گپ و گفت مامانهای ۱۴۰۰

[(کژال)]

عاطفه مگه بچت دختر نبود؟؟؟
عاطفه من پسرم صبح که بیدار میشه یک ساعتی باز میزارمش. بعد میشورم و پوشک میکنم
شب هم حتما قبل از خواب میشورم.
این وسطا هم حتما یه بارو دیگه پی پی میکنه.
حداقل سه بار میشورم.

[Mari90]

یعنی یکی بخواد به بچه من شکلات بده انگار داره بهم فحش میده انقدر ناراحت میشم هر چقدر هم توضیح میدم ممنون بچه مما نمیخوره ما بهش شکلات ندادیم فکر می کنن که تعارف می کنم .
رز یه چیزی در مورد بستنی هست و اون اینکه بچه ها به خاطر سرد بودنش دوستش ندارن در مورد پسر من که اینجوریه فهمیدم که چون سرده دوست نداره و تمایلی نداره و نمیخوره.
تا زمانی هم که در دسترس نباشه خوب دلشون نمیخواد
البته محدودیت هم بده ، یعنی بچه نباید فکر کنه اووه چه چیز خوشمزه ای بوده و نخورده. دیگه اگر دید و خواست بهش بدین که حالت عطش نشه.



بچه منم سه سال و 5 ماهشه و لب به چایی نزده
وقتی ما چایی میخوریم براش یه لیوان شیر میریزم
و توضیح دادم چایی برای بچه ها خوب نیست و داغه

البته من اینجا کسی را ندارم که یواشکی چایی بریزه تو حلق بچه
اونایی که نزدیک خانواده ان کارشون خیلییی سخته خدااایی همش باید توضیح بدی همش باید جبهه بگیری
معلومم نیس چقدر جواب میده
من تو این سه سال چند بار دعوا کردم و بحث کردم که کلا برای اینکه دوباره چیزی بهشون نگم رعایت می کنن
نوشابه نمیارن سر سفره
تنقلات و چایی و چیزای ممنوعه هم نمیدن به بچه
ولی تا کی موفق باشم خدا داند ولی حداقل خوشحالم و پیش وجدان خودم راضی که تا سه سال ال کردم تا سه سال تلویزیون ندید بازم خودش خیلی خوبه

راستی به منم میگن دیکتاتور که تلویزیون روشن نمی کنم. حالا انگار تلویزیون چییی داره؟!! که من محرومش کردم و دیکتاتورم!

[youtab]

عاطفه دختر داره فکر کنم اشتباه نوشته
عاطفه بشور حتما بچه رو, فمر کن عذر میهوام خود ادم هر بار میره دستشویی چه کوچیک چه بزرگ میشوره دیگه, ادم بدش نیاد بچه هم طفلی نمیتونه بگه امابده دیگه, مخصوصا به قول رز که دختره, سیوند محصولاتش خوبه من مرطوب کنندشو برای پسرم یه بار دکترش داد, از کرم زینک آردن هم من خیلی خیلی راضیم,

---

بابت قطره چون هم اول بریز توی یه کاپی چیزی ۵تا قطره بعد بکش باز با قطره چکون جاشو که تا کجا پر میشه یادت بمونه, در مورد اینکه نکنی توی دهن بچه هم حتما جیزایی که رز گفتو انجام بده خطر داره, خدایی نکرده باکتری و قارچ نره به بدن بچه

[Targol]

وا. مگه میشه ادم جنسیت بچه‌شو اشتباه بنویسه!! :|

[Mari90]

برای مسواک من تا دو سالگی که همکاری نمیکرد یه کلیپ انگلیسی در مورد مسواک زدن بچه ها بود، پخش می کردم و همونجوری که نگاه می کرد مسواک میزد (روی صندلی آشپزخونه می ایستاد گوشی هم میذاشتم تو کابینت و در حین دیدن مسواک میزدم)

خیلی جذاب و قشنگ بود

[youtab]

چی بگم ترگلی...
چه خوب مری, اگه میدونی یا لینکی داری برامون بذار, ادم از یه دقیقه دیگه این ۱۴۰۰ایا خبرنداره که 

[(کژال)]

بچه ها شما موسیقی هم پخش نمیکنید؟ منطورم شعرهای کودکانس. پسر من خیلی دوس داره. ذوق میکنه و دست و پا میزنه. منم براش زیاد پخش میکنم

---

کلا کنار خانواده بودن یه سری معایب داره. یه سری مزایا. و من قبول کردم چون واقعا به کمکشون احتیاج دارم. مخصوصا که تو اولین فرصتی که دکترم اجازه بده میرم تو اقدام دومی.
و البته فکر میکنم مزایاش برای من و پسرم بیشتره.
رز مامانم عاشق این لایوهای دکترا تو اینستاس. برلش میفرستم چیزایی که گفتی. همه لایوهای ظریفی رو میبینه. البته عمل نمیکنه

[Rose]

بچه ها به نظر من خسته بوده اشتباه کرده نوشته پسر
آرهههههه گویا باید برم خدا رو شکر کنم... البته اونجا هم رفته بودیم گفتم زیاد مایل نیستن رعایت کنن و باز همه ی کارها به عهده ی خودمونه... که خب هم اینجا تنها باید کارا رو بکنم هم اونجا... واقعا کمکی نداریم...

ماری ما اصلا معرفی بهش نکردیم که بخواد... یا هوس کنه...
دیدی بعضی بچه ها توی سن بچه های ما، مثلا سر اسباب بازی یا سوپر رفتن پدر درمیارن؟ الان پسر من اصلا اینطور نیست چون ندیده که بخواد... هر موقع هم مجبوری بردمش هایپر، هر چی خواسته برداشته (اصلا بدون فکرها، هر چی می بینه دوست داره فکرکنم ادای من رو در بیاره، میره بر میداره میندازه توی سبد و ذوق می کنه یا همینجور که نشسته توی سبد، می چرخه دستشو پرت می کنه یه چیزی میگیره میندازه اون تو ) (که برای اینکه یکم هم شده بشینه توی سبد یا آروم کنارمون بمونه میذارم انجام بده بعد دوباره چرخ میزنیم میگم بده بذارم سر جاشون همینققدر اسکول بازی
الان ما با کتاب مشکل داریم... هر جا بریم کتابخونه یا کتابفروشی، فکر کنم که فکر می کنه کتابای خودشن، میره شروع می کنه ورق زدن و برداشتن و گذاشتن کتابا...
بستنی هم مثل همین خرید لباساش یا اسباب بازیاش یا اصلا خرید خونه، اصلا ندیده و نمیشناسه که بخواد... حتی اگه به خاطر سرما هم نمی خوره، باز خدا رو شکر، هر چی دیرتر بخورن بهتره واقعا چون کمتر عادت کردن... ولی خب شیرینی رو همه همیشه (حالا در درجات مختلف) دوست خواهند داشت و ژنتیک انسان همینه... تازه من سعی می کنم مغزها رو بیشتر بدم تا بستنی ولی بازم استقبالش کمه... تا بزرگتر بشه ببینیم چی میشه...

ماری میگم شما در مورد مهد تحقیقی کردی؟ برنامه ای براش داری؟ از این دوره های مادر و کودک می بری قندعسلتو؟

[Rose]

بچه ها شما موسیقی هم پخش نمیکنید؟ منطورم شعرهای کودکانس. پسر من خیلی دوس داره. ذوق میکنه و دست و پا میزنه. منم براش زیاد پخش میکنم

---

کلا کنار خانواده بودن یه سری معایب داره. یه سری مزایا. و من قبول کردم چون واقعا به کمکشون احتیاج دارم. مخصوصا که تو اولین فرصتی که دکترم اجازه بده میرم تو اقدام دومی.
و البته فکر میکنم مزایاش برای من و پسرم بیشتره.
رز مامانم عاشق این لایوهای دکترا تو اینستاس. برلش میفرستم چیزایی که گفتی. همه لایوهای ظریفی رو میبینه. البته عمل نمیکنه

وااااااااای کژااااااااااااااااااااااااااالللللل پوکیدم یععععععععععنیییییییی  می بینه البته عمل نمی کنه  خدا براتون حفظشون کنه

به نظر من نزدیک بودن خیلی بهتر از تنها موندنه...
چون بالاخره همه صلاح بچه رو می خوان... حالا یک عده انعطافشون کمتره، زحمت بیشتر می خواد... ولی در کل خیلی خوبه واقعا... هم ارتباطات بچه هم کلامش هم رفتارش مسلما بهتر جلو میره با کمک داشتن...

[(کژال)]

اره رز. مثل این دستورهای آشپزی. از وقتی یادم میاد مامانم همه دستورهای آشپزی تلویزیون رو مینوشت. تا حالا یکیش رو هم درست نکرده.
دقیقا منظورم اینکه مزایاش برای من و پسرم بیشتره همین بود. یه روز که ما اونجاییم مامان و بابا و داداشم کلا دارن باهاش حرف میزنن.شعر میخونن. تو بغله. تمرین دست دسی، تمرین تاتی، تمرین بای بای، تمرین نشستن، قل خوردن و...
من واقعا تنهایی نمیتونم این همه کار انجام بدم.
احساس میکنم هر روز که میریم اونجا براش یه کلاس آموزشی کامله. حالا یه چای هم میخوره دیگه