امتیاز موضوع:
  • 2 رأی - میانگین امتیازات: 4
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
گپ خانم های باردار
ستی جان عزیزم پس خیلی نمیخواد سخت بگیری ظاهر خونرو با کمک همسرت تمیز کن از رو برنامه منم کاذامونوشتم طبق اون میرم جلو همسرمم کمک میکنه خیلی
مامانت انشاالله زود خوب بشن اگه راجب خونواده همسرت اونجوری فکر میکنی نگی بهتره تا بهونه بشنوی

ماری جان 3سال؟من همش فکر میکنم بدنیا بیاد همه چی مثل قبل میشه باید خیلی رو خودم کار کنم توقعمو بیارم پایین لباسای قدیمیمو هنوز از کمد جمع نکردم فکر کنم برای شروع برم اونارو جمع کنم خوب باشه!

(۱۴۰۰/۶/۱۴، ۰۹:۴۹ عصر)Ayda68 نوشته است: سلام دوستان
یه سوال داشتم شما وقتی فهمیدید باردار هستید عدد تیتر بتا تون چند بود؟

من روز ٢٣ سیکل عدد بتا ١٢٣ بود طبیعیه به نظرتون؟

من روز 24سیکلم یک روز قبل موعدم 55بود
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • 2015، lili_61، Mari90، Roshanak7367، Sahraa71، Seti69، شماره مجازی تیندر، نسیمه جااان
پاسخ
بله سحر جان سه سال میانگینشه، البته خیلی ها هستن زود به وزن قبلیشون برمی‌گردن و با شیردهی خوب وزن کم میکنن، ولی اصلا اینجوری نیست که سریع بدن برگرده حالت قبلی، بدن ٩ ماه کم کم تغییرات داشته چقدر هورمون ها کم و زیاد شدن، واقعا بارداری و زایمان مثل ی طوفانه برای بدن ، تا شرایط به حالت قبل برگرده طول می‌کشه.
الان فقط لباس مناسب برای بعد از زایمان تهیه کنید، لباسی که نخی ، راحت باشه، دکمه داشته باشه که برای شیردهی راحت باشین، کلی هم مدل های لباس شیردهی هست. مخصوصا مخصوصا جنس پارچه نخی باشه، خیلی مهمه . آدم کلافه میشه تو لباس هایی که مواد دارن.
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • 2015، lili_61، nona، Rose، Roshanak7367، Sahraa71، Seti69، سحر بانی، شماره مجازی تیندر
پاسخ
آفرین ماری جون دقیقا همینطوره که گفتی...
خود فکر کردن به وزن و لباس ووو... آدم رو تحت فشار میذاره...
اتفاقا منم حین شیردهی کالری دریافتیمم بالا بود به سررررعت گرسنه میشدم...
الان هم چند ماهه پشت سرهم مشکلاتی پیش میاد و من دچار پرخوری هم میشم و در نتیجه وزنم وزن بعد از زایمان مونده... نتونستم تغییر خاصی ایجاد کنم... ولی ضعیف شدن بدن رو کامل حس می کنم... و دقیقا همونطور که گفتی طوفانی در زندگی و جسم و روح آدم ایجاد میشه... واقعا تا دو سه سال بعد از زایمان آدم انگار خودش نیست البته که اگه کمک باشه مادر هم می تونه زندگی شاد و سالمی کنار خانواده ش داشته باشه ولی تنهایی مثلا بچه ۲ ساله رو کجا بذاری بری ورزش؟
آزاده نزادیـم کـه آزاد بمیریـم
با گریه بزادیم و به فریاد بمیریم
با جبر و جهالت به جهان پای نهادیم
تا عاقبت از این همه بیداد بمیریم
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • 2015، lili_61، Mari90، nona، Roshanak7367، Sahraa71، Seti69، شماره مجازی تیندر، پری سیما
پاسخ
چرا با کالسکه نمی‌ری پیاده‌روی رز عزیز؟ البته میدونم خیابونای ما مناسب نیستن برای کالسکه خیلی، ولی پارک‌ها که خوب و خلوتن اغلب.
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • lili_61، nona، Rose، Roshanak7367، Sahraa71، Seti69، شماره مجازی تیندر، پری سیما
پاسخ
بچه ها زیاد درگیر این مساله نشین که قراره بدنم چقدر بد بشه. چقدر چاق بشم و اینا. واقعا همه یکسان نیستن. من هم قبل زایمان خیلی استرس اینو داشتم که دیگه بدنم بدن قبلی نخواهد بود. کلا دغدغه ام شده بود . ولی من خودم ده روز بعد از زایمان برگشتم به وزن قبل زایمان و تا سه ماه بعدش از قبل زایمان هم ۲ کیلو کمتر شدم. شکمم هم بعد ۳ ماه کاملا شبیه قبل بارداری شد. اینو نمیگم که شماها هم حتما همین طوری خواهید بود. نه. ولی همون طور که گفتم بدن ها با هم فرق میکنن. تایم ترمیم بدن های آدما با هم فرق میکنن. ولی این که آدم فکر کنه بعد زایمان مثل قبل نمیشه برای من لااقل خیلی ناراحت کننده بود. به هر حال آمادگی اینو داشته باشین که شاید شما هم از اون دست آدما باشین که خیلی تغییر خواهید کرد و زود به حالت قبلی برنمی گردین. شاید هم نه، زود مثل قبل بشین. ولی استرس هم نگیرین. چون خودم این فکر و خیالا رو کردم و بابتش اذیت شدم، فکر کردم شاید کسایی که الان باردارن هم مثل من باشن. تغذیه درست تو بارداری و زیاد وزن اضافه نکردن مادر به شرطی که رشد جنین خوب باشه هم باعث میشه زودتر به حالت قبل برگردین.
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • 2015، Almam، lili_61، Mari90، nona، Rose، Roshanak7367، Sahraa71، Seti69، سحر بانی، شماره مجازی تیندر، نسیمه جااان، کتایون خانم
پاسخ
رز من خودم ساعت ۶ میرم پیاده روی، تو اون ساعت هنوز پسرم خوابه، همسرمم خونه است . دیگه تا ساعت هفت و نیم برمی‌گردم.
یا زمان خواب بعداز ظهر بچه هم میشه رفت ورزش یا باشگاه ( باشگاه خلوت )، باز هم همکاری همسر برای خواب نیازه خخ
و خب ورزش های تو خونه که یکم اراده میخواد. من تو خونه ورزش میکردم از اون اول پسرم می اومد می‌چسبید به پاهام تا باباش می اومد با چشم گریون میبردش دیدم فایده نداره تو زمان بیداری نمیشه هیچ کاری کرد. همش هم عذاب وجدان داشتم که وای بچه الان به خاطر ورزش من گریه کرده تو روحیه اش اثر نداشته باشه! کلا ورزش بیرون را ترجیح دادم برای روحیه مادر هم عالیه همین که از خونه میری بیرون و مسئولیت بچه برای یک ساعت نیست، خیلی خیلی خوبه
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • 2015، Almam، lili_61، nona، Rose، Roshanak7367، Sahraa71، Seti69، ستی‌لیته، سحر بانی، شماره مجازی تیندر، پری سیما، کتایون خانم
پاسخ
ستی جان یکی اینکه پسرم راه که افتاد دیگه ننشست... یعنی می ایسته، از کالسکه بالا و پایین می خواد بره و...
دوم اینکه وقتی با بچه ی نوپا میرم بیرون فکر کردن به مسئولیت هایی که با او متوجهم هست بیشتر ذهنم رو درگیر می کنه... سرعتم کمه... احتمال خطرات زیادی رو میدم و...
اینجور بگم که این دوسال برای من در حد تامین نیاز به بقا گذشت...
و سوم اینکه وقتی کل روز باهاش هستم، دلم میخواد یه تایمی فقطططط لش کنم واسه خودم... من حتی تا همین اواخر وقتی می خوابید و میخواست بیدار شه استرس می گرفتم که ای بابا باز شروع شد... و تنها زمانی که برای خودم دارم همین تایمیه که باباش می بردش بیرون...
چهارم اینکه توی محدوده ی ما کلا شیبه، از اونور اصلا پیاده روی واقعی نداره و هی باید از جوب ۱ متری کالسکه رو ببرم توی خیابون و دوباره که پیاده رو باز شد برم اونور... اعصاب خرد کنه بیشتر...

ستی جان نمیگم وزن برنمی گرده، میگم اون ظاهر و فیزیک بدن متفاوت میشه، اون تغییری که در لگن ایجاد میشه تقریبا دائمیه، تغییر سایز رحم اجتناب ناپذیره... اگه شیر بدی، تغییر فرم سینه و نیپل یه چیز واقعیه... اینکه هورمون های بارداری عضلات رو شل می کنن کاملا ثابت شده اس... کلسیم و آهنی که از بدن مادر کم میشه براحتی با آزمایشات ساده قابل مشاهده هستش... همه چیز توی وزن که خلاصه نمیشه... استرچ مارک یه چیز واقعیه... و در کل سالم بودنه مهمتر از وزنه... من خودم الان توی وزن بعد از زایمانم هستم و حدود ۲ کیلو بیشتر از شروع بارداریه اما می فهمم که حجم چربی بدنم انگار بالاتر از قبله... شلوارم مثل قبل نمی ایسته بخصوص بعد از جراحی صفرا، با اینکه از اونموقع یه قاشق روغن هم استفاده نکردم اما حجم چربیم بالا رفته... وقتی یه سال بعد زایمان کالسکه رو بلند کردم که از جوب رد کنم و خط سزم تیر کشید، فهمیدم دیگه اون آدم قبل نیستم... وقتی مطالعه کردم و دیدم چه اتفاقاتی حین عمل ها سر بدنم اومده فهمیدم اون آدم قبل نیستم... نمی دونم تا حالا حداکثر پیاده رویت چقدر بوده، اما من می تونستم روزی ۳۰ تا ۳۵ کیلومتر رو با ۲۰-۳۰ کیلو سنگ پیاده برم... الان از بغل کردن بچه ید۱۵ کیلویی گرده هام تیر می کشه!!!! اینا ضعف عضلانیه دیگه.... و همین خیلی مهمتر از عدد ترازو هست...
ما باید قبول کنیم که زندگی بعد از بچه هیچوقت مثل قبل نخواهد بود، بدنمون هم همینه... و به نظر من این پذیرش که با مساله کنار بیایم، باعث میشه نهایتا یه زندگی سالمتر رو داشته باشیم... اگه بدونیم بدن یک مادر با یه خانم مجرد متفاوته، با آگاهی بیشتری تصمیم می گیریم و راحت تر با زندگی بعد از بچه کنار میام و الگوهای ناکارآمد برای خودمون تعیین نمی کنیم که مثلا کیت با ۳ تا بچه از مجردیش لاغرترشده... جنیفر دوقلو داشته ببین چه اندامی هم داره و ال و بل...
و همه ی اینها رو هم بدون در نظر گرفتن شرایط زندگی خودمون و اونها توی ذهنمون انجام میدیما... و حواسمون نیست اونها آشپز شخصی دارن، ترینر و جیم شخصی توی خونه شون دارن، پرستار بچه دارن، مشاور تغذیه و میکاپ و هر استایلیست شخصی خودشونو دارن... معلومه زندگیشون متفاوت از ماست... الان چند درصد ما می تونه هر روز چهارتا سینه مرغ خالی بخوره؟ یا اصلا فکر کنید توی ایران دسترسی به حتی یه سبزی تازه چقدر سخته و چند ساعت درگیری داره... ولی اونها اینجوری زندگی نمی کنن...

تازه همه ی اینها به جز ژنتیکشونه که با ما آسیایی ها متفاوته...
و البته نظرات متفاوته واقعا منم قصد ندارم نظر شما رو تغییر بدم و فقط یکم از شرایط شخصی خودم گفتم که بچه ها خودشون رو درگیر وزن و این مسائل نکنن... اون دوسال اول سلامتی و قدرت خودشون از همه چی مهمتره...
آزاده نزادیـم کـه آزاد بمیریـم
با گریه بزادیم و به فریاد بمیریم
با جبر و جهالت به جهان پای نهادیم
تا عاقبت از این همه بیداد بمیریم
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • 2015، Almam، Hami99، lili_61، Mari90، nona، Roshanak7367، Sahraa71، Seti69، Sisi، ستی‌لیته، سحر بانی، شماره مجازی تیندر، نسیمه جااان، کتایون خانم
پاسخ
ماری جون آره منم باهاش نمی تونم ورزش کنم با اینکه قبل بچه میدیدم چقدر مادرا با بچه هاشون ورزش می کنن و فکر می کردم چه راحت!!!!
من صبح که قبل از پسرم بیدار میشم معمولا شب حدود ۱۰ ساعت میخوابه???) و ظهر که میخوابه (اونم نه آنچنان...نرمال ۱.۵ ساعت و نهایتا ۲ ساعت... نیم ساعتم داشته بهرحال...احتمالا در حال حذف کردن خواب روزه، و فقط از خدا میخوام که حداقل دوازده ساعت توی شب بخوابه... همین الان داره کرسی های سری دومش درمیاد، از ۹ که خوابیده ۴ بار بیدار شده... متاسفانه هنوز در حالت نرمال حداقل یک تا دو بار رو شبا بیدار میشه...) تا جایی که توان داشته باشم، روی تزم کار می کنم... و عصر باباش میاد و می بردش بیرون و من اونموقع دیگه فقط می خوام به افق خیره بشم... اصلا نه توان و نه میل هیچ کاری ندارم... فقط خیلییی همت کنم، می خوان بیان خونه، من میرم پیاده روی تند در حد ۳-۴ کیلومتر توی نیم ساعت... و باهم میایم خونه... و چون تاریکه شاید بتونم اونموقع بدوم... و صبح اینجا برای ورزش احساس امنیت ندارم و از اونور هم واقعا بهترین و پربازده ترین تایم روزمه... دلم نمیاد حتی برم دستشویی و مستقیم میرم پشت لپ تاپ که انرژی صبحگاهیم تلف نشه...
خلاصه که توی باتلاقی گیر کردم... دارم دست و پا میزنم... تا به یه تعادلی بین بچه و تربیت و سرگرم کردنش با کارای خونه و تزم و همسرم و زبان و کتابم برسم...
باز دوباره بچه م ناله کرد...
آزاده نزادیـم کـه آزاد بمیریـم
با گریه بزادیم و به فریاد بمیریم
با جبر و جهالت به جهان پای نهادیم
تا عاقبت از این همه بیداد بمیریم
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • 2015، Hami99، lili_61، Mari90، nona، Roshanak7367، Sahraa71، Seti69، ستی‌لیته، سحر بانی، شماره مجازی تیندر، نسیمه جااان، کتایون خانم
پاسخ
رز عزیزم ۱۰۰ در صد با حرفات موافقم. ولی تجربه های یک نفر یا یه گروهی از آدمها رو نمیشه به همه تعمیم داد. من منکر از دست دادن ذخیره کلسیم و آهن در نتیجه بارداری و زایمان نیستم. اینو منی میگم که همراه سزارین عمل میومکتومی هم انجام دادم و به دلیل سهل انگاری پزشکم یا خودم یا هر چی برای من آهن بعد از زایمان تجویز نشد . ولی به عنوان مثال من از لحاظ بدنی خیلی قویتر و ورزیده تر از قبل زایمانم شدم. شاید باورت نشه من قبل بارداری اگه یه بچه ۵ - ۶ ماهه رو ۱۰ دقیقه بغل میکردم شونه ها و دستام درد میگرفت ولی الان پسر دو ساله ام رو راحت بغل میگیرم و احساس ضعف ندارم. یه چیزی که من خودم تجربه کردم استرس و ترسایی بود که قبل زایمان باهاش مواجه شدم. کلا همه جا الان صحبت از اینه که بپذیریم بعد از زایمان بدن مادر به هم میریزه. مادر از لحاظ بدنی و روحی خیلی شکسته میشه. این چیزا رو بیشتر تو پستای اینستا میدیدم که کلا هدفشون این بود که به تازه مادر شده ها نشون بده که اگه خیلی تغییر کردن و از لحاظ روحی و بدنی خسته شدن یه چیز خیلی نرماله. همش تو عکسها استرچ مارک ها رو نشون میدن. قبول دارم هدفشون چیز مثبتیه. میخوان مادری بدون فیلتر رو جا بندازن. همه اینارو قبول دارم ولی این همه تاکید روی بدی ها و سختی های بعد از زایمان برای شخص خود من به شکل کابوس شده بود. همش بدن و روح و روانمو به بدترین شکل ممکن تصور میکردم . ولی وقتی خودمو بعد از زایمان دیدم فهمیدم که لزوما همه با اون همه تغییر مواجه نمیشن. دوست خودم یک سال بعد از من حامله شد. اون هم دقیقا تحت تاثیر این هشتگ ها و پیج های بارداری بود. همش از من سوال میکرد. چون خودم خیلی سر این جنبش ها ترسیدم میخوام یه اطمینان خاطری به مامانهای تازه بدم. انتظار داشته باشین که تا مدت ها بدن و روانتون شکل قبل بارداری نباشه. ولی خیلی هم از این تغییرات که تو یکی بیشتره یکی کمتر نترسین.
رز جان شما همیشه اطلاعات خیلی خیلی خوبی میدی. مرسی بابت پستات. در ضمن اون لش کردن رو خوب اومدی. من فکر میکردم فقط خودم اونجوریم Smile))
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • 2015، Almam، Hami99، lili_61، Nedaa28، nona، Rose، Roshanak7367، Sahraa71، Seti69، ستی‌لیته، سحر بانی، شماره مجازی تیندر، نسیمه جااان، کتایون خانم
پاسخ
بچه ها من از ترس یبوست آهن نمیخورم .خیلی بده نه ؟ 
ولی گوشت خوب میخورم و سه شیره هم گرفتم روزی یک قاشق میخورم.هفته دوم بعد زایمان یبوست گرفتم و خیلی اذیت شدم .اهن رو که قطع کردم با کمک انجیر و میوه تازه خوب شدم .میترسم اهن بخورم
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • 2015، Hami99، lili_61، nona، Roshanak7367، Sahraa71، Seti69، شماره مجازی تیندر
پاسخ


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 46 مهمان