ارسالها: 5,223
موضوعها: 278
تشکر Received: 22,296 in 4,717 posts
تشکر Given: 14,824
تاریخ عضویت: خرد ۱۴۰۰
اعتبار:
24,870
(۱۴۰۰/۶/۵، ۱۱:۳۸ صبح)nona نوشته است: نه بن سای جون اولا شیاف حتما باید با تجویز پزشک باشه بدلیل احتمال خونریزی مقعدی. خود دیکلوفناک که اصلا بعد زایمان تجویز میشه تو سرم میزنن اما گویا شیاف دیکلوفناک بعد زایمان فقط در صورت تجویز پزشک تو بیمارستان قابل مصرفه و بعدش تحت نظارت باید باشه من دلیلش رو نمیدونم اما زایمان که کردم صبح روز ترهیصم درد زیاد داشتم و ببخشید شماره ۲ هم باید میکردم رفتن از دکترم پرسیدن ایشون مجوز یکبار استفاده از شیاف دیکلوفناکو دادن اینقدر قوی بود هم دردم خوب شد هم کارم انجام شد و ترخیض شدم بعد دیدم تو نسخم شیاف استامینوفن نوشتن. اومدم خونه درد داشتم زیاد. استامینوفن خب ضعیفتر بود خواهرشوهرم که دندانپزشکه گفتن دیکلوفناک بذار چیزی نمیشه اما برای اطمینان تماس گرفتیم بلوک زایمان بیمارستان پرسیدم گفتن نه منع مصرف داره. دوباره از خواهرم تلفنی پرسیدم گفتند شیاف دیکلوفناک فقط همون بیمارستان بعدش دیگه استفاده نکن و همون نسخه دکترت رو حلو برو اگه صلاح میدونستند تجویز میشد وقتی نیاز ندیدن نباید استفاده بشه.
بن سای جون منم میگرن دارم من تا قبل بستم شگم بند روزی سه تا با تجویز استفاده کردم تا چهارتام مجاز بودم. شکم بندو بستم روزی یدونه از دو روز بعد شکم بندم کلا قطع شد نیاز دیگه نبود
سروناز جون بله دبکلوفناکو اگه پزشکتون صلاح بدونن و تجویز کنن که کاملا اکی هست.
مرسی بابت این توضیحات عالی
حالا من این رو نمی دونستم که منع مصرف داره و فکر کردم دکترم بخاطر بحث شیر میگه اگه دیگه درد غیرقابل تحمل بود یه دونه و اگه ۲-۳ روز بیشتر دردت غیر قابل تحمل بود بیا ببینمت... چون وقتایی که شیاف استفاده می کردم بچه هم فوق العاده آروم میشد... فهمیدم یه ارتباطی باید باشه... شایدم تلقین بوده... ولی اگه اینطور باشه که حتما باید توجه کنیم چون خطرناکه...
روناک جون دلیلش رو بخون، شاید اون هم اتاقی خاله تون اصلا متوجه نشده که سوند گذاشتگ و برای چکاپ خونریزی بعد از سز که بررسی کردن فکر کرده که تازه اونموقع سوند گذاشتن... واقعا اون موقع اکثرا حواسشون سر جاش نیست و عملکرد سوند بیشتر برای خود زمان عمله چون اگه مثانه یه ذره هم توش ادرار باشه میاد بالا و خیلی راحت بریده میشه... من دوستم براش همین اتفاق دقیقا افتاد... فوق العاده بده... وگرنه اگه فقط موضوع دفع ادرار باشه که زیر مادر همیشه یه زیرانداز هست، بعد زایمان هم پوشک هست و مال من حتی گفتم دوتا بذارن که راحت به کمرم بخوابم... خیلی عجیبه که میگی بعدش سوند گذاشتن چون واقعا بعدش برای چی باید سوند بذارن؟ اصلا اگه بیمارستانی این کار رو می کنه بهتره که برای هیچ عملی نریم اون بیمارستان  من با اشراف کامل رفتم اتاق عمل ولی اصلا خیلی از اتفاقا رو آدم یا متوجه نمیشه یا تصور می کنه فقط...
دقیقا همینطوره سروناز جان... تنها موندن بچه و مادر یه حس خیلی بدی میده... من تا حدود ۲ ماه از تنها بودن با پسرم می ترسیدم... تا حدود ۱۰ روز انگار یه چیز سیاهی توی خونه میومد و می رفت... اینها رو فقط به همسرم گفتم... ولی تحقیق که کردم آثار کم خونی ممکنه به این صورت خودش رو نشون بده... قدیم میگفتن آل میاد و اینها همین استرس و خیالپردازی مادر بوده احتمالا... واقعا این زمان تنها زمانیه که آدم نه تنها خودش حالش خرابه، بلکه مسئولیت صفر تا ۱۰۰ یکی دیگه هم به دوششه... من که تنها بودم دیگه از هر چی بچه اس زده شدم...
آزاده نزادیـم کـه آزاد بمیریـم
با گریه بزادیم و به فریاد بمیریم
با جبر و جهالت به جهان پای نهادیم
تا عاقبت از این همه بیداد بمیریم
ارسالها: 5,223
موضوعها: 278
تشکر Received: 22,296 in 4,717 posts
تشکر Given: 14,824
تاریخ عضویت: خرد ۱۴۰۰
اعتبار:
24,870
(۱۴۰۰/۶/۵، ۰۵:۲۷ عصر)(کژال) نوشته است: دوستان من از صبح مرتب بالا میارم و احساس میکنم تکون پسرم ضعیفه.
تکون میخوره ها ولی اونجوری محکم نیست.
به نظرتون برم بیمارستان یا طبیعیه؟
کژال الان چطوری؟
چیز شیرین خوردی؟ به چپ خوابیدی؟ چند تا حرکت کرد؟
یا رفتی بیمارستان؟
آزاده نزادیـم کـه آزاد بمیریـم
با گریه بزادیم و به فریاد بمیریم
با جبر و جهالت به جهان پای نهادیم
تا عاقبت از این همه بیداد بمیریم
ارسالها: 5,223
موضوعها: 278
تشکر Received: 22,296 in 4,717 posts
تشکر Given: 14,824
تاریخ عضویت: خرد ۱۴۰۰
اعتبار:
24,870
بچه ها عاطفه چرا نیست؟ کسی ازش خبر داره؟
آزاده نزادیـم کـه آزاد بمیریـم
با گریه بزادیم و به فریاد بمیریم
با جبر و جهالت به جهان پای نهادیم
تا عاقبت از این همه بیداد بمیریم
ارسالها: 8,455
موضوعها: 1
تشکر Received: 30,666 in 6,991 posts
تشکر Given: 20,214
تاریخ عضویت: خرد ۱۴۰۰
اعتبار:
35,283
۱۴۰۰/۶/۵، ۰۷:۳۹ عصر
(آخرین ویرایش: ۱۴۰۰/۶/۵، ۰۷:۴۰ عصر، توسط nona.)
کژال جان تهوع یکی از نشانه های احتمالی شروع زایمان میتونه باشه حتما برو بلوک زایمان بیمارستانت عزیزم یه چک میکنن یه nst هم میگیرن از نی نی خیالت راحت میشه.
آره رز جون والا من کلا بکم آدم ترسوییم تو استفاده از دارو از چند نفر باید بپرسم تا استفاده کنم. بعدم ترجیحم اینه تو هر چیزی دقیقا متخصصش نظر نهایی رو بده.
چه جالب منم امروز تو فکر عاطفه بودم ایشالا که حالش خوب باشه
ارسالها: 5,223
موضوعها: 278
تشکر Received: 22,296 in 4,717 posts
تشکر Given: 14,824
تاریخ عضویت: خرد ۱۴۰۰
اعتبار:
24,870
(۱۴۰۰/۶/۵، ۰۶:۰۹ عصر)آیسان 96 نوشته است: رز جان منم اینجوری بودم چه جالب یه نور سیاهی رو در حال حرکت میدیدم البته نمی ترسیدم فکر میکردم اشتباه میکنم
راستش من از بارداری چنین حالتی رو دیدم...
اول توی خوابم بود... بعد انگار توی خونه می چرخید 
اشتباه که نمی کردی، یه عکس العمل بدنت بوده... البته انگار وقتهایی میدیدم که خیلییی خسته و بی حالم حالا بخاطر کم خونی بود یا حجم کارای بچه و ناتوانی و صدای جیغ دائمی دیگه نمی دونم... اولش فکر می کردم عزرائیله اومده پسرمو ببره  کلی استرس می گرفتم و هی چک می کردم تکون میخوره یا نه........
حواست به کم خونیت باشه فقط  و کمک بگیر... معلومه فشار زیادی روته...
آزاده نزادیـم کـه آزاد بمیریـم
با گریه بزادیم و به فریاد بمیریم
با جبر و جهالت به جهان پای نهادیم
تا عاقبت از این همه بیداد بمیریم
ارسالها: 5,223
موضوعها: 278
تشکر Received: 22,296 in 4,717 posts
تشکر Given: 14,824
تاریخ عضویت: خرد ۱۴۰۰
اعتبار:
24,870
بچه ها کژال چرا نیومد؟
آزاده نزادیـم کـه آزاد بمیریـم
با گریه بزادیم و به فریاد بمیریم
با جبر و جهالت به جهان پای نهادیم
تا عاقبت از این همه بیداد بمیریم
ارسالها: 1,530
موضوعها: 0
تشکر Received: 5,626 in 1,212 posts
تشکر Given: 1,388
تاریخ عضویت: خرد ۱۴۰۰
اعتبار:
6,224
کژال جان تونستی بهمون خبر بده چیکار کردی
انشاله ک خیره و خوبی الان
.....
ما امروز تو خونه عکس گزفتیم
خیلی خیلی گرم شده هوا و خیال خنک شدن نداره انگاز
دیگه بیخیال جنگل شدم تو گرما حالم بد میشه
ولی عکسای خوبی شدن دوسشون دازم
ارسالها: 1,458
موضوعها: 0
تشکر Received: 7,277 in 1,312 posts
تشکر Given: 5,338
تاریخ عضویت: خرد ۱۴۰۰
اعتبار:
7,886
دوستای خوبم سلام
ممنونم از احوالپرسی همتون
من اول با دکتر خانومم هماهنگ کردم. همون چیزی که خودمون در مورد حرکت میدونیم که به پهلوی چپ بخوابم و... گفت و گفت اگه آبریزش و خونریزی نداری مشکلی نیست.
با دکتر آقا هم هماهنگ کردیم که گفت مایعات بخور و اگه استرس داری بیا. که رفتیم و صدای قلبش رو گوش کرد و فشار خودمو گرفت و گفت مشکلی نیست.
کلا ازون روزی که خوردم زمین خیلی میترسم
پسرمم که بازیش گرفته. تا قبل از دکتر حرکاتش مثل نبض بود. فوق العاده ضعیف. از وقتی برگشتیم داره شکم منو پاره میکنه انقد که حرکاتش قویه.
ارسالها: 3,962
موضوعها: 0
تشکر Received: 9,992 in 2,583 posts
تشکر Given: 21,346
تاریخ عضویت: خرد ۱۴۰۰
اعتبار:
11,818
خب خداروشکر کژال جان که چیزی نبوده اینا همش استرس ما ماماناست
من هر روز صبح که بیدار میشم حتما باید یه چیز شیرین بخورم و تکون بخوره نی نی تا خیالم راحت بشه شب تو خواب نینی م طوریش نشده
فاطمه هستم
ارسالها: 332
موضوعها: 0
تشکر Received: 1,963 in 335 posts
تشکر Given: 1,004
تاریخ عضویت: خرد ۱۴۰۰
اعتبار:
1,963
خداروشکر کژال جان
من فکر میکنم این وروجکا با ما بازیشون میگیره من مثلا تا ضرباتشو حس میکنم تا گوشیو برمیدارم فیلم بگیرم یا همسرمو صدام میکنم ببینه اروم میشه خخخخ
بنسای خب بهشون میگفتی معمولا این.موقع ها تکون نمیخوره هرموقع تکون خورد صداتون میکنم ببینید
|