خريد خانه

[liyane]

كژال جون چقد شرايطت شبيه منه
ما يه پولي دستمون اومد همسرم طراح داخلي گرفت فقط اينجوري بگم كه كل خونه رو دوباره داره تغيير ميده! خونه ي كليد نخورده رو دوباره همه چيزشو ريخته داريم از نو درست ميكنيم
كف، كابينت، كمد ديواري،تراس، لاندري، كاغذ ديواري همه رو كندن حتي كناف سقفم ريختن پايين چند سانت برده بالا ديشب رفتم خونه ديدم با خاك يكسانه
بعد اين طراحه هر روز يه ايده جديد ميده ديشب همسرم بهم ميگه مردك گفته يكي از حمام هارو ( حمام مهمان) رو خراب كنيم به فضاي سالن اضافه كنيم ، منو ميگي عصباني شدم نزديك بود دعوامون بشه
من ٣٠ مرداد بايد اين خونه اي كه الان توش مستاجر هستيم رو تحويل بدم و خونه ي خودم اصلا اماده نيست
مجبورم وسايلام رو بذارم توي اتاق خوابا خودمو پسرم بريم خونه ي شمال احتمالا بيست روزي اونجا بمونيم

هنوز يه كارتن هم جمع نكردم جمعه گفتم بيان وسايلام رو جمع كنن منم از اول ازدواجم توي اين خونه بودم و كارتناي جهيزيه م توي انباريه
ما هم چكمون سي شهريوره
البته يكي ديگه ام داريم كه بعد از اينكه سند خونه اماده شد بايد پرداخت كنيم ( پايان كار خونه اومده ولي سند هنوز حاضر نيست بر طبق قانون ١٠ درصد مبلغ خونه مي مونه براي تحويل سند )
ولي راستش با همه ي اين دردسرا قلبنا خيلي خوشحالم اين بهترين اتفاق زندگيمه و سعي ميكنم ازش لذت ببرم
عكساي قبل رو از خونه گرفتم
ميخوام بعد از اينكه تغييرات تموم شد به صورت قبل و بعد بزارم اينجا

[Mari90]

کژال جون و لیانه جون خدا قوت
وای که دقیقا حستون را درک میکنم.
به نظر من بچه های سن بچه های شما قابل کنترل هستن، پسر من که واااااقعا انرژی میگیره
هر کارتونی میاریم یه عالمه سوال می‌پرسه این چیع؟ اینجا چی نوشته؟ برای چیه؟ این شکله چیه؟ و ...
کارتن هایی که خوشش بیاد هم برمیداره به عنوان اسباب بازی خودش و نمیده وسیله بچینم
یه عالمه موانع هم با کارتن درست کرده که اصلا نباید تغییر بدیم وگرنه گریه در پیش داریم...

بعد که می‌خوام بنویسم
نه بده منم بنویسم
حتما باید ماژیک بدم ایشون هم بنویسه، تمام کارتن ها دست خط ایشون هم هست خودش چسب بزنه خودش کارتن هل بده و همه اینا یعنی یه انرژی مضاعف ...
حالا اینکه چند بار زمین خورده و هزار بار باید بگم دستاتو بشور نکن تو دهنت ، بمااند.
همه مبل ها را شستم دوباره رفت شیر ریخت روی یکیشون!
خدا فقط صبر بده خخخ
کابینت ساز ما که خیلی بد قوله، الان دقیقا ۶ روزه قراره قیمت بده و هنوز قیمت نگفته ...

[پروانه ابریشم]

همگی خسته نباشید
خدا قوت
بچه ها مراقب خودتون باشید وویتامین بخورید تا بتونید این روزا را بگذرونید
من دوماه گذشته که جابجا شدیم
از تو عید وسیله جمع میکردم
روز اسباب کشی دوتامون کرونا گرفتیم اصن یه وضعی
نمیدونید چقد به خودم سختی دادم
وسیله جمع کردن با بچه که داستان خودشا داره
من فقط میگفتم این وسایل بره تو اون خونه دیگه کاری نداره
بعد از دو ماه ما تازه دیروز وقت کردیم برچسبایه آسانسورا کندیم و واسه اولین بار حیاط شستم
ما هم هنوز کار زیاد داریم
حتی نیازه گچکار بیاد خرابکاری کمد کارا دوباره گچ کنه
من همیشه میگفتم تا خونه تکمیل نشه نمیرم ولی مجبور شدم دیگه
ولی خیلی خیلی الان خوبه و به دلم نشسته و عجیب به آرامش رسیدیم
ایشاله واسه شمام میگذره این روزایه سخت

[Rose]

بچه ها فقط خواستم بگم مبارکتون باشه، هر بار که میاید تعریف می کنید، من توی دلم ذوق می کنم که خونه خریدن اینقدرا هم سخت و دور از دسترس نیست
من خودم عاشق اسباب کشی هستم چون باعث میشه به یه محیط تر و تمیز، جدید و پر انرژی وارد بشم... ولی دوست دارم که خونه ی بعدی خونه ی خودمون باشه چون توی خونه ی مستاجری خیلی کارا نمیشه کرد و دست آدم برای خیلی چیزا بسته اس... ولی خونه ی خود آدم یه حس و حال دیگه ای داره که بتونی تغییرات مدنظرت رو اعمال کنی، سلیقه ی خودت باشه، بهترین لوازم رو استفاده کنی نه از سر بازکنی چون قراره مستاجر بشینه وووو...
خلاصه مبارکتون باشه و کلی اتفاقای خوب توش براتون رقم بخوره بچه ها

[Mari90]

انشالله رز جان خونه خودتون بخرید و حسابی ذوق چیدنش را داشته باشی.
انشالله همه خونه دار بشن

[liyane]

ماري جون مبارك باشه عزيزم
پسر منم راه افتاده انگشت توي هر سوراخي ميكنه
حرف نميزنه ولي تا دلت بخواد نق ميزنه
انشالله اين فصل از زندگيمون هم به خوبي پيش بره
رز جان اولا كه خوشحالم دوباره شما و نونا جون برگشتيد
بعدم از صديق دلم از خدا ميخوام نفر بعدي شما باشي كه اعلام ميكني خريد انجام داديد

[(کژال)]

مرسی بچه ها از همتون
لیانه جون منم خیای خوشحالم مخصوصا که این خونه رو وااااقعا با سیاست های ریز زنانه خریدیم . حالا یه بار میام تعریف میکنم. ولی راستش دوس داشتم میرم خونه خودم شرایطم یه جور دیگه باشه. مثلا من هنوز نرسیدم برم پرده انتخاب کنم. حالا سالن مشرف نیست به جایی ولی باید اتاق خوابارو بگم روزنامه بچسبونن به شیشه ها تا وقت کنم برم دنبال پرده. یا حتی یه نظم دهنده برای کشو و کمدا وقت نکردم بخرم. قابلمه و کتری قوری و... میخوام عوض کنم. هر روز میگم بچه رو خوابوندم شب میشینم پای لپ تاپ یه سری خرده ریزارو اینترنتی میخرم و تو پینترست میگردم ایده بگیرم برای پرده و دکوراسیون. شب که میشه غش میکنم.
از طرفی هم سالگرد ازدواجمون و هم تولد پسرم همین یکی دو هفته هست. پنجمین سالگرده و از قبل عروسی برنامه داشتم این سالگردو جشن بگیرم و دوباره لباسای عروسی رو بپوشیم و بریم آتلیه و... خلاصه گند میخوره تو همش

---

وای ماری به نظرم پسر من تو بدترین سنه. هنوز راه نمیره کلا سینه خیز داره همه چی رو لیس میزنه و میره جلو. بعد اصلا هم حرف متوجه نمیشن تو این سن.
صبح که بیدار میشه زنگ میزنم مامانم بیاد ببرتش. شب میرم دنبالش. وسط روز دلم تنگ میشه خودم هی میرم بهش سر میزنم. دیروز یکم مامانم دیر کرد گذاشتمش تو صندلی غذاش سرشو گرم کردم. واقعا اعصابم نمیکشه رو زمین بزارمش همه چی رو بخوره مثل جاروبرقی

---

رز جان انشالله خیلی زود شما هم میای جزئیات خونه جدیدت رو تعریف میکنی دوست خوش قلب من 

[شیدا]

چه تاپیک خوبی☺️تا باشه از این خستگیها و دغدغه ها☺️

[Mari90]

آقا من یه اعتراف بکنم ، زیاد خونمون رو دوست ندارم. دوست داشتم بزرگتر بود ولی خب چاره ای هم نیست ...

[Celin]

مری فکر کردم فقط خودمم از خرید خونه ذوق نکردم
همه میگن تو چرا اینجوری خونه خریدی اصلا خوشحال نشدی
همه چیزش خوبه جز متراژش
خونه قبلی ۱۲۰ متر بود اینجا ۹۶ وسیله ها همه رفته تو هم
باورت میشه هنوز درست نچیدمش و وسیله نخریدم
هنوز نیومده فکر خونه جدیدم