گپ و گفت مامانهای 1401

[Mari90]

کژال چند تا ملافه ببر و کف اتاق را کلا ملافه بنداز
علت شب تا صبح نخوابیدن هم نا آشنا بودن محیطه، حتماچراغ شب خواب و چند تا عروسکشو ببر، اتاق را تاریک تاریک نکنید
هی باهاش حرف بزنید تا بخوابه
طفلی ها میترسن
غذا هم میتونی کنسرو کنی و ببری اونجا بده گرم کنن بیارن
تخم مرغ آبپز و جوجه هم اونجا هست
من یه کیش با پسرم رفتم از کیش متنفر شدم خخخ اصلا دوست نداشت از هتل بیرون بیاد گرمش میشد و کلافه

[maryam_na]

کژال جون، دختر من اون زمان چهار دست و پا می رفت و با این کار سرگرم بود و یه پنجره بزرگ به یه باغی داشت اتاقمونو بعضا پشت اون پنجره مشغول می شد. بیشتر بیرون و زمین بازی اینا بودیم ولی یه روز کلا هوا بارونی بود و دخترم چون کوچیک بود کلا تو هتل موندیم و این جوری سرگرم بود و حالا گاهی رو تخت و مبل اینا می رفت.

---

راه میرن به نظر منم سختتره کژال، من دخترم ۱۵ ماهش بودم سفر رفتیم و اون موقع دیگه راه می رفت ولی بیشتر بیرون تو زمین بازیها بودیم تو هتل کلا همه چیو بهم می زد، پریز برقو کند. توالت همه چیو می ریخت که یه کمد بزرگ داشت و بعضا چراغ خواب و وسایلهای هتلو جمع کردیم و میذاشتیم بالای کمدهای تو اتاق.
به قول نونا دنبال سن مناسب نباش و هر سنی یه ماجرایی داره. ما الان چند ماه به خاطر شرایط من سفر نرفتیم ولی قبلشم، دخترم مسافت ۲-۳ ساعته هم یکسره می گفت کی می رسیم و من خسته شدم و دیگه سفر نریم زیاد طول می کشه. میگه فقط ایران بریم اون عیب نداره طول می کشه.

[Elhamgoli]

کژال بنظرم الان برین بهتر از راه افتادن
راه میفتن محصوصا اوایل واقعا سخته 
سفر با ی بچه بخوام مقایسه کنم پسرم چهاردست و پا مبرفت کیش رفتبم بیزون ک تو کالسکه میموند و تو هتلم رو تخت یا رو زمین پتو مسافرتی و ملحفه برده بودم پهن میکرذم 
ولی راه افتاد مشهد رفتیم یعنی از دماغمون دراومد 
درباره سفر با دوتا بچه کوچیک صبحت نمیکنم ک فشنگگ ب غلط کردن میفتی 
غذا هم من ب دخترم غذای سفره میدم معمولا ولی برا شامش سوپ میذارم  چند بار تو هفته
پسر من باز سوغات از مهد اورد و از صبح گلودرد و از عصر تب خفیف داره 
یعنی سریال هزار قسمتی شده مریضی اینا
هنوز اب بینی خشک نشده سرمای بعدی میاد 

[nona]

رویاییترین موقع سفر زیر شش ماه قبل غذای کمکی هست واقعا قدر ندونستیم
بچه ها ولی چهار دست و پا برای من که وسواس نظافتم هم خیلی سخت بود دختر من چهار دست و پا مبود که قشنگ کوهنوردی میکرد تمام پارچه ملافه هارم جمع میکرد یعنی وسط مینشست با دستاش جمع میکرد من اونجا به غلط کردن یجور افتادم دفعه قبلم یجا سفر بودیم صاحبخونه خونش پنج طبقه بود یه طبقه همکف دو تا دوبلکس بالاش و آسانسور راه پله و داخل هر دوبلکس
یعنی نمیدونید دخترم چکار کرد چون از ۱۲ ماهگی راه رفته تو ۱۵ ماهگی کامل و مسلط میدوید و علاقمند به پله
خدا شاهده از بس پله های مشاعات و پله های یکی ازین دوبلکسا رو رفت بالا پایین سرویس شدیم من و باباش همش باید مواظب بودیم قل نخوره سقوط نکنه
آسانسورم نگم هی رفت بالا هی اومد تو طبقات
یعنی ۴ روز رفتیم یه منطقه خوش آب و هوا تازه با کمک در لهترین و افتضاحترین حالت ممکن برگشتیم حتی بدتر از چهاردست و پا

---

من که واقعا تصمیم گرفتم تا زمان حرف گوش شدن دخترم که ایشالا ۲ سالگی باشه ( امیدوارم البته) جز خونه و شهر اعضای خانواده جای دیگه نرم بیخود هزینه بلیط هتل میدیم داغون برمیگردیم

[مینو]

ما ۱۲ ماهگی پسرم سفر رفتیم خوب بود ولی دخترم خیلی شیطونه(فضوله) یعنی از وقتی بیدار میشه در حال خرابکاریه.اصلا به مسافرت فکر نمی کنم.

[nona]

کار خوبی میکنی مینو
من و باباش که هردفعه برگشتیم خونه یه آخیش چه خوب که برگشتیم گفتیم

---

البته بچه داریم تا بچه پسر خواهرشوهرم ماشالا هزار ماشالا نگم از خوش سفریش از دو ماهگی هر ماه نهایت دوماه سفر رفت تازه باباش ایران نبود یک سال و نیم ( با مادرش تنها) اصلا این بچه اگه یذره اذیت داشت خوش خواب خوش غذا خوش اخلاق عاشق ماشین و هواپیما اصلا نگم براتون
خونه ما میومد تو‌سن علاقه شدید دختر من به کابینت و زوشن کردن ماشین اباسشویی ظرفشویی بود مامانش یه نه میگفت یا مثلا الان آقای آب و فاضلاب میاد آب رو قطع میکنه یا بابا برقی خدایی دیگه سراغ وسیله نمیرفت
از همون یک سالگی میگفت اون وسیله شخصی زن داییه دست نزن دست نمیزد در صورتی که آموزش اینها مال سن بالاتره ولی میگم دیگه بشدت حرف گوش کنه
حالا من خودمو بکشم با بابا برقی و آب و فاضلاب اگه گوش داد شیطنتش بیشتر میشه کمتر نمیشه

[Elhamgoli]

کژلل اگه خواستی بری و تونستی ی کمک با خودتون ببرین
تنها سفر رفتن هم سخته با بچه 
بچه ها تو تاپیک مهمونی چی بپوشم دیدم حرف این قضیه شده بود ولی اینجا بپرسم بهتره فک کنم 
اینکه بچه رو عادت بدیم یا محبور کنیم فقط بازی تو اتاق خودش  یا سر چیری خوردن غذا رو نریره و مراقبت کنه یا بریر و بپاش نداشته باشع درست تره یا ازادش بذاریم؟

[nona]

الهام حان من که همه جا میذارم بازی کنه بریز بپاشم داره ولی در حال آموزش جمع کردنم خودش میدونه بازی تموم میشه قبل غذا یا قبل خواب نیمروزی و شامگاهی همه چی از رو زمین جمع میشه کمک هم میکنه گاهی اما گاهیم من جنع میکنم اون میاد میریزه

---

غذا هم تو خونه ای که مهمونم مراقبت میکنم زیراندازم میبرم زیر صندلیش میندازم تو خونه آزاده هر ماری دوست داره با بشقابش بکنه

---

دیگه نمیدونم درستش چیه

[maryam_na]

الهام جان راجع به ریخت و پاش اسباب بازی دخترم معمولا تو نشیمن و اتاق خودش ریخت و پاش می کنه و من مشکلی نداشتم با این موضوع. جمع کردن اسباب بازیم معمولا با کمک یه مقدار جمع می کنه و نمی تونم بگم قشنگ همه چیو جمع می کنه ولی تو مهد جمع می کنه خودش چون می دونه یه قانونه و باید این کاررو کنه.غذا و خوراکی ولی می دونه حتما باید پشت میز و صندلی بشینه و اجازه نداره در حال بازی یا راه رفتن چیزی بخوره چه خونه خودمون چه افراد دیگه. آلمانیهام بدشون میاد بچه ای این مورد رو رعایت نکنه و خوراکی به دست تو خونه همه جا بچرخه و دست کثیفشو همه جا بماله. اگه بخواد پاشه میگم پس خوراکیتم بذار و برو بازیتو کن. کوچولو هم بود که تو صندلی غذاش می نشست و می خورد و صندلی و اطرافشو کثیف می کرد که بعد راحت همون ناحیه رو تمیز می کردیم. یه سری بازیهام البته می دونه باید پشت میز کنه و مثلا قبلش چیزی زیرش بندازیم مثل نقاشی با رنگ یا خمیر بازی اینا. شن بازیم بخواد کنه یه سفره مانندی هست و معمولا تو تراس بازی می کنه که البته مال دوره کرونا بود بیشتر که زمین بازیهارو بسته بودن.

[صنوبر۷۱]

سلام بچه ها
الهام جان من که بچه ندارم ولی احساس میکنم زیاد امر و نهی کردن به بچه خوب نیست.خیلی ماشین وار بار آوردنش فکر نمیکنم جالب باشه اما خب به هرحال من نمیپسندم هرجور که دلش خواست هم رفتار کنه.شاید مثلا تا یه سنی باید آزاد گذاشت نمیدونم ولی اینکه بدون هیچ قانونی هرجا رو خواستی بریز و بپاش و جمع نکن و برو رو نمیپسندم‌. اونجا بحث رسیدن به کارا بود، که بحث به این مثالا رسید و مسلما توی مرتب و تمیز نگه داشتن خونه به نفع مادره ولی اگر بحث تربیتی باشه راستش تا چه حدش درسته رو منم نمیدونم. کما اینکه همون خواهرزاده شوهرم رو که من مثال زدم شوهرم میگه وسواسیه و کاراش درست نیست.