امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امتیازات: 2
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
گپ خانم های باردار 1401
نسیمه دیدی دونده های سرعت قبل از شروع مسابقه خم میشن؟
پسرت الان گلوله شده یه طرف که تا به دنیا اومد شیطونیاشو شروع کنه
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • sims s، ستی‌لیته
پاسخ
ثمین ،من دوستم یه خاطره ی بد داره تو هفته های آخر
یاد اون ک می افتم ،دلم میریزه
واسه همین خیلی روی حرکاتش حساسم
گوش کن! نبض دلم زمزمه اش با تو یکیست ♥︎
پاسخ
نسیمه برو بیمارستان دیگه دخترم
الکی استرس نکشین
پسر ۱۹ ماه ❤
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • Rose، صنوبر۷۱، نسیمه جااان
پاسخ
نسیمه یکم ریلکس کن دراز بکش به پهلوی چپ
یه موسیقی آروم هم بذار
میتونی یه بستنی هم بخوری Smile
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • نسیمه جااان
پاسخ
نسبمه اگه تا شب دیدی کمه برو حتما nst
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • نسیمه جااان
پاسخ
نسیمه جان به نظر منم حتما بر چک‌ شووو
ماما به این خاطر میگه نرو چون نمیخواد زود بستری بشی اذیت بشی شما برو چک شو nst بده معاینه بشو خیالت راحت شد بگو نمیخوام بستری بشم فعلا زوری نگه نمیدارن
من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم میرود...
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • نسیمه جااان
پاسخ
باشه بچه ها ،همسرم خوابه
۶ میرم یه سر بیمارستان
الان ک در حالت استراحتم ،تکونش بهتر شده خیلی
ماما تاکید کرد نذاری معاینه ت کنن
گفت معاینه خودش تحریکیه واسه زایمان و پاره شدن کیسه آب
میرم بیمارستان خودمون ،ک به حرفم گوش بدن Smile
گوش کن! نبض دلم زمزمه اش با تو یکیست ♥︎
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • Rose، رخشید
پاسخ
نسیمه جان چند هفته ایی مگه؟؟؟
مگه قرار نیست الان زایمان کنی؟
من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم میرود...
پاسخ
نسیمه بری ا م ا م فردا با نینی میای خونه Big Grin
ای جان ذوق دارم برات Smile
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • Almam
پاسخ
میس شین دقیق امروز ۳۶ هفته و ۶ روز

رخشید :/
یا پیغمبر ،دوس ندارم امام بزام Big Grin

شوهر فرمودن ،عصری وسایلت رو جمع میکنی ،میری خونه بابات
من همچنان مقاومت میکنم Smile

تازه من دیشب داشتم بهش میگفتم
وقتی دردم شروع شد ،ب مامانم نباید زنگ بزنی بیاد
الکی میاد نگران میشه و گریه میکنه
وقتی بچه دنیا اومد بگو بیان
هیچی نگفت فقط یه نگاه عاقل اندر سفیه بهم کرد Big Grin

اخه یادمه واسه خواهرم چقد گریه میکرد
فک کن مامان من و مش ش،پشت در زایشگاه با هم گریه میکردن
صدای اینو ک می‌شنیدن
بعدا مامانم ب آجیم گفت صدات رو شنیدیم هی داد زدی مامان مامان
آجیم قسم و آیه ک من یه دونه داد هم نزدم Smile
فک کنم اشتباه گرفته بودن Big Grin
گوش کن! نبض دلم زمزمه اش با تو یکیست ♥︎
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • Almam، رخشید
پاسخ


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 7 مهمان