امتیاز موضوع:
  • 2 رأی - میانگین امتیازات: 4
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
گپ و گفت مامانهای 1401
همون دیگه طاقتم نداره از دو دقیقه بعدش به بهانه های مختلف خواست صحبت کنه زدم تو برجک بنده خدا متاسفانه در مورد همسرم سختگیرم زیادی
الانم با بچه خوابیده
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • youtab
پاسخ
نونا اشکال نداره بذار کارای دخترت تموم شد و شب خوابید خواستی اشتی کن
راستی من متوجه نشدم از کی اقدام میکنی؟
Heart  پسر دو ساله من  Heart
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • nona
پاسخ
وای منم معتاد اینجا شدم همه کارهام مونده. باید یه مدت نیام تا مقالمو بنویسم Blush
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • nona، youtab
پاسخ
یوتاب اگه بتونم پایان بهمن دخترمو از شیر بگیرم خواهرم و دکتر اقاحسینی کفتن دو تا سه ماه طول میکشه شیر خشک بشه کامل تو سینه میشه اواخر اردیلهشت به حمد و قوه الهی
ولی دکتر اقاحسینی گفت درسته ذخیرت خوبه اما نباید زیاد فاصله بیفته تو سن شما ذخیره به سرعت کم میشه
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • youtab
پاسخ
یعنی تا شیر خشک نشه نمیتونی اقدام کنی؟
Heart  پسر دو ساله من  Heart
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • nona
پاسخ
باید چکاپ بدم اگر مشکلی نداشت میتونم اقدام عادی کنم ولی ازونجا که دفعه قبلم الکی بعشون گفتم پنج ماه اقدام کردم نشده لتروزول و امپول ازادسازی دادن الانم میخوام همون بشه
تو شیردهی نمیشه دارو خورد یا امپول زد
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • youtab
پاسخ
ای کلک فکر کنم کلا میخوای اقدانات جدی رو تعطیل کنی   Wink
Heart  پسر دو ساله من  Heart
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • nona
پاسخ
یوتاب بابا دفعه پیشم دو ماه اقدام عملی و جدی کردم ماه اول عادی ماه دوم با امپول که مصادف شد با عمل مادر مادرشوهر تا قبل امپول نتونستم کاری کنم ولی بعد امپول مرتب بود
خسته شدم Smile
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • youtab
پاسخ
(۱۴۰۱/۱۰/۲۹، ۰۵:۴۹ عصر)Nedaaa28 نوشته است:
(۱۴۰۱/۱۰/۲۹، ۰۴:۳۴ عصر)Targol نوشته است: منم میگم آمیییییین

اوفف ندا که تاپیک غذا به بچه چی دادین رو اپدیت میکنه من استرس میگیرم باز چه ماده غذایی مفیدی هست که من نه تنها تا حالا ندادم، بلکه اصلا نشنیدم.

من دیگه اونجا نمینویسم هیچ وقت 
امروزم نوشتم بعدش پشیمون شدم Angel
چرا؟ قهر کردی یا خوب نخورد؟؟

یوتاب جون الهی قربونت برم. منم هر وقت بچه‌ها مریض میشن یه دور مرور میکنم که من از اول تولدتون فقط دارم سرتون بلا میارم. دنیایی که قرار بود از اولش تو آغوش کشیده بشین رو با تخت‌های سرد و سخت nicu شروع کردین و به هر جای بدنتون آنژیو وصل کردن…. الان که دارم میگم هم باز گریه‌ام گرفت… میدونم حست الان چجوریه، انشالله هیچیش نیست بعد میشینی به این ننه من غریبم بازیت میخندی…
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • nona، Rose، Sufii، youtab
پاسخ
ترگل Sad
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • Sufii، Targol، youtab
پاسخ


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 13 مهمان