امتیاز موضوع:
  • 2 رأی - میانگین امتیازات: 4
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
گپ و گفت مامانهای 1401
وای نونا دقیقا پسر منم سرپا میخوره اصلا یه حالتایی فقط باید خندید
دستش به اسباب بازیشه وایساده داره شیر میخوره سینه من میکشه با خودش بعد میگه لباستو نده بالا سینه ات همینجوری بیرون باشه من برم دور بزنم بیام باز بخورم
اصلا نمیتونم تصور کنم از شیر بگیرمش

بچه ها روش هاتونم بگین لطفا
پسر ۱۹ ماه ❤
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • 2015، youtab
پاسخ
ندا عین دختر من وسط نون دستشه میاد توک میزنه بعد یه گاز به نون میزنه دوباره ت‌ک میزنه اکثرا هم با اون دستش اون یکی سینرم نگه میداره خدای نکرده فرار نکنه
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • Nedaaa28، youtab
پاسخ
شیرخشک تو لیوان نمیخوره؟
پسر ۱۹ ماه ❤
پاسخ
وای بچه ها خدا نی نی هاتون حفظ کنه. چه بامزه شیر میخورن خخخخ پسر من خیلی کم میاد تو حالت ایستاده شیر خورده باشه . بامزه بود تعریف هاتون
پاسخ
ندا با منی؟ دختر من اصلا هیچوقت اب به شیرخشک نزد حتی سرلاکی که توش شیر خشک داشته باشه
مقاومت عجیب داشت
یکم شیر ماجان میخوره میخوام کم کم عادت کنه
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • Nedaaa28، youtab
پاسخ
آره بچه ها مادر خیلی خیلی وابسته میشه به نظرم بیشتر از بچه
من روش تدریجی استفاده نکردم چون روی پسرم جواب نمیداد
از دو سه ماه قبل آماده اش کردم
داستان و قصه سرایی و اینکه دیگه بزرگ شدی شی شی (شیر) کافیه Smile
حسابی روش کار کردم و از نظر روحی آماده بود
بعد صبر زرد خریدم و فقط فقط یک بار زدم به نوک سی نه  ام
چون سیاه رنگ بود
بهش گفتم دیگه شی شی اَی شده
و باورتون میشه دیگه نیومد جلو
اصلا اصلا فقط دوبار پرسید بهش نشون دادم گفتم مامان ای شده دیگه
شب سوم که از شیر گرفته بودم شیر آخر را بهش دادم بهش میگن شیر حسرت (همون شب که کلی گریه کردم، کلی هم بوسش کردم . میگن بگید شیرمو حلالت کردم )
تو خواب باید باشه که بچه اصلا نفهمه
هر دو سینه هم بخوره که شیری که جمع شده خالی بشه و برای مادر هم خوبه احتمال آبسه کمتر میشه
من زود از شیر نگرفتم و حسابی شیر خورده بود خودش از نظر روحی آماده بود گویا
من اصلا فکرشم نمی‌کردم بیخیال بشه همش به شوهرم میگفتم تا کلاس اول شیر میخوره من رهایی ندارم
ولی فقط فقط همین از شیر گرفتن باهام همکاری کرد زیاد خوش به حالم نشه خخ
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • 2015، maryam_na، Nedaaa28، nona، Rose، Seti69، Sufii، youtab
پاسخ
من تدریجی گرفتم...
تقریبا 3 ماه درگیر بودم...
خیلییی سخت بود چون باید دائم با چیزای دیگه سرگرمش می کردم... پسر منم تا 2 سالگیش کامل خورد... و به شدت وابسته بود یعنی روزی 5-6 ساعت بهم چسبیده بود...
ولی خب سعی می کردم اون مدت دائم مواد غذایی مختلف و میوه و کیک و اینا توی خونه باشه... نوشیدنی های مختلف دم دست باشه... حتی شیرکاکائو...
و خب از حذف کردن شیرهای روز شروع کردم (من شیر شب رو از آخر 4 ماهگی گرفتم و حدود 1 ماه طول کشیده بود و بعد از اون هر کاری می کرد شیر شب ندادم دیگه)... و بعد از هر یه هفته، هی زمان رو کم می کردم و کم می کردم تا وعده حذف بشه...
آخراش دیگه شده بود شیر شب و صبح که سعی می کردم زمانش دائم کوتاه تر بشه...
شیر روز رو هم می بردمش بیرون و غذا رو توی خونه آماده میذاشتم که اومدیم غذا آماده باشه و وقتی بر می گشتیم فوری غذا و اینا میدادم شکمش پر شه و بخوابه، از خواب هم بیدار میشد، فوری یه چیزی می دادم بخوره و میزدیم بیرون از خونه دیگه... تا شب...
خلاصه اینجوری بود تا عمل صفرا پیش اومد که شب شیر رو دادم و ساعت 3 صبح بود که دردم گرفت و ول نکرد دیگه 6-7 رفتیم بیمارستان که بستری شدم و پسرم دیگه شیری نخورد... منم هیچ درد و اینایی نداشتم... با اینکه مقداری شیر هنوز داشتم اما اصلا مشکل زا نشد برام... بعدشم که 3 روز و دو شب که نبودم، کلا شیرم خشک شد و وقتی هم برگشتیم میذاشتم که تست کنه که چیزی نمیاد و دیگه نخورد و نخواست اصلا... ولی تا حدود 2.5-3، خیلی دوست داشت بغل کنه، ناز و بوس کنه ووو.. که حتی همین الان هم این وابستگی رو داره و اگه منو موقع لباس عوض کردنی چیزی ببینه، حتما دلی می خواد که ناز و بوس بکنه (من نمی دونم توی خاطراتش چی مونده اما این حس و حالش رو خیلی خیلی دوست دارم... یه حس عجیبی بهم میده...) و خیلی ناراحتم که ندونستم کدوم وعده وعده ی آخر میشه... ولی خب توی بیمارستان خیلی غصه خوردم که اینهمه زحمت کشیدم، ولی شیر آخر رو نفهمیدم کی میشه...............

خلاصه که به قول ماری یه وابستگی عجیبی داره و خود مادر سخت تر کنار میاد به نظرم... چه با روش تدریجی چه ناگهانی... ناگهانی که به نظرم خیلی هم بدتره... البته پسر من اینقدر بهم می چسبید و 2 ساااال تمام بود که شیر خورده بود، خودم خسسسسته شده بودمااااا... خستهههههه... ولی بعدش یا همین الان، گاها دلم تنگ میشه... تنگ مدل و صدای شیر خوردنش... بوی شیر...

ولی بچه ها شیرخشک که گرفتن نداره، خیلی بهتر از شیر گاوه... اگه شیرخشک می خورن، به جای شیر گاو، بذارید همون شیر خشک رو بخورن که فرمول های عالی برای بچه ی انسانی داره... شیر گاو اونقدرا هم که براش تبلیغ میشه خوب نیست... حتی یادمه اون زمان می دیدم که توی برندای خارجی، برای بچه های بالای 2 یا 3، مثلا شیرخشک های مخصوص هست که شیرگاو نخورن... پسر من تا 4-5 ماهگیش یکم می خورد چون ریفلاکس داشت و اصلا براش بهتر هم بود و توصیه دکتر این بود شیرم رو نخوره، اما مثلا در شیرخشک که باز میشد، مثلا دو بار درست می کردیم و بعدش دیگه خراب میشد (یادم نیست بعد یه ماه یا یه هفته که درش باز میشد باید می ریختیم می رفت، ولی کلا 4-5 بار گرفتیم، همونم واقعا فقط سرش باز میشد و یکم کم میشد و بقیه ش متاسفانه خراب می شد..)
آزاده نزادیـم کـه آزاد بمیریـم
با گریه بزادیم و به فریاد بمیریم
با جبر و جهالت به جهان پای نهادیم
تا عاقبت از این همه بیداد بمیریم
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • maryam_na، nona، youtab، خانم فسقلی
پاسخ
من از روش ناگهانی خیلی راضی بودم خیلی
البته چند ماه قبلش از نظر روحی باهاش کار کردم ولی خب هر کسی یک روش جواب میده.
رز نگو از صدای شیر خوردنشون
من صداشو ضبط کردم نصف شب تو سکوت که داشت قلوچ قلوچ شیر میخورد ❤️❤️
هر از گاهی گوش میدم
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • maryam_na، nona، Rose، youtab، خانم فسقلی
پاسخ
منم دخترم ۲۳ ماه و یه هفته اش بود گرفتم. البته از ۱۴ ماهگی که رفتم سرکار فقط بعد از ظهرها و شبها قبل از خوابش می خورد و حاضر نشد نه شیر منو نه شیر خشک تو شیشه، لیوان قاشق یا جور دیگه بخوره و فقط از سینه شیر می خورد. منم مثل ماری با قصه و اینا آماده اش کردم و چون نوبت کمی می خورد و شیر شبش قطع شده بود، طبق نظر روانشناسی که باهاش تو مراحل مختلف دخترم در ارتباطم دیگه یه دفعه از شیر گرفتمش. چند روزم سرگرمش کردیم حسابی و بیشتر بیرون بودیم جاهای تفریحی برای بچه ها. منم گریه کردم و حس کردم دیگه دخترم بزرگ شده و مثل قبل بهم خیلی نزدیک نخواهیم بود. البته خب چنین حسی بهم تو مراحل مختلف دست داده مثل جدا کردن اتاق خواب ایناش ولی همیشه به این فکر کردم که تلاشمو کردم که اصولی و طبق نظر کسی که تخصصشو داره این کارهارو انجام بدم و برای شکل کیری دخترم لازمه که پا رو دلم بذارم گاهی.
منم اذیت نشدم و دوستم گفته بود شیرو ندوشم با شیردوش و هی برم حموم اینا از بالا فشار بدم و سینه رو خالی کنم و به نوکش دست نزنم. این جوری بعد چند روز دیگه سینه ام ورم نمی کرد از پر شیری یا سفت بشه و چکم نکردم البته ببینم کی کامل خشک شد
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • 2015، Mari90، nona، Rose، خانم فسقلی
پاسخ
ماری نوشتی باز گریم گرفت چه حس بدی
نرگس جان رز جان مریم جان ممنون
منم فکر کنم باید ناگهانی قطع کنم اصلا مدل دخترم کم کم نیست اصلا نمیتونم دورش کنم
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • 2015، Mari90، youtab، خانم فسقلی
پاسخ


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 16 مهمان