۱۴۰۰/۸/۲، ۰۲:۲۵ عصر
پسر منم امروز وحشتناك شده ديگه فقط توي خواب ميخوره
خدا بهم رحم كنه
خدا بهم رحم كنه
گپ و گفت مامانهای ۱۴۰۰
|
۱۴۰۰/۸/۲، ۰۲:۲۵ عصر
پسر منم امروز وحشتناك شده ديگه فقط توي خواب ميخوره
خدا بهم رحم كنه
۱۴۰۰/۸/۲، ۰۳:۰۲ عصر
یعنی اینا بزرگ شن باید این صفحه هارو بدیم بخوننااااااا
پسر من همیشه شبا ۱۱ میخوابید تا ۶ دیشب هر یک ساعت پاشده تا همین الان و فقط نق و جیییغ میزنه
۱۴۰۰/۸/۲، ۰۳:۵۵ عصر
چرا يوتاب؟ گرسنه بود يا دل درد؟
ديشب پسر منم ساعت ٣ بيدار شد به گريه كردن اول فكر كردم گرسنه ست ديدم شيشه نميگيره بعد بهش قطره دادم يه كم صبر كردم بعد شير دادم حالا بغلش كردم بادگلو بزنه ، قيامت كرد از گريه نيم ساعت صاف نگهش داشتم بعد خوابوندمش تا خود صبح هر نيم تا يك ساعت نق ميزد بيدار ميشدم صبح ديگه اشكم درومد ياد دوران خوش زندگيمون افتاده بودم به همسرم زنگ زدم بگم دلم ميخواد بذارم برم از زندگي سير شدم شانس اووردم متوجه تماسم نشد
۱۴۰۰/۸/۲، ۰۴:۱۱ عصر
مدفوع پسر من امروز موکوسی شده از صبح نشستم نوشتم چیا خوردم
من انقدر دارم رژیم سخت میگیرم میترسم یهو بدنم خالی کنه فقط مرغ و برنج و گوشت میخورم انگار با ساقه طلایی صبح یه کم روغن حیوونی خوردم گفتن گوسفندیه ولی باز دفع موکوسی داشت دکترم نیس امروز ![]() دلم میخواد گریه کنم فقط موقع دفع هم خییلی گریه کرد بچه
۱۴۰۰/۸/۲، ۰۴:۱۱ عصر
لیانه جون منم پریشب نصف شبی تو واتساپ هی براش نوشتم نوشتم. نیم ساعت بعد همشو پاک کردم.
۱۴۰۰/۸/۲، ۰۴:۲۶ عصر
چقدر حس مشترک بچه ها
منم گاهی دلم میخواد فقط از خونه فرار کنم فقط بدوم و برم. شوهرم میگه ما هم میایم, میگم من میخوام از دست شما دو تا فرار کنم کجا میاین!!!!
۱۴۰۰/۸/۲، ۰۴:۳۱ عصر
مری من نیم ساعت میرم تو آشپزخونه آشپزی کنم انگار رفتم تفریح ، بعد شوهرم بچه رو بغل میکنه میاد اونجا دنبال من راه میرن میخوام بزنمش میگم حداقل بذار اینجا راحت باشم ، باز هرجا من میرم دنبالم میاد ، دیگه جییغ میزنم
![]()
۱۴۰۰/۸/۲، ۰۵:۳۱ عصر
ديگه داريم پاره ميشيم
من اگه مشكل بد شير خوردن پسرم نبود باز روحيه م خوب بود ولي اين بد شير ميخوره غصه ش ديگه رمق نميذاره برام
۱۴۰۰/۸/۲، ۰۵:۵۴ عصر
منم پسرم روزه خیلی رفلاکس داره و همش جیغ میزنه و گریه میکنه یعنی یکسره روی پای منه...اصلا وقت نمیکنم یه سرویس برم یا یه چایی بخورم حالااین وسط همسرخان می یاد میگه یه چایی بریز برام...یعنی میخوام همون لحظه فرار کنم از دستشون.دخترمم بدغذاست اگه زورش نکنم از صبح تاشب چیزی نمیخوره...از۲۴ساعت۴ساعت دارم با اون کلنجارم میرم که دووعده غذا بخوره...
من اصلا وقت نمیکنم موهامو شونه کنم یا مسواک بزنم.یعنی تا یه تایم خالی پیدامیکنم باید برم آشپزخونه یا خونه رو مرتب کنم که میدون جنگ نباشه ![]()
فاطمه هستم
![]()
۱۴۰۰/۸/۲، ۰۶:۱۴ عصر
چقدر اینجا ترسناک شده.من آمادگیشو ندارم.
![]() مری ![]() ندا می دونم چی میگی.سعی کن با همسرت حرف بزنی و متوجهش کنی که تو هم به تنهایی نیاز داری(تنهایی واقعی نه با حضور بچه ![]() ![]() • (کژال)، 2015، liyane، Mari90، Nedaa28، nona، youtab، |