خواهش می کنم بونسای جان
میس شین جان، عزیزم می دونم چی میگی... برای منم خیلی سخته کنترل کردن خودم وقتی نمی خوره... ولی باید به این باور برسی که بچه خودش می فهمه کی گرسنه اس که بخوره... و کی گرسنه نیست که نخوره... ما شرایط رو فراهم می کنیم ولی بقیه ش با خود بچه هست... واقعا هم برای ما سخته... من بارها و بارها و بارها غذا درست کردم وو نخورده یا خودمون بعدا خوردیم یا ریختم رفته... (حساااابی هم مقوی و ه روعده تازه تازه درست می کردم... اصلا جگرم می سوخت...) ولی هر چی بزرگتر میشه، منم بیشتر می فهمم که بدنش یه سطحی از شعور رو داره که خودش بفهمه الان وقت غذا خوردنش هست یا نه... تک تک ماها این شعور بدنی رو داشتیم و بعدا از دست دادیم اکثرمون... ولی بچه ها هنوز این شعور ذاتیه رو دارن... منم پسرم شب مثلا 8 شام می خوره... تاااا فردا صبح هیچی نمی خوره... می بینی صبحانه 5 تا لقمه نون و پنیر و گردو می خوره... میره تااااا ساعت مثلا 4-5 اینطورا که از خواب بیدار شه یا اگه نخوابه گرسنه ش بشه که بیاد دنبال غذا و باز چندتا لقمه ای بخوره یا نه بازی بازی کنه...(البته از حق نگذریم من اکثر مواد غذایی سالم رو توی دسترسش میذارم مثل میوه ها، موز، شیر، میوه های خشک و همیشه یک یا دو مدل میوه روی میز غذاش هست که قدش برسه.. ولی غذای اصلی فقط توی تایم خودش...) و دقیقا همون چیزی که نونا جون گفت، غذای اصلی فقط توی همون تایم مشخصه...
و الان پسرت نمی دونم چند وقتشه... ولی اگه از اول حساس بوده که خب احتمالا خیلیش آثار اونه که کمبود وزن داره... الانم که کم کم حواسش بیشتر جمعه و متوجه دور و برش هست، می فهمه با اجبار شما داره روی شما مسلط میشه و این یه نقطه ضعفه برای شما و می تونه سرش ازتون باج بگیره (مثلا تی وی ببینه یا گوشی دستش بگیره یا هررر چی...)... بچه باید بدونه که خوردن یا نخوردنش به حال ما هیچ فرقی نمی کنه.. این موقع هست که تازه می فهمه که بخاطر شما نیست که غذا می خوره... یه جمله ای دکتر علوی نژاد داره... میگه تا حالا دیدید بچه ی سالم مثلا تا 5 سالگی پوشک ببنده؟ مثلا اصلا غذا نخوره؟ نه واقعا... بالاخره دیر یا زود بچه ها یاد می گیرن...
حالا اگه مشکل فیزیولوژیک داره، اینو دیگه باید دکترش نظر بده... ولی برای بچه های نرمال هرررر چی که ما بیشتر حساس بشیم، اونها بیشتر سوار میشن

حتی توی بچه ی چند روزه حتما دیدید که بچه بغل مادر ناآرومه ولی بغل مادربزرگ یا باباش و بقیه، آروم آرومه... چون مادر حساسه که بچه آروم بمونه و استرس داره، بچه این حساسیت رو میگیره (حتی با ضربان قلب مادر، با بوی مادر حس می کنه که الان مادرش توی چه وضعیتیه و توی حالت جنگ و گریزه یا توی حالت آرامش...) و می خواد که با گریه کردن خودش رو آروم کنه یا یکی بیاد و نجاتش بده و آرامش بده... بچه واقعا اون استرس رو حس می کنه.. برای بچه های بزرگتر که حتما هشیارتر و دقیقترن این موضوع گسترده تر هم میشه...
اگه خیلی سختته سعی کن در موردش بیشتر بخونی...
من یه زمانی خب خیلی از این پیج های تغذیه ی خارجی رو فالو داشتم... یکی از عکسا ضرف کامل تمیز شده بود، ولی یکی از عکس ها واقعا یه عکس رو تکرار می کردن... دست نخورده بود... و اون خانم متخصص می گفت که این دو مدل ظرف هر دوشون طبیعیه... خودتون رو مضطرب نکنید... بچه هر چقدر که بخواد خواهد خورد... ظریفی هم میگه که اینکه به زور به بچه غذا بدیم شکنجه اس... شما بیا و دو هفته انتخاب کن که توجه نکنی چقدر خورد یا نخورد... می تونی از غذا تعریف کنی، جلوش غذا بخوری و... و بگو که غذا رو گذاشتی براش که بخوره و اگه نخوره تا مثلا 2-3 ساعت از غذا خبری نیست... فکر نکن خیلی کوچیکه... بچه ها از 1 سالگی دستور پذیریشون شروع میشه یعنی متوجه حرف زدن شما میشن... از دو سالگی بچه باید بیشتر دستورات و حرف های شما رو بفهمه... این مایل استونشونه... پس فکر نکن چون حرف نمی زنه متوجه حرف های شما نمیشه... کاملا راحت و آسوده باهاش حرف بزن و اگه نخورد جمع کن بره برای وعده ی بعد و فقط میان وعده در اختیارش بذار... و اونها رو هم هوشمندانه انتخاب کن... مثلا بچه ای که یک ساعت قبل صبحونه یا نهار یا شام، یه کیک بخوره، خب نمی تونه غذا بخوره...
یا به تنوع هم توجه کن... مثلا کیک ها یا کوکی های مفیدی هستن (اکثرا دستورای خارجی هستن و ترجمه نشدن)، مثل کیک های مغزیجات، کیک هایی که جو دوسر دارن، مواد پروتئینی بالا دارن اینا رو وارد رژیم غذاییش کن... یا مثلا تخم مرغ رو با روش های مختلف بهش بده، انواع رول ها، پنکیک، املت های مختلف و... گوشت رو ریش ریش، پوره، کیک ها و مافین های گوشتی، پیراشکی گوشت و... انجام بده و توی غذا بگنجون و بهش بده... حتی یه ماست ساده رو می تونی کلی مغذی کنی مثلا توش چیا سید بزنی که یه سوپر فوده، توش عسل یا میوه بزنی.. پودر ژلاتین یا ژله بگیری و ماست میوه ای براش درست کنی، توی همون ماست می تونی خامه بزنی که کالریش بره بالا، توی غذاهاش روغن حیوانی بزنی... از سویق خونگی استفاده کنی، از جوونه های حبوبات، ماش، عدس اینها رو پودر کنی و بعد از تفت دادن توی غذا، ماست و... بزنی بهش بدی، نایس کریم درست کنی با میوه ها وووووو کلی ایده ی جالب دیگه... بچه الان متوجه تزئین نمیشه... ولی بافت ها و رنگ ها و مدل های متنوع غذا براشون معمولا جذابه....
اگه بزرگتره با خودش کیک و نون های شکم پر و... درست کن فوق العااااده کثیف کاری داره قبول، ولییییی فوق العادددددددده هم دوستش دارن... بخصوص اگه نوپاست خیلی خوبه کمک کنه...
یا حتی مثلا باهاشون چیزهای مختلف برای بازی درست کنی...
مثلا من ژله های مختلف یا ساده یا ماست ژله ای یا خامه ی ژله ای رو میذاشتم توی قالب می بست و میدادم پسرم در بیاره (مثلا 6-7 ماهش بود)... هم می خورد (چون هنوز نمی دونن چیا خوردنیه چیا نیست و من از این فرصت استفاده می کردم که مواد مقوی بهش بدم بخوره به جای اینکه مثلا روی فرش و توی خونه بچرخه و خرده ریزایی که زمین ریخته رو بخوره

)...
آب میوه رو میذاشتم فریزر، با یه چوب بستنی کج، یخ که میزد میدادم باهاش نقاشی کنه (مثلا نقاشی

ولی کنارش می دیدی دوتا لیس هم میزنه دیگه...)
یا مثلا میوه رو برش میزدم، میزدم سر چوب بستنی و او می خورد... یا چنگال (یعنی لقمه ها زده شده به چنگال یا چوب بستنی آماده جلوش بود)...
و خیلی چیزای دیگه که خیلیاش یادم نمیاد...
کلا سعی کنی که توی پیج های آموزشی بچرخی کلی ایده پیدا می کنی... هم برای بازی هم برای خوردن و... بخصوص پیج های خارجی... پینترست هم خوبه و خیلی دستورا و کارای مفید و ایده های جالب می تونی پیدا کنی...
کتاب در مورد خوردن هم خوبه... مثلا آموزش میوه و سبزیجات، آشپزخونه و... کنارت میوه ها رو داشته باشی و میوه هایی که توی کتابه به همراه وسائل مختلف مثل انبر و... کنارتون باشه که خرد خرد کنار بازی کردن، به بچه هم بدی بخوره و از مزه و بافت و این مسائل صحبت کنید خیلی خوبه...
البته اینها رو فقط برای شما ننوشتم فکر کنی چقدر حرف زدم

گفتم شاید بقیه هم بخوان استفاده کنن...
چون اونهایی که اول مسیرن اگه درست راه رو استارت بزنن واقعا راحت تر از اصلاح مسیرشون در آینده خواهد بود...