امتیاز موضوع:
  • 2 رأی - میانگین امتیازات: 4
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
گپ و گفت مامانهای 1401
بنفشه جان همکار شوهرم بچه هاش حدود۵-۶سالشونه دندون پوسیده داشتن دکتر گفته بود باید بیهوش بشن،اینا رو بردن اتاق عمل بیهوش کردن دندوناشون زو درست کردن.
ستی جان دوباره هم ببری دکتر همین استا رو میده.سعی کن تب رو کنترل کنی که بالا نره،نهایت مجبور شدی شیاف بذار براش.بعد سه روز قطع میشه
فاطمه هستم
Heart
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • Seti69، نرگس
پاسخ
یکی از دوستانم، پسرش چند دندون داشت که باید عصب کشی می شد و بی هوشش کردن و براش انجام دادن.
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • نرگس
پاسخ
بنفشه جان اگه دندون شیری هست اصلا بنظر من نمیارزه که ریسک بیهوشی رو برای بچه بپذیرید فقط برای ترمیم دندون...خواهر زاده من خیلی میترسید و شش سالش بیشتر نبود دکترش کلی باهاش صحبت کرد که اول ژل بیحسی میزنه بعد امپول و جالب که بچه قبول کرد.ولی در هر صورت حتی اگه بچه نپذیره که با ژل بیحس بشه که آمپولش درد نداشته باشه هم بنظرم منطقی نیست، مگر اینکه بچه دندونش درد بگیره
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • نرگس
پاسخ
(۱۴۰۱/۶/۱۸، ۰۹:۳۹ عصر)2015 نوشته است: بنفشه جان همکار شوهرم بچه هاش حدود۵-۶سالشونه دندون پوسیده داشتن دکتر گفته بود باید بیهوش بشن،اینا رو بردن اتاق عمل بیهوش کردن دندوناشون زو درست کردن.
ستی جان دوباره هم ببری دکتر همین استا رو میده.سعی کن تب رو کنترل کنی که بالا نره،نهایت مجبور شدی شیاف بذار براش.بعد سه روز قطع میشه



چجوری کننرلش کنم؟ پاشویه؟
پاسخ
نونا جان ناراحت نشدم لحن حرف زدن تو متن مشخص نیست
دیگه. منظورم دقیقا این بود که عادیه این مسئله ناراحت نباش چون همه واکسنارو اونجا زدی دخترت اینجور شده همه همینجورین گریه میکنن ترفند داره گریه نکردنشون همین.واقعا منظورمو نمیدونم دیگه چجوری بگم.
پاسخ
ستی جان اول استامینوفن بده بعد با آب ولرم و حوله تنشویه کن شکم و کشاله ران بذار
رو پیشونیش نذار
پاسخ
دوستان در مورد این دکتر رفتن به نظر من که بازه زمانی داره چون منم واکسنارو بهداشت میزنم.
کلا پسر من جدیدا نسبت به خیلی چیزا که براش عادی بود واکنش نشون میده.
یکیش همین دکتره. که تقریبا از ده ماهگی گریه میکنه. به نطرم نمیترسه. بیشتر از اینکه یه غریبه بهش دست میزنه بدش میاد انگار. چون تا وقتی تو بغلمه و داریم با دکتر حرف میزنیم خوبه
دومیش صدای جاروبرقی. که تا الان کلی ذوق میکرد براش و دنبال جاروبرقی میرفت. جدیدا میترسه و گریه میکنه.
سومی هم حمام. که تا الان عااااشقش بود و کلا جلو در حمام نشسته بود و پشت هم میگفت اموم. تا با یکی بره. الان 2_3 باره که جیغ و گریه داره تو حمام با اینکه هیچی عوض نشده. همون شرایط قبله

راستی من امروز یه تولد کوچولوی 7 نفره برای پسرم گرفتم. ممنونم از مامانایی که نی نی هاشون بزرگتر بودن و راهنمایی کردن مخصوصا یوتاب قشنگم
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • 2015، Celin، liyane
پاسخ
ستی جان پسر منم کرونا داشت چند ماه پیش. تب مقاوم داشت که تا ۳۸.۹ هم میرفت و فقط نیم ساعت بعد استا تا دو ساعت کنترل میشد دوباره میرفت بالا. هیچ علامت دیگه نداشت تا سه روز بعد سه روز ی کم انگار گلوش ملتهب شد و فرداش هم خوب شد.
برای تب فقط استا، مصرف مایعات، شیر آب اینا. حتی اگر نمیخوره با قطره چکون سعی کن ذره ذره بهش آب بدی. پاشویه هم خیلی تاثیرگذار. دستمال نم دار (خیلی یخ نباشه دمای معمولی ) بذار روی کشاله رون پاش،و روی شکمش. خیلی کمک میکنه تب بیاد پایین. من روی سرش هم میذاشتم که دکتر گفت کار درستی نیست. ایشالاه سریع تر خوب میشه کوچولوت. اگر شیر خودت میخوره سعی کن خودت آب پرتغال و آناناس خیلی مصرف کنی و غذاهای مثوی

کژال جان تولد پسر گلت مبارک. ایشالاه تولد صد سالگی اش
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • (کژال)، Celin
پاسخ
سلام سلام به همه
قربونتون بشم که به فکرمون بودین Heart
پسرم خداروشکر 2شبه داره میخوابه چون راه بینیش بازتر شده
خدا دکتر محسنی رو توی کلینیک پگاه سلامت نگه داره
به خدا انقدر دعاش کردما، 2روز بچم داذوهاشو خورد روی روال بهبود افتاد
خودمم با داروهای دکتر قیم خوب بودم یهو از دیروز صبح شدید گلو درد و سرفه شدیدتر اومد سراغم که بهش پیغام دادم و برلی 2تا دارو دیگه هم داد حالا امروز از صبح بهترم یکم
اما بچه ها من چون حدود 6،7 سال پیش یه مشکل تنفسیه موقت پیدا کردم از اون موقع هروقت مریض میشم از اول تا مدتها بعدش سرفه دارم
هی تا این بچه میاد بخوابه من یه سرفه میزنم میپره
خلاصه که درگیریم دیگه
خدا به همتون سلامتی بده الهی
... 
کژالی قشنگم مبارک باشه تولد گل پسرت عزیزم
الهی قدکشین و موفقیتاش رو ببینی هر لحظه 
خداروشکر که به کارت اومد اگه جیزی گفتم عزیزم
... 
بچه ها پسر منم همین شده، دقیقا تا 1ماه پیش میگفتم بریم حموم یا اب بازی میرفت دم حموم وایمیستاد میزد به در یا دست میزد باذوق بعد با گریه میومد بیرون الان میخوام بشورمش هم نق و گریه داره، به قول کژال شرایط هم همونه ها، دکتر هم همین انقدر گوله گوله اشک میریزه که خدا میدونه... 
من میخوام ببرم تو مطبی جایی رو به خودم یا باباشه بعد میرم سمت درو دیوار و عکس و اسباب بازی و هرچی باشه اما بی فایده بوده
امیدوارم این مشکل هم حل بشه
... 
نونا جونم منم احتمالا دیگه ببرم پیش دکتر نظری کلا جای ممیشی 
راستش تا حالا این بار سومه بهش احتیاج داریم و نیست 
الانم حدود 10 روزه نیست اونبارم 2ماه نبود
خب مراجعه روتین که مشکلی نیست بذای اینجوروقتای خاص ادم دکترشو لازم داره دیگه
حالا موندم چون ممیشی به خاطر زینک و فسفر بالای پسرم یه از داده بود که مهرماه ببرم و برم پیشش 
احتمالا همون موقع از رو بدیم و بریم پیش دکتر نظری ببینیم چطور میشه
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • Nedaaa28
پاسخ
یوتاب جونم خداروشکر که بهترین..ان شاالله زودتر سلامتی کامل
کژال جانم تولد گل پسرت مبارک...ناقلا بیا بگو ببینم چه راهنمایی هایی گرفتی به منم بگو.منم فردا تولد پسرمه‌
بچه ها امسال از تولد دختر نونا تا تولد پسرم همش یاد پارسال خودمون می افتم..میاومدیم و از احوالات حاملگی هامون میگفتیم...غرمیزدیم خسته بودیم.. خداروشکر که جمع موند،الانم هرتولدی که میرسه برای من کلی خاطره داره.
فاطمه هستم
Heart
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • youtab
پاسخ


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 22 مهمان