۱۴۰۱/۸/۲۴، ۰۸:۵۰ عصر
مامانا میشه لطفا همتون جواب بدید
به نظرتون بازی ها دختر و پسر دارن؟؟؟
من با پسرم خیلی خاله بازی میکنیم البته بیشتر آشپزی یا اتو کردن پسرم خیلی علاقه داره به آشپزی من براش سرویس آشپزخونه خریدم گاز داره قابلمه کفگیر انواع غذاها رو درست میکنیم اتو داره لباس اتو میکنیم سرویس چای داره بالای روزی بیست بار با دقت چای درست میکنه تمام مراحل هم درست انجام میده بعد میاره میگه باهم بخوریم ما باهم بازی های دیگه هم میکنیم مثل فوتبال ماشین بازی خیلی کم تر نقاشی کاردستی و آموزشی هم تایم زیاد تری
اما چندین نفر که این خاله بازی من و با پسرم دیدن مدام میگن دخترونه بارش میاری یا حس دوگانگی بهش میدی خودم میدونم بازی دختر و پسر نداره یا آشپزی عموما کار زنانه نیست اما گاهی میگم نکنه ناخواسته دارم بهش آسیب میزنم اینم بگم پسرم بیشتر وقتش با منه و کاملا از من الگو برداری میکنه مرتب موهاش رو شانه میزنه به صورت و دستش کرم میزنه عاشق لوازم آرایشه اما خوب از پدرش هم تعمیرات لوازم رو یاد گرفته مثلا عاشق آچار پیچ گوشتی اما خوب تقلیدش از من خیلی بیشتره جون زمان زیادی کنار همیم
میشه اونایی که پسر دارن بگن آیا با پسرشون خاله بازی میکنن یا نه
به نظرتون بازی ها دختر و پسر دارن؟؟؟
من با پسرم خیلی خاله بازی میکنیم البته بیشتر آشپزی یا اتو کردن پسرم خیلی علاقه داره به آشپزی من براش سرویس آشپزخونه خریدم گاز داره قابلمه کفگیر انواع غذاها رو درست میکنیم اتو داره لباس اتو میکنیم سرویس چای داره بالای روزی بیست بار با دقت چای درست میکنه تمام مراحل هم درست انجام میده بعد میاره میگه باهم بخوریم ما باهم بازی های دیگه هم میکنیم مثل فوتبال ماشین بازی خیلی کم تر نقاشی کاردستی و آموزشی هم تایم زیاد تری
اما چندین نفر که این خاله بازی من و با پسرم دیدن مدام میگن دخترونه بارش میاری یا حس دوگانگی بهش میدی خودم میدونم بازی دختر و پسر نداره یا آشپزی عموما کار زنانه نیست اما گاهی میگم نکنه ناخواسته دارم بهش آسیب میزنم اینم بگم پسرم بیشتر وقتش با منه و کاملا از من الگو برداری میکنه مرتب موهاش رو شانه میزنه به صورت و دستش کرم میزنه عاشق لوازم آرایشه اما خوب از پدرش هم تعمیرات لوازم رو یاد گرفته مثلا عاشق آچار پیچ گوشتی اما خوب تقلیدش از من خیلی بیشتره جون زمان زیادی کنار همیم
میشه اونایی که پسر دارن بگن آیا با پسرشون خاله بازی میکنن یا نه
من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم میرود...