۱۴۰۰/۱۱/۵، ۰۱:۰۱ صبح
نوناجون چقدررررر رو اعصاب. انشالله زودی و به راحتی میگذره عزیزم
|
گپ و گفت مامانهای ۱۴۰۰
|
۱۴۰۰/۱۱/۵، ۰۱:۲۴ صبح
به نظرم ماسک بزنید باز..ببین علائم چی پیدا میکنه بعد به دکترش بگو
عاطفه حس هات کاملا طبیعیه...
گریه می خوای بکنی، بکن اصلا ایراد نداره... خودت رو مخفی نکن، نقش بازی نکن... خود خودت باش... اگه چیزی رو دوست داری بگو، دوست نداری حتما بگو... بگو تا بهت کمک کنن... دورت اینهمه آدم پره برای چی پس؟ جا تنگ کنن براتون؟ قشنگ بگو مامان جون قربون دستتون، فلان غذا رو درست می کنید برامون؟ نه اینکه میگه غذا درست کنم، بهت بر بخوره، قشنگ بگو آره مامان جون خیلی دلم هوس کرده برام یه کباب برگ بزنید... خواهر شوهری چیزی اگه داری که میان، قشنگگگگ به کار بگیر... بگو خونه رو جارو پارو کنن، وسائل رو مرتب کنن... ظرف بشورن ووو... بعدشم چرا املت و اینها می خوری؟؟؟؟ اینهمه آدم دور و برتن بهت املت میدن؟ املت هم گوجه ش براتون (تشدید کننده ی ریفلاکس و حساسیت زا) خوب نیست هم تخم مرغش تشدید کننده ی ریفلاکسه... قشنگ این یه ماهو عادت بده حداقل همسرت برات هر روز یه کباب حسابی درست کنه... بعدشم بچه شیر میدی، قشنگ اگه اون گوسفنده رو کشتن، اگر عقیقه اس که خب نمی تونی بخوری، ولی اگر برای خودتون کشتن، قشنگ بیار وعده وعده کن، بگو برات مزه دار کنن، چرخ کنن که دائم توی خونه گوشت داشته باشی... بده برات کنسروش کنن بذار توی یخچال هر موقع ضعف کردی قشنگ یه دونه باز کن جلوی همه شون بخور... اصلاااااا مراعات و اینها نمیخواد... هر کس هر چی می خوره بخوره... مامان و بابات زایمان نداشتن، نگران اونها نباش، هی بهت بر نخوره... واقعا این چیزا مهم نیست اصلااااااااااا، این روزات رو خراب نکن... فقط به خودت فکر کن که از خودت بعدا راضی باشی... قشنگ دراز بکش بیان برات قرص کمر بذارن... بگو برات حلواهای محلی و گداخته برات درست کنن من اگه یک نفر از اینهمه دور و بریات رو داشتم اینقدر آسیب نمی دیدم والا  قشنگ از کمک ها استفاده کن... هیچوقت دیگه در عمرت نمی تونی اینهمه کمک دریافت کنی و همه با خوشحالی هم بهت کمک کنن... یکم بچه بزرگ بشه اگه یه لیوان آبم بخوای برچسب می خوری ولی الان می تونی هر تقاضایی داری بکنی (منظورم غذا و خورد و خوراک و اینهاست...)الان وقت این نیست که مراعات کسی رو کنی... اگه کماکان به نادیده گرفتن خودت ادامه بدی، این وضعیت ادامه پیدا خواهد کرد... همین الانه که می تونی یه بنای جدید بسازی... هر چی تا الان هیچی نگفتی بذار کنار، زایمان یه خورشیده که به زندگی زن می تابه تا رویه ی اشتباه زندگیش رو اصلاح کنه... الانه که می تونی خواسته هات رو بگی... کمک بگیری وووو... قشنگ یه جوری جا بنداز اگه میاید کمک کنید، خونه رو مرتب کنید، غذای گرم بیارید، نه اینکه بچه رو بگیرید و یا دخالت کنید... وظیفه ی اونی که میاد خونه ی کسی که زایمان کرده اینه که ببینه مادر تازه زا چه کاری داره، چی هوس کرده، چی نیاز داره وووو... نه اینکه حرصش بده... کار همسرتم ول کن... بهت ربطی نداره... الان تنها کار شما اووووول خودتی دوم خودتی سوم بچه... تا خودت برای خودت و بعد خودت برای بچه خوب نباشی، نمی تونی بچه رو خوب نگهداری... امیدوارم که متوجه منظور من بشی عزیزم... و این بنای کجی که گذاشتی رو درستش کنی... بچه هم بله حتما اگر حس می کنی که زرد شده حتماااا ببر... بخصوص اگه چشمش حس می کنی زرد شده فوری برید دکتر... ما تقریبا تا 3 ماهگی هر دو هفته حداقل یکبار دکتر بودیم... این روزا واقعا همینه... خیلی می گفتن تو حساسی وووو... ولی اتفاق یه باره، بچه هم ناآشنا، ماهم به بچه ناآشنا.... آدم احتیاط کنه و به نشانه ها توجه کنه به نظر شخص من بهتره تا اینکه بعدا حسرت بخوره کاش زودتر برده بودم دکتر....................... اگر مامانت عمیقا مشکلی نداره که بری خونه شون، همسرت هم اکی هست، به نظرم برو اونجا... فکر می کنم راحت تر برات بگذره...
آزاده نزادیـم کـه آزاد بمیریـم
با گریه بزادیم و به فریاد بمیریم با جبر و جهالت به جهان پای نهادیم تا عاقبت از این همه بیداد بمیریم
۱۴۰۰/۱۱/۵، ۰۱:۳۷ صبح
مرسی بچه ها از لطفتون
واقعا با یه سری ( دور از جون همه شما) آدمای بی مبالات شدیم ۹۰ میلیون الان که همسرم افتاده آخر هفته مسخص میشه باز نیاز به بستری هست یا نه قاعدتا از فردا باید رو به بهبود بره اگه نرفت دوباره بیچاره ایم این طفلیم تازه دو تا جراحی سنگین کرده بابت کرونای قبلیم رمدسیویر کبدشو داغونتر کرد اینبار ایشالا به بستری و رمدسیویر نکشه و تو همین فاز اول تموم شه. واقعا رعایت میکنه ولی سما ماسک برنی فرد مبتلا ماسک نزنه با احتمال ۷۰ درصد مبتلا میشید دیگه !!! همسرمم بدنش ضعیف شده قشنگ در معرض ویروسه  کژال احتمال داره ناقل باشید تا ۱۴ روز قرنطینه رو رعایت کن خونه بمونین همسرت تو اناق باشه عرچند امروز با دو تا ماسک و دستکش مجبور شدم دخترمو چند باز بدم همسرم نگه داره کارای شرکتم بدجور ریخته سرم این دوره های آموزشیم دردسر مصاعف شمیم باز باید بگم چقدر خوشحالم برگشتی یا کافیه عاطفه جون تو رو خدا نذار کسی به بچت غذا نبات داغ آب هیچی بده داغون میشه بخدا. میدونی دیابت بزرگسالی خدای نکرده تو شیرخوارایی که غذا رو زود شروع میکنن تقریبا عمومیت داره؟ اصلا اون بچه تا حداقل ۴-۵ ماهگی نباید جز شیر مادر یا شیر خشک حتی یه مولکول چیز دیگه بخوره زردی مهمه حتما سه و پنج روزگی باید ویزیت میشد الانم تا دیر نشده ببر چک کنن حتما حتما ![[-]](http://khanumha.com/images/collapse.png)
کاربرانی که از این پست تشکر کردند• (کژال)، liyane، Nedaa28، Rose، Sh96.shamim، Targol، youtab، 
مرسی نونا جان. همه نگرانیم اینه که کرونا داشته باشه و فردا تست نشون نده.
باز اگه مثبت بشه هم خودش مراعات میکنه. هم دو هفته میمونه خونه و سوپ و آبمیوه و استراحت و... ولی اگه مثبت باشه و نشون نده باز باید بره تو اون محیط آلوده و هر روز استرس داشته باشم. پنجشنبه تولدش بوده. اونجا جشن گرفتن و کیک و... بعد برای عکس ماسک هاشون رو برداشتن. سه نفرشون تستشون مثبت شده. احتمالا بقیه افراد اون اتاق هم الان ناقل هستن همشون. راستی اوج علائم چند روز بعد از ابتلا هست؟ (۱۴۰۰/۱۱/۵، ۰۱:۳۷ صبح)nona نوشته است: مرسی بچه ها از لطفتون نميدوني چقد واستون ناراحت شدم خدا لعنت كنه هرچي آدم بي مسوليت و خودخواه رو عاطفه من واقعا نميفهمم تو چرا هميشه توي نقش قرباني فرو ميري در هم نمياي؟! مادرشوهرت ميگه غذا بپزم ؟ تو بگو بله ديگه پس چي بخوريم؟! اصلا مادرشوهرت نخواد غذا بپزه مامانت مگه پيشت نيست؟ بگو اون بپزه حرف املت رو نزن زن تازه زايمان كرده مگه املت ميخوره؟ مگه تو شير نميدي؟ املت چه قوتي توي شير تو ايجاد ميكنه؟! از فردا تصميم بگير يه مادر قوي براي بچه ت باشي وگرنه اون بچه صدتا بزرگتر پيدا ميكنه و همه واسش مادري ميكنن جز خودت هركس گفت نبات داغ بگو حرفشم نزنيد، بگو يه كم مطالعه كنيد متوجه ميشيد نبات داغ رو به نوزاد نميدن! صداتو ببر بالا هرچيزي حدي داره دختر يه كم به خودت بيا
کژال بستگی داره امیکرون باشه یا دلتا، مناسفانه کیت تشخیصیش نیست برای همین باید ببنی بعد ۷۲ ساعت از شروع علایم اوضاع بهتر میشه یا بدتر، اگه بهتر شد که به احتمال خیلی بالا تو همون فاز اول ( نوع دلتا) تموم میشه اما اگه همچنان خستگی، ضعف، تب. ، بدن درد، سرفه هرکدوم ادامه داشت و اوضاع بهتر نشد به احتمال بالا درگیری ریه پیدا میشه و علایم از روز هشتم شدت بیشتری پیدا میکنه
مثبت هم نشد مرخصی بگیرن نرن، همسر من که از جمعه شب یکم احساس بد پیدا مرد شنبه تا الان نرفت سرکار تا دیروز تست داد جوابش اومد ولی قرار بود حتی اگه نشون نده ( در اون حالت یا آنفولانزاست یا کرونا باز هم) هم ده روز قرنطینه رو حفظ کنه، الان که مثبت شد و نوعشم‌معلوم نیست ۱۴ روز. لیانه میبینی تو رو خدا از هر طرف میباره شناها باید مارو ببینید چقدر رعایت میکنیم
کاربرانی که از این پست تشکر کردند• (کژال)، liyane، Nedaa28، Sh96.shamim، Targol، youtab،
۱۴۰۰/۱۱/۵، ۱۱:۲۰ صبح
عاطفه جان به نظرم سریع تر به خودت بیا و سعی کن مدیریت زندگی و بچه ات رو دستت بگیری نه اینکه دیگران مدیریتت کنن و این کار هر چه زودتر انجام بدی هم دلخوری کمتری داره و هم راحت تر انجام میشه.
میگن نبات داغ بگو اصلا باید هر چی نظر پزشکش هست انجام بدیم. یا هر موضوع دیگه ای مربوط به بچه هست بذار نظر خودت باشه نه دیگران چون تو مادرش هستی. یا اگر قرار غذا برات درست کنن به همسرت بگو بهشون بگه برات چی درست کنن. اگر هم خونه مادرت راحت تری تعلل نکن بی رودربایستی برو اونجا ی دو سه هفته بمون تا ی کم خودت بتونی کارای بچه رو تنها انجام بدی و برگردی خونت. وقتی خودت بتونی کوچولوت بشوری و کاراش انجام بدی دیگه میتونی دخالت دیگران رو هم حداقل کنی چون دیگه نیازی به کمکشون نداری من هم روزای اول آنقدر که دور ورم شلوغ بود کلافه بودم. یکی میرفت یکی دیگه میومد. پسر من خیلی آروم بود و اصلا کاری نداشت به جز شیر و تعویض پوشک اصلا گربه نمیکرد اوایل. ولی همه میومدن به هوای کمک و میشد مهمونی و من باید تا یک شب میشستم تا برن بخوابن! یعنی بیشتر از اینکه کمکی باشه اذیت بود همه چی. من دوست داشتم تنها با همسرم باشم. کم کم شرایط بزگردونم به حالت اول و به بقیه گفتیم دیگه نیازی به کمک نیست و خودمون راحت تریم. شاید ناراحت هم شدن ولی من این طوری راحت تر بودم شما هم هر کاری حس میکنی راحت تری انجام بد ه چون همه چی باید طبق خواسته شما باشه و عاطفه جان خودت باید از روح خودت مراقبت کنی. امیدوارم سریع تر و خیلی راحت از این روزهای سخت اول رامیان گذر کنی
۱۴۰۰/۱۱/۵، ۱۱:۵۳ صبح
رز جون لیانه جون
مادرشوهرم و مامانم واسه من ک کم نمیزارن منظورم اینه ک خب چون باهاشون زندگی میکنیم مادرم پیشمه منم درگیر بچه هستم اون املت ک گفتم رو وقتی بابام و خواهربرادرم اومدن پیشم براشون درست کرد و منم میدونستم ک چقدر چند روزه غذای درست درمون درست نکردن و روز قبلشم ک بابام یهو ظهر اومد پیش بچم هرچی گفتم بیا سرسفره غذا بخور گفت سیرم ناهار خوردم در صورتی ک چند روزه یا نیمرو میخورن یا بیرون غذا میگیرن غذای مقویم میخورم ولی بعد ک مامانم بره باید بریم دوباره بالا واسه شام و ناهار بااینکه خدایی مهربونن هوامو دارن اما این فکر ک دوباره بریم بالا هر لحظه زجرم میده کژال جان و نونا جان واقعا سخته خدا لعنت کنه ادمایی ک حتی میدونن ک ناقلن و دور میزنن راستی جیگر بخورم خوبه یا نه؟ لبنیات؟ شما صبحانه چیا میخورین؟ لیست ندارین از غذاهای مقوی؟
۱۴۰۰/۱۱/۵، ۱۱:۵۸ صبح
سلام مامانای مهربون
من دیروز پسرمو بردم پیش دکتر زندیه تجربمو مینویسم شاید یه مامانی که نی نی آلرژیک داره بعدها بخونه و واسش مفید باشه مطبشون بزرگ و تمیزه ولی خیییلی معطلی داره کلی نی نی کوچولوها کلافه میشن ، ما سه ساعت تو نوبت بودیم خود دکتر خیلی وقت میذاره و کامل به حرفای آدم گوش میده ، خودشم خیلی خوب توضیح میده ، یه دستیارم داره که هر چی دکتر میگه باز واسم نوشت که یادم نره ، دکتر همون اول هم گفت صدامو ضبط کن که چند بار گوش کنی بچه رو معاینه کلی نکرد فقط طبق توضیحات خودم قرمزی های بدنشو دید هر سوالی پرسیدم جواب داد ، در کل خوشرو بود و در زمینه الرژی نسبت به دکترای دیگه سخت گیره همه داروها و قطره هایی که به پسرم میدادم گفت باید بدون اسانس باشه ( قبلا دکتر خودش گفته بود چندان مهم نیس ) رژیمی که باید داشته باشم رو کامل توضیح داد ، چیزایی که من میخوردم و گفت مجاز نیس پودر گالاکتومید ، سوپ جو و هر چیزی که جو و مالت توش داشته باشه که نمیدونستم گفتن یکماه طبق چیزی که من میگم رژیم بگیر اگه بچه کامل خوب نشد باید بریم رو شیر خشک نئوکیت که سهمیه ایه در مورد شروع غذای کمکی هم گفتن عجله نکن ماه دیگه بیا تست پوستی بده که ببینیم در چه حده بعد برنامه غذایی میدم ، یعنی همون پایان ۶ ماهگی واسه اگزماها هم یه لوسیون و یه شامپو بدن نوشتن ( هر دو ۷۰۰ تومن ) که گفتن تا یکسال همینارو بزن و دکتر خودشم همین لوسیون رو بهش داده بود ولی من یه دوره زدم و دیگه نگرفته بودم گفتن حتی لباسای خودتون رو هم با پودر نشور و همه چیو با مایع بشور واسه خودشم مایع ضدحساسیت گفت بزن دیگه از دیروز خیلی مرددم که پیش دکتر زندیه ادامه برم و تست پوستی انجام بدم یا برم پیش دکتر اصلی خودمون و انقدر سخت گیری نکنم چون تست پوستی هم چندان دقیق نیست !! از طرفی هم واسه شروع کمکی خییلی میترسم خدایی نکرده واکنش شدیدی نشون نده اگر قرار باشه با ایشون ادامه بدم احتمالا میگه شیر خودمو قطع کنم که نمیخوام دکتر خودش میگه تا زمانی که بچه وزن گیری داره لزومی نداره بریم رو شیرخشک خیییلی فکرم مشغوله |
کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 8 مهمان