امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
تجربیات رانندگی
اصلا مطمئن باش که پایین بوده
اون حرف مفت زده
اه اه
باید به خواهرت میگفتی انگار دوست شوهرت چشماش نیاز به معاینه دارن!!
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • خانم فسقلی، لیدان
پاسخ
اصلا در اون حد یه جلو عقب کردن بالا هم باشه، مگه چی میشه؟
بعضی وقتا پیش اومده که همسر منم فراموش کرده. دیده راه نمیره بعد فهمیدیم ترمز دستی بالاست.

خدا شفاش بده. به شوهر خواهرتم بگو تو دوستی‌هاش تجدید نظر کنه که یه همچین موضوعی رو سوژه کردن.
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • Targol، خانم فسقلی، لیدان
پاسخ
ترگل خیلی Sad اعصابم خرد بود همسرم هی میگفت به جهنم اصلا بالا بوده گفتم اخه نبود
منم اصلا همچین حسی نداشتم که سخت حرکت کنه بقول پری سیما اصلا شاید 10 متر رفتم جلو اونقدر نبود که گاز بدم و بخواد سرعت بگیره...
والا خود شوهر خواهرمم گفته فلانی آدم نیست اصلا. اما نمیدونم چرا وقتی ادم نیست میفرستش جلو خونه مامان من
مری خودمم مطمئنم بالا نبود طرف یکم کرمکی میزد انگار. خواهرمم تایید کرد
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • Mari90، Targol، خانم فسقلی
پاسخ
اگه بالا باشه انقد سخت حرکت میکنه که حتما خودت میفهمی. چون گاز میخواد اونجوری واقعا. ولش کن بی شخصیت رو. اصلا بیخود کرده اومده در خونتون
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • خانم فسقلی، لیدان
پاسخ
ترگل Big Grin Big Grin Big Grin Big Grin
مسیر جهان دوره گردیست
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • Targol، خانم فسقلی
پاسخ
لیدان حتی اگگگگر تصادف هم می کردی، کسی حق نداشت این رو دستمایه ی شوخی قرار بده... چه برسه فرضا با ترمز دستی بالا حرکت کرده باشی که توی 10 متر و اینها هم هیچ آسیبی برای ماشین نداره که یعنی حتی اگر دیده بود، نیازی نبوده حتی بیاد تذکر بده...

این آدما چیپن... اصلا دیگه بهش فکرم نکن اگرچه می دونم سخته ولی بذار پای ناراحتی های روحی و روانیش که دنبال سوژه بوده که بقیه رو کوچیک و خودش رو بزرگ کنه (که آره منننن بلد بودم و تشخیص دادم که فلانی با دستی بالا حرکت کرده و براش مهم نیست که شما دستی رو دادی پایین!!! او فقط برداشت اشتباه خودش رو درست می بینه و بین بقیه هم مسخره می کنه با اینکه خودشه که مسخره شده و از چشم افتاده...) و بدتر از اون که نشسته پشت سرت گفته و مسخره کرده!!! که دیگه اوج بلاهته... فرضا با دستی بالا حرکت هم بکنی، به او چی می شه؟ در این مواقع اگر خیلییی دلسوزیم (که مثلا ماشین آسیب نبینه) می تونیم بریم نزدیک و ببینیم اولا آیا واقعا دستی بالاست، در ثانی اگر بالا بود با یه تذکر کوچیک مودبانه می تونیم خیلی راحت مشکل رو حل و فصل کنیم... دیگه مسخره کردن و اینا نداره که...

در مورد حرکت با دستی بالا هم بعنوان یکی که عاشق رانندگیه و خیلی رانندگی می کنه، باید بگم بعیده که از بیرون کسی بتونه تشخیص بده که دستی بالاست، فقط خود راننده متوجهش میشه... مگه مثلا دیگه خیلی با گاز زیاد حرکت کرده باشی (که یه وقتا که صفحه کلاچ ساییده شده یا تازه عوض شده این اتفاق میفته و باید پرگاز راه بیفتی که ماشین خاموش نشه) که باز ربطی بهش نداشته...

ولی به نظر من، به جای ناامیدی، از این سنگی به سمتت پرتاب شده، برای خودت پله درست کن... درسش رو بگیر و رد شو... یه وقت این حرکتا باعث نشه از هدفت باز بمونیا... که مثلا از این به بعد حواست باشه بعد از سوار شدن به ماشین، به جز آیینه و کمربند و صندلی و اینا، دستی رو هم حتما یه چک کنی... (مثال میزنما... توی کل زندگی به نظرم این می تونه راه خوبی باشه که اگر یکی اینجوری به ما ایراد گرفت، درسش رو بگیریم و ازش بگذریم... و برای خودم گفتنش راحت تر از عملی کردنشه... ولی گفتم بگم شاید شما راحت تر بتونی عملیش کنی و عذاب نکشی و خودت رو محروم نکنی...)

بعد بیماری های روحی و روانی رو هم در نظر بگیر که بعضی بیماری یا تله ها یا حتی حسادت باعث همچین کارایی میشه.... حتی خیلیا منتظرن که شما یه کاری رو فقط انجام بدی، اونها توی سایه منتظرن و می بیننت... و تصور خودشون رو از اون کار شما، واقعی برداشت می کنن و به شمایی که اون تصور رو انجام ندادی، برچسب میزنن... یا خیلیا توی خیلی جاها منتظرن که از افراد خطایی ببینن تا بیان و اعتماد به نفس طرف رو بگیرن چون طرف رو لایق جایگاهش نمی بینن و حسادت بالایی دارن که مثلا توی مورد شما میتونه این فرد از اینایی باشه که جلوی خانما رانندگی خطرناک می کنه که خانما دست و پاشون رو گم می کنن، بعد که خانم اینجور شد، اونها هستن که به خانم متلک میندازن... چون می ترسه که مثلا پس فردا خانمش هم انتظار داشته باشه که ماشین بهش بده و او می ترسه و با ترسوندن زنان می خواد که خانم ها رو ناتوان از اداره ی ماشین نشون بده و اصلا خانمش همچین چیزی به سرش نزنه... (مثاله ها، و می تونه خیلی گسترده تر از اینها هم باشه)... متاسفانه این بیماران روانی فراوونی بالایی هم دارن و واقعا با توجه به بافت فرهنگی و وضعیت اقتصادی جامعه، روز بروز هم بیشتر میشن... مهم خودتی که خودت رو نبازی... اصلا چیز مهمی نیست حتی اگر با دستی بالا حرکت کرده باشی عزیزم... خیلییی پیش میاد آدم با دستی بالا حرکت کنه بخصوص وقتی هول کردی یا استرس داری...
آزاده نزادیـم کـه آزاد بمیریـم
با گریه بزادیم و به فریاد بمیریم
با جبر و جهالت به جهان پای نهادیم
تا عاقبت از این همه بیداد بمیریم
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • لیدان
پاسخ
مرسی بچه ها واقعا
ترگل الان میفهمم چطوری انقدر از این تاپیک انرژی گرفتی و هر روز مهارتت بیشتر شد
من بابام همیییشه از رانندگی کردن ما رو ترسوند همیشه میگفت هرچقدر شماها خوب رانندگی کنید هستند کسایی که بی توجه رانندگی میکنن و دردسر درست میکنن داداشم که نداشتم ازش یاد بگیرم حدودای 22. 23سالم بود که رفتم واسه گواهینامه گرفتن
یادمه اولین باری که افسر اومد ازم امتحان بگیره انقدر پام لرزید که بلاخره کلاج اومد بالا و ماشین خاموش شد. افسر گفت هرچقدرم که باهوش باشی بااینهمه استرس محاله من و همکارام قبولت کنیم
حدود شش ماه طول کشید تا بتونم قبول بشم اونم با شیطونی که با دوستم کردیم و دوستم رفت تو مخ رئیس آموزشگاه و...... دوتااییمون تقربیا با چشم پوشی خطاهمون قبول شدیم

اما دقیقا روز چهارشنبه سوری زن عموم چراغ نارنجی؟ زرد؟؟ رو مییاد رد کنه یه خانمه رو میزنه. خانم رفت تو کما و دو تا پسر داشت که فقط تلفن و تهدید و داد و بیداد که روزگارتونو سیاه میکنیم زن عمومم فقط میگفت بخدا باد زد زیر چادر خانمه من اصلا نفهمیدم چی شد
اون سال عید واقعا همه فامیل فقط دنبال این بودن ببینن چی میشه
دوماه تو کما بود خانمه عموم حتی یه خونه واسه پسرش نگه داشنه بود که بعدازدواج بده بهشون اوونم فروخت
فقط دعا میکردیم زنده بمونه و به هوش بیاد که خب خداروشکر همین شد
بچه ها زن عموی بعد این ماجرا بیماری روحی روانی گرفت افسرده شد مریض شد... وای فقط گریه میکرد میگفت اژانس بگیرید پیاده برید اصلا با اتوبوس برید اما رانندگی نکنید
بابامم که از اول همینو میگفت...
ببخشید اگر ناراحتتون میکنم اما پدربزرگم که عاشقش بودم توی تصادف فوت شد
این شد که اعتماد به نفس رانندگی کردن تو ما کشته شد. من هنوز وقتی کنار دست همسرم میشینم درب و دستگیره بالا رو میچسبم. اصلا نمیتونم کمی سرعت بالا یا کارهای غیر مجازی که همه یه درصدیش رو انجام میدن رو تحمل کنم. خیلی سخته اما ماشین تو خونست همسرم ماموریته من اسنپ میگیرم میترسم از رانند گی کردن ولی هنوزم میگم دستیم بالا نبودSmile
ترگل اما تو کم نیار همینطوری محکم ادامه بده. رز خووشبحالت قبلا هم خونده بودم زیاد رانندگی کردی همگی موفق باشید
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • Mari90، Rose، Targol، ندایا
پاسخ
بچه‌ها از بعد اون خاموش کردن تو سربالایی دچار فوبیای ترافیک سربالایی شدم Undecided حتی اگه شیبش کم باشه انقد گااااز میدم و ازونور پام رو نیم کلاچه که صداش میپیچه، احساس میکنم کل مردم تو ترافیک دارن به من نگاه میکنن و میگن این چشه؟؟؟
پاسخ
ترگل زودتر ماشینت رو بفروش تا خیلی گرونتر نشدن اتومات بخر.

لیدان جان، من خودم یه بار تو تاکسی هیترو (از این تاکسی زردهای تویوتا که گرونتر از اسنپ هستن و دیگه وقتی برگشتنه از سر کار خیلی خیلی خسته هستم می‌گیرم که راحت‌تر باشم و راننده‌هاش فوق‌العاده حرفه‌ای و مودب هستن و کولر می‌زنن و ...) از پشت یه ماشینی محکم توی ترافیک کوبید بهمون. چون کمربند نبسته بودم و صندلی عقب بودم، سرم پرت شد جلو و خیلی درد گرفت. البته چیزیم نشد، ولی می‌گم توی تاکسی توی ترافیک هم از این چیزا پیش میاد. تازه اون راننده‌ی گولاخ و باتجربه هم حتی نتونست از پس راننده بی‌شعور و بی‌ادب پشت سری بر بیاد و مجبور شد خسارت رو به جون بخره (البته منم ۱ میلیون به حسابش ریختم چون ۲-۳ میلیون فقط پول سپرش بود که کاااامل شکست توی اون تصادف و واقعاَ دلم نیومد تنهایی هزینه رو عهده‌دار بشه). خلاصه این مسائل فقط که با رانندگی خود آدم نیست! من معتقدم ما چون محتاط هستیم خیلی هم بهتر رانندگی می‌کنیم. دیگه اون حوادث هم پیش میاد، ولی توی اسنپ و تاکسی و هر جای دیگه هم پیش میاد. سعی کن بر این ترست غلبه کنی، چون هر چی سن بره بالاتر سخت‌تر میشه تسلط بر رانندگی و خیابون و جاده.
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • Ri Ra، Targol
پاسخ
نههه. من نمیخوام شکست رو بپذیرم Big Grin
پاسخ


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 3 مهمان