امتیاز موضوع:
  • 3 رأی - میانگین امتیازات: 3.33
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
گپ و گفت مامانهای ۱۴۰۰
(۱۴۰۰/۱۱/۲۵، ۰۹:۳۶ عصر)Bonsay نوشته است: دیگه برای همینه که میگن بچه تا ۲ سالگی فقط چند دست لباس میخواد و یک مادر تمام وقت

آره خب قطعا اگه مادر خانه دار باشه که عالیه برای بچه، وای باز باید مزایا معایبش سنجیده بشه برای هر شخصی تا در نهایت کزینه اصلح انتخاب بشه هم برای مادر و پدر هم آینده بچه Smile
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • (کژال)، 2015، mona70، Rose، youtab، شماره مجازی تیندر
پاسخ
بچه ها کلا شرایط رو باید سنجید و بعد بچه آورد که بچه آسیب نبینه... اینها رو آدم باید قبل از بچه بخونه و بدونه... توی مجازی که آدم جرات نمی کنه حرف بزنه ولی باز اینجا راحت تر میشه نظر داد... چون بالاخره دوستیم و صلاح هم رو می خوایم... ولی خب این بحث هایی که در مورد برگشت به کار و اینها برای مادران انجام میشه، بیشتر مخاطبینش مادرها هستن... قبل از مادر شدن دغدغه ش رو نداری و در نتیجه اطلاعات هم نداری... و یهو بچه میاری و خواسته یا ناخواسته خونه نشینی میشی و همین آدم رو افسرده می کنه... واقعا سر کار رفتن برای روحیه ی مادر عااالیه که چند ساعتی مرخصی بگیریم از کار خونه و بچه.... من که روزایی که تدریس دارم (هفته ای 4 ساعت) و همسرم پسرمون رو می بره بیرون، وقتی پسرم میاد با کلیییی انرژی بیشتر تحویل می گیرم تا اینکه کلا توی خونه بوده باشیم باهم... چه برسه که مثلا نصف روز از بچه دور باشم یا مثلا کمکی می داشتم که کمکم می کرد وووو...

نمی دونم سه سال اول هلاکویی رو کسی گوش داده یا نه ولی خود هلاکویی میگه اگه مادری (یا یکی از والدین که قراره مراقب اصلی بچه باشن و متاسفانه یا خوشبختانه این مراقب اصلی معمولا مادره چون مادره که شیر داره و می تونه بچه رو سیر کنه و بچه بیشتر باهاش آشناست) از هر نظری نمی تونه که دو سال پیش بچه بمونه، واقعا به نفع همه شونه که بچه نیاد، بخصوص به نفع بچه اس این موضوع... حالا بقیه اینقدر صریح نظر نمیدن ولی واقعا همینطوره و تقریبا تمام کتب علمی تاکید کردن به این قضیه... اگر مادری هنوز جاه طلبی هاش رو داره بچه رو نیاره... اگر نیاز مالی داره بچه رو نیاره... ولی ماها این رو بعد از اومدن بچه می فهمیم... اگرچه عمل کردن بهش برای خیلیا نشدنیه ولی توجه آدم به اهمیت قضیه جلب میشه... یا اینکه میشه پرستار تمام وقتی داشت که بچه از اول تولد بهش آشنا بشه و مثلا هم سطح مادر ببیندش... هلاکویی میگه اگه توان پرستار تمام وقت ندارید و باید حتما برگردید سر کار واقعا بچه نیارید...... اینقدر این قضیه مهمه... واقعا هم من در مورد تله ها خیلی مطالعه می کنم... خیلیییش بر می گرده به همین دوران ها... دورانی که بچه رها میشه... از مادر جدا میشه ووو... تقریبا توی تمام تله ها مادر هست که اون تله رو ساخته... حالا اطرافیان با کارهاشون تشدید می کنن... اصلا نقش مادر واقعا غیرقابل انکاره... در حدی که از نظر من مادرا واقعا بهتره دو سال شده مرخصی بدون حقوق بگیرن، این کارو بکنن و با خیال راحت بچه رو بزرگ کنن... من سابقه نداشتم، استخدام هم نبودم، واقعا عدم اطمینان از آینده و فکر اینکه آینده م تباه شد و اینها من رو داغون کرد... واقعا اگر آدم نمی تونه که با خیال راحت پیش بچه باشه، بچه نیاد بهتره........
آزاده نزادیـم کـه آزاد بمیریـم
با گریه بزادیم و به فریاد بمیریم
با جبر و جهالت به جهان پای نهادیم
تا عاقبت از این همه بیداد بمیریم
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • 2015، Celin، mona70، nona، youtab، شماره مجازی تیندر، فلامینگو
پاسخ
سلام بچه ها
رز جان منم سابقه کار ندارم از طرفی دارم وقت تلف میکنم درسته که کلاس و دوره میرم ولی خب سر کار نرفتم از طرفی حس میکنم اگر حداقل ۲ ۳ سال نرم سرکار و بچه بیارم و بعدش تازه بخوام برم سرکار واقعا کاری برام نیست.به نظر شما این فکرم درسته که اول یه مقدار سرکار برم یعد بچه بیارم یا اینکه اول بچه بعد از دوسه سال با خیال نسبتا راحت برم سرکار؟
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • nona، youtab، شماره مجازی تیندر
پاسخ
ترگل جون کاش یه خبر از خودتون بدی عزیزم به فکرتم
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • 2015، Nedaa28، Targol، youtab، شماره مجازی تیندر، کتایون خانم
پاسخ
(۱۴۰۰/۱۱/۲۶، ۱۲:۰۱ صبح)صنوبر۷۱ نوشته است: سلام بچه ها
رز جان منم سابقه کار ندارم از طرفی دارم وقت تلف میکنم درسته که کلاس و دوره میرم ولی خب سر کار نرفتم از طرفی حس میکنم اگر حداقل ۲ ۳ سال نرم سرکار و بچه بیارم و بعدش تازه بخوام برم سرکار واقعا کاری برام نیست.به نظر شما این فکرم درسته که اول یه مقدار سرکار برم یعد بچه بیارم یا اینکه اول بچه بعد از دوسه سال با خیال نسبتا راحت برم سرکار؟

صنوبرجان والا من در شرایط شما نیستم، ولی بخوام خودم رو جای شما بذارم، با فرض اینکه میخوای خودت و بچه آسیب نبینید، اگر کار برات خیلی مهمه و حس می کنی که بدون کار احساس عقب افتادن از بقیه رو داری، باید بچه رو بذاری یه 7-8-10 سال دیگه که یا کارت اکی شده باشه و سابقه داشته باشی که بتونی 2-3 سال از کارت بیای بیرون و خودت هم علاقه ت به بچه بیشتر شده باشه، یا اگه میخوای کاری راه بندازی، اول راه افتادنش زمین نخوری، یا کلا بری یه راست برای بچه اقدام کنی و بعد از اینکه او رفت مهد و از آب و گل در اومد بری دنبال کار...

اگر بالاخره بچه می خواید، اگر رشته ت بازار پسند نیست، اگر رشته تون حقوق آنچنان چشمگیری نداره، و یه وضعیت مالی نسبتا پایدار با حقوق همسرت داری، به نظرم اول بچه و بعد دنبال کار یا راه اندازی کار و... (احتمالا چند سال اول مثلا از خونه کار کنی خودت و بچه حتی راحت تر باشید تا سن مثلا پیش دبستانی)... و بعدش که رشد کردی، بری و مثلا شرکت یا مغازه ی فیزیکی بزنی...

اگر نه، بچه اولویت نیست و مثلا مهاجرت، ارشد یا دکتری، سر کار رفتن و درآمد داشتن برات اولویته (یا اصلا مساله ی مالی هست که در فشارید هم خیلی مهمه چون بچه خرج ها رو سه برابر نکنه، دو برابر می کنه... البته بستگی به حمایت ها و کمک ها هم داره... کسی که همش خونه ی مادرا باشه، مادرا براش کادو زیاد بدن، یا دائم مثلا برای بچه لباس و اسباب بازی و... بگیرن کلی از هزینه ها رو کم می کنه دیگه...)، که همه ی اینها حداقل 5-10 سال زمان بره، خب به نظر من در این شرایط بچه میره کنار و اول به این اهدافت برس و بعد به بچه فکر کن...

کنارش سطح جاه طلبی خودت (جاه طلبی اصلا چیز بدی نیست... همینه که باعث میشه به کم راضی نباشیم و هر روز برای زندگی بجنگیم تا خودمون رو ارتقا بدیم...)، سن خودت و همسرت، کمک هایی که دارید و می تونید داشته باشید، تجربیات بخصوص شخص خودت در بچه داری (مثلا بچه ی خواهر یا برادری رو مداوم کمک کرده باشی تا بزرگ شه و کلا می دونی بچه دار شدن یعنی چی ووو...) همه ی اینها مهمه... باید بررسی کنی ببینی هدفت چیه...

سولماز برقگیر برای همین وقتایی که نمی دونیم چیکار کنیم، نمیتونیم اولویت هامون رو کشف کنیم و... میگه یه فرجه بدیم... مثلا بسته به نوع هدف مدنظر، یه هفته، یه ماه، 40 روز، یا حتی 1 سال اینطورا به خودمون بدیم و حسابی براش تلاش کنیم و اگه نشد دیگه اون هدف رو خط بزنیم... البته اهدافی که با تلاش شخص خودمون بهش می رسیم نه مثلا بچه دار شدن که فقط دست خودمون نیست... 

با فرض همین حضور کرونا، شما 1 سال رو تا بدنیا اومدن بچه در نظر بگیر، که درگیر مطالعه و دکتر و آز و خرید سیسمونی و اینها میشی...
تا دوسالگی که تاکید میشه حتما بالاسر بچه باشیم... توی خارج راحت می تونن بچه ی دو ساله رو در مهدهای محل کار یا بیرون بذارن چون نظارت قویه وووو... اما در ایران، تا حداقل 3 سالگی واقعا نمیشه به مهد اعتماد کرد... یعنی شما الان اقدام کنی، حداقل تا 4 سال دیگه، حتی 2 ساعت ممکنه برای خودت توی روز نداشته باشی (البته همیشه میشه حین خواب بچه یه سری کار کرد، پروژه گرفت، کتاب خوند، به خود رسید ووو... ولی اگه هدف درسی یا مالی داشته باشی، تقریبا به نظر من لذتی از بچه نمی بری، خیلی عصبی میشی، خشمت زیاد میشه... و... یعنی من که همینطورم و واقعا ظهر که میشه فقطططط میخوام که بخوابه... با اینکه خودمم خسته ام خیلی وقتا هم می بینی حال کار و درس رو ندارم و فقط اینستا می چرخم چون هیچ تفریحی ندارم بهرحال... حس کار مفیده هم نمیاد... دیگه روز از دست میره و من می مونم و حس بدم....)
خلاصه که کلا با 2-3 سال بعیده قضیه جمع بشه... و اینکه اگه مثلا چند تا فرزند بخوای، این 4 سال رو حداقل باید ضربدر تعداد بچه ها کنی... البته خیلیا اولیو میارن که دومی رو بزرگ کنه، ولی بچه ی اول قرار نیست جای پدر و مادر رو بگیره... و از بچگی مسئولیت قبول کنه... و هر بچه ای هم ارزش خودش رو داره.. نمیشه برای اولی حسابی وقت بذاریم اما مثلا دومی که دو سه ساله شد بسپریم به بچه ی 6-7 ساله و بریم سر کار...

خلاصه که به نظرم بشین یه لیست بردار... از درونیات خودت، اهدافت، حس هات و... بنویس... از روحیات همسرت، تستش کن ببین چقدر کمک توی خونه و بچه داری رو وظیفه ی خودش می دونه (به نظر من خیلی از مردها لیاقت ندارن که ما اینقدر زحمت برای حفظ نسل اونها هم بکشیم... نه اینکه منظورم به کسی باشه ها... نه واقعا.... ولی می بینم خیلی مردا کار خونه و بچه رو وظیفه ی زن، ولی خونه و بچه رو مال خودشون می دونن... این مردا رو از نظر من هر چی زودتر جدا شیم راحت تریم... چون بعد بچه ماییم و بچه و یه دنیا کار و درک نشدن و آخرم شاید حتی خیانت به زنی که زیر بار کار خونه و بچه له شده...)... درباره ی کار اگر جدی هستی مثلا استخدام شی، باید یه جوری باشی که جای پات سفت باشه، چون مثلا یه سال بری بعد باردار شی، ممکنه خیلی راحت عذرت رو بخوان برای همین میگم 7-8-10 سال باید سابقه جمع کنی... یا بخوای کار خودت رو شروع کنی ببین چقدر بودجه و منابع داری، چه پلنی براش داری، چه بازه ی زمانی مدنظرته، اینکه 2-3 سال اول حیاتی ترین سالهای بیزینس هست و اگه شل کنی راحت از بازار حذف میشی... اینها همه رو بنویس و بررسی کن... واقعا اگه قراره الان مثلا کاری رو شروع کنی یا جایی مشغول شی، بعد از 2 سال بخوای بدون پول و شکست خورده خونه نشین شی و بچه بزرگ کنی، در صورتی که حتما بچه میخواید، بهتره که اول بچه رو بیاری بعد کار رو شروع کنی....

بعدش که اینها رو نوشتی احتمالا خودت به نتیجه می رسی... اگر هم نرسیدی بیا ما هستیم بالاخره با هم همفکری می کنیم...
یه توصیه ی خواهرانه هم بخوام بهت بکنم که اینقدر آینده نگر و باهوشی، پیشنهاد می کنم که 1 ماه به مادری که تازه زایمان کرده عمیقا بصورت تسلیم وار کمک کنی... بری و بچه داری رو ببینی... باهاش بری دکتر... پوشک بچه رو عوض کنی (اگر میشه)... اگه میشه شبانه روز پیش بچه و مادر بمونی... واقعا واقعا تجربه ای که کسب می کنی و تاثیری که می تونه روی خواستنت بذاره می تونه مسیر آینده ت رو روشن کنه... من اگه می دونستم بچه اینه، برای ناسا نشد، برای پروژه ی قطب شمال حتما ثبت نام می کردم............
آزاده نزادیـم کـه آزاد بمیریـم
با گریه بزادیم و به فریاد بمیریم
با جبر و جهالت به جهان پای نهادیم
تا عاقبت از این همه بیداد بمیریم
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • 2015، Celin، liyane، Mari90، nona، youtab، شماره مجازی تیندر، صنوبر۷۱، کتایون خانم
پاسخ
مرسییی رز جان که انقدررر وقت گذاشتی واقعا هم لذت میبرم نوشته‌هاتو میخونم هم خجالت میکشم که چقدر وقت گذاشتی واقعا امیدوارم نتیجه کمکای خالصانه‌ت رو ببینی
راستش سن خودم که خب ۲۹ ساله زیاد کم نیست لی بیشتر مشکل سن همسرمه که ۳۸ سالشه. همسرم هییییچ تاکید می‌کنم هیییچ علاقه‌ای به بچه نداره Smile ولی فوق‌العاده آدم مسئولیت پذیریه یعنی میشه روش حساب کرد به نظرم.خلاصه که بهم میگه اگر بچه میخوای بیا سال جدید اقدام کنیم وگرنه کلا بیخیال بشیم در ادامه هم میگه پیشنهاد من اینه که کلا بیخیال بشیم Smile
بازم ممنون راست میگی به این مواردی که گفتی حتما فکر میکنم و ذهنمو سروسامون میدم و یه اولتیماتوم به خودم میدم برای کار یا بچه‌داری
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • 2015، liyane، nona، Rose، youtab، شماره مجازی تیندر
پاسخ
نه عزیزم خجالت چرا؟ من لذت می برم با شما صحبت می کنم Heart
آزاده نزادیـم کـه آزاد بمیریـم
با گریه بزادیم و به فریاد بمیریم
با جبر و جهالت به جهان پای نهادیم
تا عاقبت از این همه بیداد بمیریم
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • 2015، liyane، nona، youtab، شماره مجازی تیندر، صنوبر۷۱
پاسخ
(۱۴۰۰/۱۱/۲۶، ۱۲:۱۰ صبح)nona نوشته است: ترگل جون کاش یه خبر از خودتون بدی عزیزم به فکرتم
عزیزم ترسیدم دیر شه از دکتر یوتاب جون وقت گرفتم. نزدیک بود بهمون زود رفتیم. داروی سرماخوردگی داد. گفت برای بچه‌ها زیاد نگران نیستیم.
یه نامه هم محض احتیاط برای بستری داد گفت اگه احیانا لازم شد. انشالله که نشه. 
یکم تب داره که با استا کنترل میشه.
همسرم رفت دکتر گفت کوویده. یعنی اینم شانس ماست. همه واکسن میزنن نگیرن ما زدیم که خودشو رو کنه. بدنمون داشت باهاش مبارزه میکرد بی سر و صدا  Sad
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • 2015، liyane، Nedaa28، nona، Rose، youtab، شماره مجازی تیندر، کتایون خانم
پاسخ
ای جان طفلیا Sad ایشالا که سبک رد کنین گل دخترا هم خوب خوب باشن بدون مشکل بگذرونن اصلا درگیر نشن

خوب کردین دکتر ممیشیم‌خیلی دکتر خوبیه
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • 2015، liyane، Nedaa28، Targol، youtab، شماره مجازی تیندر
پاسخ
ترگل جان ناراحت شدم واسه دختراتون
پسر من وقتي مبتلا شد يه شب خيلي سخت رو گذروند
خيلي خوب شد كه دكتر رفتيد
ما هم از همسرم گرفته بوديم و شمال خودشو نشون داد
منتها من بچمو فرداش كه اووردم تهران بردم دكتر
بايد بچه رو دكتر برد چون وقتي معاينه شد گفت فقط گلوش التهاب داره واسه همينم دوست نداره چيزي بخوره و بهم ديفن هيدرامين داد گفت يك و نيم سي سي صبح يك و نيم سي سي شب
استامينوفن رو هم گفت كاري نداشته باش تب داره يا نداره هر ٨ ساعت بهش بده و اين داروها رو تا دو روز مصرف كنه
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • 2015، Nedaa28، nona، Targol، youtab، شماره مجازی تیندر
پاسخ


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 14 مهمان