ارسالها: 8,455
موضوعها: 1
تشکر Received: 30,666 in 6,991 posts
تشکر Given: 20,214
تاریخ عضویت: خرد ۱۴۰۰
اعتبار:
35,283
ارسالها: 1,251
موضوعها: 0
تشکر Received: 6,784 in 1,210 posts
تشکر Given: 4,526
تاریخ عضویت: خرد ۱۴۰۰
اعتبار:
6,938
واقعا عالی هستی رز جون
مامان من بنده خدا کل عمرش با یه قاشق دنبال من بود ، یه کار دیگه که میکرد دو تا لپمو با دستاش میگرفت قاشق میکرد توش بعد دهنمو میبست ، خدایی کودک آزاری نبود؟؟ بهش که میگم میگه خب نمیخوردی !!!
تا سن مدرسه بهم چیپس و پفک و این چیزا معرفی نکرده بود ، تو ندرسه هم تغدیه ام چهار مغز و پنیر گردو و میوه بود فقط
استخون بندیم خوبه ، ولی مشکلم اینه که حتی وقتی سیرم بازم بدنم میطلبه که چیزی بخورم ، همش باید حواسم جمع باشه
بچه گرسنه باشه خودش میخوره دیگه
البته به حرف آسونه ، من الان سر شوهرم حساسم یه شب بدون شام بخوابه صبح سریع یه صبحونه مفصل میچینم
دیگه بچه که جای خود !!
ارسالها: 8,455
موضوعها: 1
تشکر Received: 30,666 in 6,991 posts
تشکر Given: 20,214
تاریخ عضویت: خرد ۱۴۰۰
اعتبار:
35,283
ندا آی گفتی
من خودم صبح نا شب رو ترازوام به امید اینکه شاید یکم جاق شده باشم ولی واقعا تو بارداری و قبلش حتی تصمیم گرفته بودم مثل رز عمل کنم
فعلا که تو مرحله شیر دادن کلی حرص خوردم نمیتونستم بپذیرم کم میخوره, امروز مثلا کم خورده دوباره خیلی خودمو کنترل میکنم بزور شیر بهش ندم امیدوارم موقع غذاش که شد یکم دیگه ازین مامانایی نباشم بزور تو حلق بچه غذا مبکنن
ارسالها: 6,679
موضوعها: 0
تشکر Received: 20,561 in 4,948 posts
تشکر Given: 8,673
تاریخ عضویت: خرد ۱۴۰۰
اعتبار:
25,418
۱۴۰۰/۸/۱۰، ۰۵:۱۱ عصر
(آخرین ویرایش: ۱۴۰۰/۸/۱۰، ۰۵:۱۲ عصر، توسط Targol.)
نگیییید بچهها اینا دغدغه منه. دخترم امروز پوره رو خورد اما سرلاک شیر بز رو دوست نداشت. حالا نمیدونم بچهها اول غذا اینجورین کلا یا نه. اما اقلا دلم خوشه یکم غذای سفت تر خورده. نمیدونم ولله. امیدوارم دیگه مجبورش نکنم فقط.
ولی بچهها حرفهای قشنگ و روانشناسی تو تئوری چقد راحتن. تو عمل بهشون من یکی که زیرش زاییدم.
ارسالها: 8,455
موضوعها: 1
تشکر Received: 30,666 in 6,991 posts
تشکر Given: 20,214
تاریخ عضویت: خرد ۱۴۰۰
اعتبار:
35,283
ترگل جون اولشه میگن اصلا بچه چند روز اول فقط میماله به لب و لوچش غذارو تا کم کم قورت دادن بعدا جویدن یاد بگیره
نگران نباش
امروز که دختر من باز اع*تص*اب کرده ولی بی خیالم  آره ترگل دقیقا زیرش زاییدیم
ارسالها: 5,223
موضوعها: 278
تشکر Received: 22,296 in 4,717 posts
تشکر Given: 14,824
تاریخ عضویت: خرد ۱۴۰۰
اعتبار:
24,870
ندا جون منم دقیقا همینطورم... البته هیچوقت کسی با قاشق دنبال ما نبود اما اگه نمی خوردیم دیگه باید تا وعده ی بعد منتظر می موندیم... و باید ظرف غذامونو تمیز تمیز تحویل میدادیم... در حدی که وقت غذا میشد خودمون دنبال غذا بودیم...
و فکر کن الان من با اینهمه سنم، واقعا حس گرسنگی رو نمیشناسم... حالم خوبه باید بخورم... حالم بده باید بخورم... خسته ام باید بخورم... تشنه ام باید بخورم... که نکنه گرسنه بمونم...
البته یه زمانی آدم باید از آسیب های گذشته خارج بشه ولی خب یادآوریش برای دیدن نتیجه ش که تکرارش نکنیم خوبه...
اما الان فقط دارم به حرفش گوش میدم که وقتی میگه گرسنه م نیست یعنی داره صدای بدنش رو میشنوه... چرا من به این صداش توجه نکنم... بچه ها الان از گرسنگی توی خونه های ما نمی میرن به خدا...
ترگل جان ببین اولش سخته... ولی اگه عادت کنی، می بینی که چه دنیات جالب میشه... مثل آموزش خواب... مثل نشوندن بچه روی صندلی... اینها در واقع بیش از اینکه آموزش به بچه باشه، یه فرصت استراحت برای خودمونه... نمی دونی دنیات چقدر آزاد میشه وقتی خودت رو درگیر غذا خوروندن به بچه نکنی و بذاری هر چقدر میخواد بخوره... چقدر راحت تری وقتی که بچه روی صندلی ماشینش میشینه و شما جو کنار همسرت دستش رو میگیری و فکر می کنی چه خوبه که بچه توی بغلت نیست، جاش امنه و شما یه تایمی می تونی با همسرت احساس روزای قبل از بچه رو داشته باشی... اینکه بچه رو که میذاری توی اتاقش و خودش با خودش بازی می کنه تا خوابش ببره و تا صبح میخوابه چقدر احساس راحتی می کنی و فکر می کنی این روزای سختت گذشت...
اما اگه اینطوری جلو نری و بچه بخواد مثل یه بزرگتر باشه، خب شرایطت سخت میشه... اگه با شما بخوابه و بیدار شه، روابط دوتایی تون داغون میشه... اگه بخوای بچه رو توی بغل نگهداری و با هر ترمزی بچه به اینور و اونور بخوره و یکی از یه طرف اونیکی از اونطرف شما بگیرن و یکی انگشت توی چشمت بکنه یکی موهاتو بکشه، به خدا که از هر چی بیرون رفتنه سیر میشی... اگه بخوای مثل بقیه قاشق به دست دنبالش باشی، نه می فهمه کی گرسنه اس کی سیره، اصلا خیلی دیرتر می تونه خودش غذا بخوره و این یعنی نمی تونی زودتر بذاریش مهد، نمی تونی بسپریش به دیگران و کلا خودت باید دائم باهاش درگیر باشی... وقتی میشه که بچه مستقل بار بیاد چرا اینکارو نکنیم... از کجا معلوم ما تا کی پیش بچه هامون هستیم؟ برای اون روز باید جوری بارشون بیاریم که دووم بیارن... قوی و مستقل باشن...
و واقعا اینها به نظرم روانشناسی نیست... روال زندگیه...
روال زندگی اینه که وقتی گرسنه شدیم غذا و وقتی تشنه شدیم آب بخوریم... وقتی خسته ایم می خوابیم... یا مثلا هیچ پدر و مادری نمیاد وقتی بچه مثلا نیاز جنسی نداره، او رو در معرض رابطه قرار بده... چرا در مورد غذا این کارو کنیم...
بچه ها نگران نباشید... کم کم که غذای کمکی رو شروع کنید همه چیز بهتر میشه واقعا...
فقط توجه نکنید و بذارید با غذا بازی کنه و کشف کنه و...
من غذاشو میذاشتم روی صندلی غذاش و می رفتم یه دوری میزدم میومدم یکم معرفی و اینا می کردم و دوباره می رفتم...
بچه ها اولش که کم می خورن...
بعد کم کم بهتر میشه تااااا 1 سالگی... یعنی من عاششششق غذا خوردنش توی 1 سالگی بودم...
از 1 سالگی چون سرعت رشد به شدت افت می کنه، غذاشونم کم میشه... کنارش چون راه رفتن و فعالیت های مختلف رو یاد میگیرن، تمرکزشون روی غذا خوردن کم میشه و جای نگرانی نداره واقعا...
همه ی اینها رونده و اگه بهشون آگاه باشید، واقعا همه چیز براتون راحت تر میگذره چون مثلا می بینید بچه 2-3 ساله مثلا 5 تا لقمه صبحوونه بیشتر نمی خوره، می بینید و میگذرید... فقط توی وعده های اصلی غذا در اختیارش میذارید، میانوعده در اختیارش میذارید و بقیه انتخاب با خودشه... باید یاد بگیره انتخاب های مناسب بکنه...
من الان حتی لباس می خوام بپوشونم، وقت باشه دو تا لباس و جوراب و اینا رو نوبتی میذارم که انتخاب کنه خودش... و میذارم که با عواقب انتخاباش روبرو بشه... و امیدوارم به مرور انتخاب های بهتری داشته باشه...
آزاده نزادیـم کـه آزاد بمیریـم
با گریه بزادیم و به فریاد بمیریم
با جبر و جهالت به جهان پای نهادیم
تا عاقبت از این همه بیداد بمیریم
ارسالها: 5,223
موضوعها: 278
تشکر Received: 22,296 in 4,717 posts
تشکر Given: 14,824
تاریخ عضویت: خرد ۱۴۰۰
اعتبار:
24,870
(۱۴۰۰/۸/۸، ۰۳:۵۶ عصر)nona نوشته است: مرسی شمیم جون اینایی که گفت بین ۲۱۸ تا ۶۴۰ قیمتش بود
پس منم هر دو سری دارو میگیرم
یوتاب جون مرسی گلم از لطفته
ببین عادیه دختر منم یه مدته خوابش طول روزم سبک شده یه ساعت میخوابه بلند میشه بعد باید یعالم تلاش کنم بخوابه شبا هم دوبار بند میشه
تازه از سه چهار روز پیش دیگه نمیذاره تکون بخورم قبلا میذاشتمش زمین بعد خواب وشیر یکم بازی کنه و بخزه و تلاش کنه سینه خیز بره قشنگ با خودش نیم ساعت اینا مشغول میشد الان چند روزه تا از جلوی چشمش رد میشم میرم اتاقی آشپزخونه ای جایی اگه باباشم نباشه اعتراض میکنه یا گریه میکنه
اضطراب جدایی که بچه ها میگفتن بعد ماه شش شروع میشه که  نونا جون من الان این پست شما رو دیدم... کلا پیام های عصاره گیر و... رو ندیده بودم...
ببین الان عصاره گیر این قیمته که نوشتی؟
600 تومننننن؟؟؟؟؟؟ چه خبره؟ 
به نظر من یه دونه ساده اول بگیر... اصلا به قول فروشنده ببین میگیره یا نه.. بعدشم واقعا همون ارزونتر ها هم کار آدم رو راه میندازه چون دائمی که استفاده نمیشه... یه تایم کوتاهی توی روز برای آَنایی با مزه های مختلف بهش خواهی داد... اگه خیلیییییییی دیگه دوست داشت میری یه دونه از اینا میگیری...
من فکر کنم حدود 20-30 تومن خریده بودم...
آزاده نزادیـم کـه آزاد بمیریـم
با گریه بزادیم و به فریاد بمیریم
با جبر و جهالت به جهان پای نهادیم
تا عاقبت از این همه بیداد بمیریم
ارسالها: 1,251
موضوعها: 0
تشکر Received: 6,784 in 1,210 posts
تشکر Given: 4,526
تاریخ عضویت: خرد ۱۴۰۰
اعتبار:
6,938
بچه ها یه دوره ای هم بود مامان بزرگم دست و پامو میگرفت مامانم میکرد تو دهنم  جلاد بودن !!
حالا من لاغرم نبودما نمیدونم چه فکری میکردن
دقیقا ترگل تو حرف آسونه بعدم اینکه بچه های ما هنوز خیلی نی نی هستن نمیشه بگی اوکی هر وقت گرسنه بودی بیا بخور
ارسالها: 8,455
موضوعها: 1
تشکر Received: 30,666 in 6,991 posts
تشکر Given: 20,214
تاریخ عضویت: خرد ۱۴۰۰
اعتبار:
35,283
۱۴۰۰/۸/۱۰، ۰۵:۵۹ عصر
(آخرین ویرایش: ۱۴۰۰/۸/۱۰، ۰۶:۰۱ عصر، توسط nona.)
آره رز جون عین برندا و قیمتاشو گفتم یکی دو تا عکس دیگه هم برام فرستادن تلفظ برندشو نمیدونم اونام ۳۸۰-۴۵۰ بودن 
باشه حتما قیمت مناسبش رو میگیرم
رز جون از همون اول یعنی مثلا اول شش ماهگی میشه رو صندلی غذا نشوند؟
بعد صندلی ماشین شما از می نشوندینش؟ من هنوز تو کریر که نصب مردیم میذارم ولی ترجیحم صندلیه
ترگل جون میدونم توقع زیادیه از شما که وقت نوشتنم داشته باشی ممنون میشم غذاها رو سر فرصت تو غذای کودک بنویسی منم ایده بگیرم
ندا بر عکس با وجودیکه مامانمینا بزور بهم غذا نمیدادن اما متاسفانه خودمم غذا نمیخوردم آخرشم لاغر موندم الان میگم کاش بزور میکردن تو حلقم
ارسالها: 5,223
موضوعها: 278
تشکر Received: 22,296 in 4,717 posts
تشکر Given: 14,824
تاریخ عضویت: خرد ۱۴۰۰
اعتبار:
24,870
ندا جون نه اینطوریا نیست که آدم متوجه گرسنگی یا سیری نشه... درسته که متوجه حرفهاتون نمیشن الان ولی با زبان بدن و صورتشون می تونید متوجه بشید که گرسنه ان یا نه...
مثلا مشت بسته، یه مدل گریه ی خاص، دنبال سینه گشتن یعنی گرسنه اس...
پرت کردن غذا، پس زدنش، رو برگردوندن اینها یعنی سیره...
شما فقط دائم غذا رو در اختیارش میذاری... تا یه تایمی دستت بیاد که با چه فواصلی باید غذا و شیر بدی...
نونا جون ما از آخر ۴ ماهگی غذا رو شروع کردیم... از همون اول هم روی صندلی غذا نشوندیم...
ما هم از اولش توی کریر بود تا حدود ۸ یا نه ماهگی... بعدش که صندلیشو خریدیم دیدم چقددددر راحت تر و استانداردتر از کریره و خیلی باهاش حال کردم و میگفتم کاش از اول یه صندلی خوب داشتیم... چون اگه از بدو تولد باشه خیلیییی راحت و استانداردتر و مستحکم تر از کریره واقعا...
آزاده نزادیـم کـه آزاد بمیریـم
با گریه بزادیم و به فریاد بمیریم
با جبر و جهالت به جهان پای نهادیم
تا عاقبت از این همه بیداد بمیریم
|