گپ و گفت مامانهای 1401

[nona]

واقعا لیانه جان بچه نخور هم نگم برات واقعا امیدوارم هیچکدومتون به شرایط من سر غذا خوردن دچار نشید هرگز

---

مینو جان متوجهم وای من همچنان بغل رو ترجیح میدادم تو بگو اگه بتونم ولش کنم قطعا یا پریده تو چاله اب یا جوب آب یا رفته دم یه گربه رو گرفته
بعد مگه بجا میمونه حتی حاضر نیست دست منو بگیره بیاد راه خودشو میره کاملا خلاف جهت حرکت من

[شیطون خانم]

نونا دلم برای دخترت ضعف رفت. آنقدر گه دلم خواست زودتر پسرم راه بیفته باهاش برم پارک. گربه های محل عاصی کنه خخخخ

[Rose]

نونا یه چیز بگم... مامانه رمز موفقیتش رو گفت بهت... شاید چون تحت فشاری متوجه اهمیتش نشدی... رمزش اینه که اصلا به بچه فشار نیاری... بذار هررر چقدر خورد، بخوره... اصلا خودت رو حساس نکن... غذا رو بذار روی صندلی و برو دنبال کارات... بچه هر مقداری که نیاز داشته باشه می خوره...

بعد به جز بحث ژنتیک، یه نکته ی دیگه هم فعالیت بچه اس... بچه ای که فعالیت زیادی داره، غذا هم زیاد می خوره ولی می سوزونه... الان اینی که تعریف کردی، عین پسر من بود تقریبا.... یعنی میریم یه جایی، باید دائم دهنش بجنبه... یعنیاااا تا پیتزا یا غذا رو بیارن، آبروی ما رو می بره و چندین بار باید باباش ببردش بیرون، تذکر بده برگردونه و حتی با گوشی هم سرگرم نمیشه توی این تایم و باید باید یه فکری برای اون تایم داشته باشیم مثلا سیب زمینی سرخ شده جلو دستش باشه تا غذا آماده بشه... از مهد میاد خونه، انگار هیچی نخورده، باید وعده ی غذایی گرم آماده باشه، انواع میوه و اینا داشته باشیم.. ولی ببین فقط قد می کشه، اگه بدونی چقدر من حرف می کشم هی میگن چرا پسرت لاغره خب وقتی باسن این بچه توی بیداری یه لحظه زمین نمی مونه، مگه چیزی هم می مونه که چربی بشه... البته من خودم خیلییییی راضی ام ها، چون من که از هر دو طرف مشکلات قلبی و عروقی و فشار و قند و تیروئید و اینا دارم، از سمت باباش هم همچنین بعلاوه ی سرطان... یعنی سبک زندگی سالم برامون از هوا واجبتره... ولی خب یه عده که شناختی ندارن، میان میگن بچه ت لاغره!!! با اینکه واقعا از هم کلاسیاش درشت تر و قد بلندتره... موهاش کامل پره حتی وقتی به دنیا اومد... دندوناش سالمه... چاقی که نمیشه معیار سلامتی...

نکته ی دیگه خواب بچه اس... بچه ی بد خواب، کم هم غذا می خوره، همیشه بد خلق و بی انرژیه، کم هم غذا می خوره... اگر خواب دخترت تنظیم نیست، حتما به فکر اصلاحش باش که خودش خیلی موثره...

یه چیز دیگه هم هست و اون اینکه بعد از 1، بچه به شدت غذاش کم میشه... یعنی حدود 1 سوم... با اینکه من قبل 1 مشکل خاصی با غذا نداشتم مگه خوشش نیاد و نخوره، اما بعد از 1 خیلی اذیت شدم... ولی باز از 3 میشه گفت از نظرم درست شده و از دید من در حد مناسبی می خوره... حالا یه غذایی رو دوست نداره، میل نداره یا هر چی، اینم اکی هستم باهاش... ولی هیچوقت سعیییی می کنم فشار نیارم... حتی وقتی نمی خواد بخوره میگم مامان سیر شدی؟ که اگه بگه آره، دست می کشم که اندازه ی شکمش رو یاد بگیره و بدونه سیر که شد نیازی نیست بخاطر من، بیشتر بخوره...

[mehrasa20001]

صحبت تغذیه شد منم تجربه ام رو بگم
پسر من از اول تو خوردن خیلی اذیت نداشت خدا رو شکر
شیر مادر و شیر خشک رو همزمان خورد و وقتی هم به غذا افتاد در حد معقول میخورد
من خودم اول صبح سخت غذا میخورم و معده ام رفلاکس داره حتی موقع مسواک زدن عق میزنم اول صبح
پسرم هم مثل خودمه و خیلی صبحونه ای نیست و زیاد بخوره عق میزنه انگار
در حد سه چهار لقمه نهایت میخوره منم فشار نمیارم و یه ساعت بعدش سعی میکنم شیر و میانوعده مثل میوه یا مغزیجات بدم بهش
ناهار و شام هم میخوره و اینطوری نیست بگه غذایی رو نمیخورم
اگر جایی مهمان باشیم تقریبا هیچی نمیخوره و تمام وقت بازی میکنه که قبلا حرص میخوردم الان خونسرد برخورد میکنم قبل رفتن به مهمونی غذا میدم سیر باشه اونجا هم اصرار نمیکنم و غذاشو میارم خونه و تا میرسه میگه گرسنمه و همشو میخوره
خودم میگم غذای روح واجبتره و بازی واقعا لازمشه مخصوصا جایی که بچه کوچیک همسن خودش باشه واقعا لذت میبره و بازی و جنب و جوش وقت دیگه ای برای خوردن براش نمیزاره
پسر من هم مثل پسر رز لاغر هست ولی قدش کشیده و بلنده و همیشه بالاتر از نمودار بوده و همه فکر میکنن بزرگتر از سنش هست ولی متاسفانه اینم زیاد میشنوم که چرا لاغره؟؟!!
جوابش اینه که خوب قد کشیده و اینکه من شیرینی جات و هله هوله تا حد امکان نمیدم یا بسیار کم میدم که الکی پف نکنه و به نظرم قد کشیدن و رشد استخوان نشانه تغذیه سالم تری هست تا اینکه شکم بیاره و بدنش چاق شه
متاسفانه شربت ویتامین خیلی سخت میخوره هنوز درگیری انفلونزا و عوارض الرژی هست و دارو مصرف میکنه، بعدش دکتر براش ازمایش نوشته که انجام بدیم اگر کم و کسری هست بررسی کنیم و داروی تقویتی بگیریم براش
از سمت پدری هم سابقه دیابت و چاقی و اضافه وزن دارن و من باید مراقب وزنش باشم و دوست ندارم چاق بشه و ترجیح میدم تغذیه اصولی باشه
مثل خودم عاشق شیر و ماست هست و کنار غذا تا حد امکان سعی میکنم سالاد و ماست هم بهش بدم
گوشت بیشتر از سایز یه قوطی کبریت نمیتونه تو یه وعده بخوره و از دهنش درمیاره اگر زیاد باشه منم با دقت ریش ریش میکنم مثلا اگر خورشت باشه اول گوشت رو کاملا ریش ریش میکنم و با بقیه مواد خورشت مخلوط میکنم و با برنج ترکیب میشه راحت میخوره
سعی میکنم حتما در هروعده گوشت یا مرغ رو بخوره
کباب همه نوع دوست داره ولی چنجه رو باید با دقت ریش ریش کنم خودمون فیله گوساله میگیریم تو خونه کباب میکنیم عاشقشه و با اشتها میخوره کباب کوبیده و تابه ای هم خیلی دوست داره و خالی میخوره و اگر بشه ترجیحم اینه برنج هم کم بخوره یا با بعضی غذاها مثل ک*ت*ل*ت و کباب و اینا کلا نمیخوره و خالی خالی گار میزنه کباب رو
برنج هم کالریو قندش بالاس منم ترجیحم اینه با گوشت سیر بشه تا برنج
اها نیمرو رو دیگه تو وعده صبونه نمیخوره منم عصرونه یا گاهی به عنوان شام بهش املت میدم که جبران شه و سعی میکنم تو غذاهای دیگه تاجایی که میشه تخم مرغ بگنجونم
سوسیس و کالباس و چیپس و پفک هم از اول ندادم و ساندویچ مرغ و همبرگر خونگی هم خیلی دوست داره وقتی میگه ساندویچ هوس کرده براش درست میکنم خیلی خوب میخوره
نکته مهم اینه که به نظرم مادری کردن صبر زیاد میخواد و کنار اومدن با عادت های غذایی و ایجاد تنوع و راهکار خلاقانه برای جبران مواد غذایی مفیدی که باید بخوره و نمیخوره سخت هست و حوصله و تحمل بالا میخواد

[Rose]

مهرآسا چقدر بچه هامون شبیه همن!!!
پسرت چند وقتشه؟

پسر منم تخم مرغ نیمرو رو با اینکه عاشقش بود از حدود 3 نخورد، از همون موقع هم صبحونه ش کلا خراب شد و خیلی وقتا فقط نون خالی می خوره... ولی من گیر نمی دم و فقط نون رو میدم بهش... یا مثل شما انواع املت و کوکو درست می کنم بخصوص با زرده ی بیشتر و بهش میدم جبران شه

یا عاششششق انواع کباب و گوشت هست... یعنی بدونه که گوشت هست، دیگه با برنج یا نون نمی خوره... ولی خب خیلی وقتا برای اینکه عادت نکنه (چون واقعا امکانش نیست همیشه براش گوشت کباب کنم که... یا حتی کباب تابه ای درست کنم براش که... بعدم دوست ندارم عادت کنه و بدغذا شه)، گوشت رو مثل شما توی برنج له می کنم و میدم، یا توی آبگوشتش له می کنم (له که نه، ریش ریش، چون اگه بدونه گوشت درسته اس، فقط همونو می خواد و کرب به بدنش نمی رسه و شب گرسنه میشه)... من سعی می کنم بد صبحونه خوردنش رو با میوه و مغز و کشمش و نهایتا با همین گوشت جبران کنم (همین امروز که داشتم انار مهدش رو دون می کردم، دید و اومد بقیه ش رو گرفت رفت یه گوشه ولو شد و با لذت دونه دونه خورد و در افکار عمیقش غررررق شد ... من این لذتو هیچوقت ازش نمی گیرم ، سالم بخوره، هر چقدر بدنش میگه بخوره وظیفه ی من فقط تامین مواد اولیه اس که سالم و تمیز و مناسب باشه، انتخاب سایز شکمش با خودش و هوش بدنش واقعا باید آدم حواسش باشه توی دام نیفته وگرنه واقعا اذیت میشه... بعدم خیلی چیزا توی بچه ها دوره داره... یه دوره نون دوست دارن یه دوره نه، گوشت، شیر، تخم مرغ وووو... هم به همین صورت...

دقیقا به نظر منم تغذیه ی بچه بعد از ظاهر خود پدر و مادر و ارثی که بچه داره، با قد و مو و بعدترها با دندون مشخص میشه نه اینکه چقدر چاقه... والا چاق شه بعدا عین خودم عذاب بکشه خوبه؟

[صنوبر۷۱]

چقدر خوب میشد اگر کسی به کسی نمیگفت بچه‌ت چرا لاغره و... واقعا. بچه ها البته قد هم ارثیه ها یعنی ممکنه تغذیه، سالم باشه ولی قد بچه کوتاه باشه یا برعکس و دلیلیش ارثش باشه.همین که خودتون میدونین دارین غذاهای سالم به بچه هاتون میدین و تلاشتونو میکنین که بخورن کافیه به نظرم.
رز اون جمله‌ت در مورد اینکه میسپری به هوش بدنش هم خیلی خوب بود‌ واقعااا بدن انسان هوشمنده.

[Mari90]

وای خیالم راحت شد فهمیدم بچه های شما هم دنبال گربه ها میدون، آخیییش
بیچاره گربه ها از دست پسر من عاصی ان
ولی دست نمیزنه بهشون خدارو شکر

[freebird]

سلام بچه ها
پسر من الان تو مرحله ایه که لباس جدید نمیپوشه
همش میخواد لباس کهنه هاشو بیرون بپوشه
ما رفتیم سفر کل سفر یه تیشرت و شلوار پوشیده بود کلا نمیذاشت عوض کنم با همونم میخوابید
با اینکه کثیفه و اینا هم نمیذاشت عوض کنم
5 تا بلوز شلوارم میچیدم میگفتم انتخاب کن میگفت نه اون سرمه ای کثیفه رو میخوام
بیچاره مامانم اون چقدر تلاش کرد
یه کفش داره فقط اونو میپوشه پر شن و کثیف شده بود. یه کفش براش چند ماهه خریدم باورتون نمیشه یک بارم نذاشت پاش کنم
بو گند میداد دیگه انداختم تو ماشین لباسشویی گذاشتم رو شوفاژ خشک بشه چون بجز اون نمیپوشه

[Rose]

آره صنوبر، اول از همه واقعا ارثه... ما توی هر نسل با کلی فشار به خودمون و بچه، بتونیم چند سانت قدش رو جابجا کنیم... چه بلند کردن چه کوتاه کردن... بچه از اون کد ژنتیکیش خیلی فاصله نمی گیره...
آره واقعا بهش اعتقاد دارم... من خودم دای بدنم خاموش شده چون خیلی تحت فشار باید می خوردم، باید دردم رو نمی دیدم... و الان دارم آسیبش رو می بینم... من واقعا تا درد به مرز عدم تحملم نرسه، به روی خودم نمیارمش... اگه حواسم نباشه تا مرز خفگی ممکنه غذا بخورم... چون از بچگی این فشار روی ما بود... که بچه بخوره و درشت بشه خوبه... بعدش که به جوانی رسیدیم و درشت تر از بقیه شدیم، حالا خودشون سرکوفت میزدن..........
با اینکه من ریشه ی این چاقی خانوادگی رو خیلیش رو توی مدل غذا درست کردن (اکثرا غذاها چرب بود و یادمه تا دبیرستان من، در مقابل روغن مایع توی خونه مون مقاومت بود... همیشه یا محلی یا دنبه یا روغن جامد فقط استفاده میشد...) و مدل اجبار به خوردن (تا ته ظرف رو تمیز کن، خوب بخور تا شب / صبح / ظهر هیچی نیست، و همین باعث شد بدون توجه به اندازه ای که بدنمون نیاز داره بخوریم که گرسنه نمونیم (انگار حالا چند ساعت گرسنه موندن اصلا چه بلایی سر آدم میاره اما اون تهدیده، ترسناک تر از تعقل ما در اون سنین بود..)

[youtab]

اخ نونا چقدر دخترت پسر منه..... 
ماعم یه بار دیدیم توی رستوران خوب جوجه رو خورد 3 بار بعدش که غذا نمیخورد بردیمش لب نزد
بعد اصرار هم داشت غذاشو بده به یه دختر بچه 5،6 ساله که باهاش بابای میکرد و میز روبرو بود
یه بارم از اینا بود که تنور نون داره توی خودش شاطر بنده خدا دید وضع مارو براش نون کوچولو زد اورد و باهاش کلی دالی بازی میکرد پشت تنور اقا 3تا تیکه جوجه خورد
... 
اره منم واقعا بدم میاد بچه چاق باشه
الانم اصلا چاق نیست وزنش نرماله کاملا
چقدر حرفای رز و مهراسا به دلم نشست
رزی منم قربانیه همین اداب و تربیت غذاییه بدم
بخور تو سن رشدی، بخور میسوزونی، بخور جون بگیری
همین شده که من واقعا حس سیری ندارم هیچوقت
البته قدیما بهتر بودما اما الان اصلا
یه جا خوندم بچه میفهمه کی سیر میشه و وقتی شد بهش دیگه نده بذار یاد بگیره حس سیری چیه
الان مثلا من خودم قدم معمولیه رو به کوتاهه 155 ام
باباش معمولیه 180 عه
داداش منن به داییم رفته که قدش بلنده وگرنه بابامو مامانمم کاملا نعمولین
سمت همسر هم همه معمولی مثل منو خودش
خب معلومه من نباید توقع قد خیلیی بلند از بچم داشته باشم
اما دکتر گفت با یکم تغذیه و کمکی و بعدها ورزش مناسب میشه یکممممم بهش کمک کرد
اما اینکه بچت لاغره و... خیلی منم میشنوم
همسایمون یه دختر 11 ساله داره تپل
بعد همش دنیال اینه ببره باشگاه و دکتر که بجه رژیم بگیره لاغر بشه جون داره براش مشکل ساز میشه 
بعد باز به من هی میگه این بچت جرا تپل نیست 1هفته بدش دست من یه گردالو تحویلت میدم
میگم چیکار کردی باران انقدر تپل شده من نکنم
میگه کلا توی روز دااشتم بهش میدادم بخوره
کیک و بیسکویت و شیر کاکایو بیرون روزی 3تا
الان یکسره دستش ابنبات چوبی و دنت و تک تک و ایناس
میگه از 4ماهگیم بهش خورش ها و غذاهای خودمونو دادم
بعد با تشر میگه واااااا چرا نمک و شکر نمیزنی بچه گناه دارهههههههه
اصلا نمیفهممش
بعد واقعا سخته جلوی نسل قبل بتونی بچه اینجوری بزرگ کنی
همین الان بچه من عااااااااشق چاییه
من یکبارم ندادم اما خونه م ش تا نیریم براش میریزه 3تا قندم توش یا یه تیکه نبات بزرگ
من فقط زود میرم 2سومشو خالی میکنم اب میریزم که کمرنگ بشه
میگه وا چایی که بد نیست بذار دلش گرم بشه
میگم این همینجوری کمهونی داشته با مکافات درستش کردم خدا شاهده
بعد این چایی چی داره اخه
باز خداروشکر همسرن با من توی این قضایا توی یه تیمه وگرنه هیچی دیگه