امتیاز موضوع:
  • 2 رأی - میانگین امتیازات: 4
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
گپ و گفت مامانهای 1401
ندا به امید خدا خوب میشه نگران نباش
ببین من تجربه بچه داری ندارم ولی هروز تو نور خورشید برید بیرون حالا یا پیاده یا با کالسکه، میدونم خیابونا داغونه هوا هم یه نمه سرد شده ولی حتما برید ...

ممنونم عزیزم
پاسخ
بچه ها شوهرم بعد چند سال امشب ریشش زد یهو 
بعذ بچه ها بدون ریش ندیذه بودنش تا حالا
دخترم ک یهو دید شوک شذ و زد زیر گریه Sad
باهاش غریبی میکنه 
مجبور شد ماسک بزنه کلی بازی کرد باهاش ی کم یخش اب شذ یهو پسرم اومد ماسکو کشید باز تزسید  Dodgy
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • Mari90
پاسخ
الهام چه با مزههههه ،عزززیزم ،ارتباط نمیگیرن باهاش
گوش کن! نبض دلم زمزمه اش با تو یکیست ♥︎
پاسخ
نه اصلا فک میکنه یکی دیگه اس 
فک کنم هی میگه صدا همونه تصویر یکی دیگه اس Big Grin

نسیمه راستی من تکونای هردو رو سونو انومالی ک رفتم حس کردم
17 هقته حدودا
ولی دوستی داشتم ک مبگفت 12 هقته هم حس میکرده
جفتت چیه‌؟
من قدامی بودم دیرتر حس میکردم 
دوستایی هم داشتم ک 20 هقته هم میگفتن حس نمیکنن
پاسخ
اره بابا بیرون که هر روز میریم
لنگه جوراب من دستش میگیره عصرا میوفته دنبالم یعنی پات کن بریم Smile

وای الهام چه بامزه ، منم چند روز پیش ارایش کردم پسرم انقدر میرقصید هی خودشو تکون میداد با ذوق
ننه اش از هپلی در اومده بود Smile
پسر ۱۹ ماه ❤
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • Mari90
پاسخ
ندا خب پا کن بچه رو ببر

من بنظرم دوست هم پیدا کنید همسن خودتون عالیه
پاسخ
چ خوب ک بیرون میزین هرروز
بچه های منم هرروز ببروو میرن الیته
یکی خونه مامان بزرگ اون یکی مهد 
ولی باهم نمیرسیم اصلا بیرون بریم

ندا پسرت راه میره؟ دختر من چند قدم میره ولی ترجیحش هنوز چهار دست و پاس 
رخشید ما چند تا دوستیم ک بچه های هم سن و سال داریم 
یعنی الان جم میشیم مهدکودک شدیم یاد دورلن بی بچگی و تا صبح نشیتی بخیر 
ولی الانم عالمی داره Big Grin Angel
پاسخ
نه راه نمیره همون دو قدم میره بعد میشینه چهار دست و پا تند میره
پسر ۱۹ ماه ❤
پاسخ
الهام چه خوب
ما دوربرمون از این دوستا نداریم
پاسخ
ای جانم ندا❤️ چه بامزه جوراب به دست دنبالت میکنهSmile

الهام گلی منم یادمه یه بار شوهرم ریششو زده بود بعد بچه برادرم اون زمان دو سالش بود وقتی اومد خونمون عقب عقب رفت و به گریه افتاد انقدر گریه کرد که بابام بغلش کرد و از خونه بردش بیرون بعد دیگه شوهرم جلو دهنش با دست می‌گرفت که نبینه بترسه خخ
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • Nedaaa28
پاسخ


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 20 مهمان