود که همونطور که گفتم بعد از بیرون اومدن بچه دکترم گفت چسبندگی داری و باید اینارو درست کنم واسه همین یه ساعت تو اطاق عمل بودم و در همین حین وسط عمل به پرستار گفت یه بار یه آمپول زدن تو بازوم یه بارم گفت رحمش شل شده دوتا قرص زیرزبونی براش بذارین.فکر کنم کمی خونریزی داشتم.پرستارای ریکاوری گفتن این لرزش وحشتناکت مال اون دوتا زیرزبونیه که برات گذاشتن.وگرنه همه اینجوری نیستن.یه لرز میگیره بهتون که زیر وارمر گرم میشین و راحت تخت میخوابین
ارسالها: 216
موضوعها: 0
تشکر Received:
1,534 in 222 posts
تشکر Given: 2,279
تاریخ عضویت: خرد ۱۴۰۰
اعتبار:
1,534
۱۴۰۰/۶/۵، ۰۵:۰۰ صبح
(آخرین ویرایش: ۱۴۰۰/۶/۵، ۰۵:۲۳ صبح، توسط سروناز.)
مبارک باشه روناک جان
بچه ها این ماساژ رو تو کلاس به ما هم گفتن .منم انجام دادم .تا تو اتاق عمل گذاشتنن رو تخت دیگه قسمت بالای نافم رو دورانی اروم ماساژ دادم.ولی فکر کنم بیشتر به بدن هرکسی ربط داره چون تو ریکاوری پرستار اوند دست زد به شکمم گفت خوبه رحمتم جمع شده بگم دیگه کاریت نداشته باشن.خلاصه من فشار رحم نداشتم.و اینکه انگار سوند به قول کژال به مهارت فرد ربط داره چون برای منم بدون بیحسی زدن ولی اصلا چیزی نفهمیدم.
لرز هم من تو بیمارستان خیلی نداشتم ولی بعد تو خونه تا یک هفته روزی چند بار لرزم میگرفت که دکتر گفت از ضعف بدنی و شیر دادن هست.
نترسید بچه ها خود روز عمل همه چی سریع انجام میشه تا بیاین بفهمین چی شده تموم شده .واسه بعدشم خب درد دارید ولی با شیاف و مسکن قابل تحمل میشه
ارسالها: 3,962
موضوعها: 0
تشکر Received:
9,992 in 2,583 posts
تشکر Given: 21,346
تاریخ عضویت: خرد ۱۴۰۰
اعتبار:
11,818
سلام .روناک جون تبریک میگم عزیزم بسلامتی
کتایون جان نه دیگه بعد انومالی دیگه سونو نداری تا سونوی وزن جنین که هفته های۳۱_۳۲هست.
فاطمه هستم