ستی جون چشم حتما ادامه همین پست میذارم
ندا جون و نسیم جون ممنونم خیلی زیاد…داشتم فکر میکردم شاید دارم خیلی طولانی و با جزئیات مینویسم..،میخواستم کمترش کنم: (
ولی الان باز با جزییات تعریف میکنم:*
ورودی دره تندیس ها ۳۰ تومن بود
وقتی وارد جاده شدیم با خودم گفتم کاش نمیومدیم ولی چیزی رو اینجا دیدم که شاید تو کل زندگیم نبینم…
تصور کنید یه بیابونه با کوه…حالا توی کوهها میتونی صورت یک انسان یک عقاب یا یه چیزی مثل قلعه!
دو ردیف ستون مانند و غار مانند منظم بود که بنظر هممون مثل یه قلعه یه تکه بود…
لایه های خاک کاملا نمایان بود و رنگی بود…خاکهایی که طی هزاران سال اینجا روی هم جمع شده بودن…
بی مثالترین چیزی که دیدم تو بیایون فسیل صدف!
فسیلهایی که برای قبل از بالا اومدن جزیره بودن!
فسیلهایی که برای میلیون ها سال قبل بودن…واقعا هنوزم بهش فکر میکنم اشک تو چشام جمع میشه…برام خیلی قشنگ بودن…
اینجا خیلی خلوت بود بااینکه ورودی داشت ولی بنظرم ریسکه اگر تنها هستید برید چون یه ماشین بود که فقط خودشون بودن و همچنان هم موندن…
اینجا کم موندیم چون هم گرسنه بودیم هم جای دیدنیش کم بود…
بعد از اینجا تقریبا ۴۵ دقیقه توی راه بودیم تا به بندر لافت رسیدیم…
بندر لافت به چند جهت شهرت داره…قبرستانی داره که خیلی قدیمیه(البته چیز خاصی نبود یک زمین بود که سنگ گذاشته بودن روی قبر ها اما قدیمی بود)
چاههای تلا…۳۶۵ تا چاه اب داشته که مردم روستا هرروز از یه چاه اب برمیداشتن اما به مرور زمان این چاهها ازبین رفتن…
بادگیرهای قدیمی…که وقتی نگاهشون میکردم احساس میکردم توی لبنان هستم…نمیدونم چرا همچین حسی رو با اون نخلا بهم میدادم
و در نهایت یه بام کوچولو براش ساختن چون اینجا تنها ساحلیه که خورشید پشت دریا غروب میکنه،و مرذم میزن اون بالا تا غروب رو ببینن…ما چون باد بود نتونستیم غروب بریم و ظهر رفتیم اما زیبایی منحصر به فردی داشت
بادگیرها،دریا،نخل…تو عکس هم مشخصه…
بعد از بندر لافت رفتیم به سمت روستای سهیلی…این روستا پر از رستورانه و یه مکان بومگردی شده اما اقا جلیل مارو بردن یه رستوران خیلی خووب و باکیفیت…رستوران ناخدا علی…
هم تخت داشتن هم اتاق هم میز و صندلی که ما تخت رو انتخاب کردیم…
و به محض نشستن اقای لقمه

رو دیدیم که خیالم راحت شد غذاشون حتما خوبه…
یه قلیه ماهی و یه دوپیازه میگو سفارش دادیم…
با خرما ارده و ترشی خودشون اوردن…باهم شد ۵۸۰ تومن…
من تاحالا ماهی جنوب نخوردم و خیلی حساسم روی بوی ماهی اما قلیه ماهی خیلی خوشمزه بود…میگو که عالی بود عالی…
واقعا پیشنهاد میکنم این رستوران رو امتحان کنید…
کمی استراحت کردیم و رفتیم به سمت جزایر ناز
اما تو مسیر از جاده ای رفتیم که معروفه به جاده تگزاس…کوهها شبیه فیلمهای وسترن بودن
و البته تو این جاده پر از عروس و دوماد بود که برای فرمالیته شون اومده بودن…
اقا جلیل یهو تو یه جاده خاکی پیچیدن و گفتن اینجا به ساحل صدفی معروفه
خیلی بانمک گفتن شماهم برید اینجا عکسهای فرمالیتتون رو بگیرید

مثل ساحل اختصاصی بود خلوته خلوت و پر از صدف های ریز و درشت و خرد شده…
دریای جنوب خیلی خیلی زیباست ادم انگاری هیچ وقت سیر نمیشه…
و من اینجا صدفهای ریز صورتی دیدم با صدفهای کوچولویی که شبیه شاخ اسبهای تک شاخ هستن…
خیلی خیلی ناز بودن…
نیم ساعتی موندیم و رفتیم به سمت جزایر ناز…
جزیره ناز اینجوریه که وقتی اب جزر میکنه میشه از این ساحل بری جزیره کوچولو(همون اتفاقی که برای نقی و ارسطو افتاده بود

)
ولی وقتی ما رسیدیم اب مد کرده بود اما برامون خیلی اهمیتیم نداشت…همون دیدن یه جزیره کوچولو از فاصله سنگین قشنگ بود…
اینجا شلوغتر بود…
ساعت ۱۸ تورمون تموم شد و با اقا جلیل برگشتیم شهر و رفتیم سیتی سنتر ۱ برای خرید…
از امیر شکلات سیتی سنتر افوگاتو خریدیم که سرحال بشیم وبگردیم…تا ساعت ۹ گشتیم و رفتیم هتل خوابیدیم…
فردا براتون از هرمز میگممممم