ارسالها: 4,550
موضوعها: 0
تشکر Received:
10,860 in 2,958 posts
تشکر Given: 5,610
تاریخ عضویت: خرد ۱۴۰۰
اعتبار:
13,422
آقا منم سر سزارین چون اورژانسی بودم خیلی سریع تو بخش لباس پوشیدن بهم و آماده شدم که برم اتاق عمل البته با صندلی چرخدار بردن منو
بعد تا منتظر بودیم که اتاق عمل آماده بشه اون خانم بیمار بر ، اومد موهامو کرد زیر روسری و روسریمو صاف کرد ، دکترم دید با خنده گفت چیکارش داری.
برام جالب بود
خودم که تو این حال و هواها نبودم استرس عمل و بیهوشی داشتم
کل اتاق عمل هم مرد بودن به جز دکترم
دیگه بعد از بیهوشی هم نفهمیدم که چی شد ولی موهام که پوشیده بود خخخ
ارسالها: 5,223
موضوعها: 278
تشکر Received:
22,296 in 4,717 posts
تشکر Given: 14,824
تاریخ عضویت: خرد ۱۴۰۰
اعتبار:
24,870
سروناز جون تا جایی که من می دونم کلا برای عمل ها دست رو می بندن چون ممکنه دست ناگهان تکون بخوره یا تعادل بیمار روی تخت بهم بخوره و روند جراحی دچار مشکل بشه... یعنی تمام اطرافیانم دستاشون بسته بود، برای صفرا هم بستن...
اگه کسی از بچه ها خواستن دستشون رو ببندن نگران نباشید طبیعیه... حتی توی کلیپ ها ببینید دست مادر نمی تونه به بچه برسه و نازش کنه و فقط تماس پوست بچه با صورت مادره...
آره دکتر منم دقیقا می گفت اگه می خواید سز بشید، همون زمانی که تعیین میشه بهترین زمانه... نذارید تا آخرین لحظه که کیسه آب پاره شه چون ممکنه یهویی کارتون به اتاق عمل بکشه و به جز خیلی مسائل دیگه، ناشتا نباشید و خودش خطرناکه... هم برای خودتون هم برای بچه...
آزاده نزادیـم کـه آزاد بمیریـم
با گریه بزادیم و به فریاد بمیریم
با جبر و جهالت به جهان پای نهادیم
تا عاقبت از این همه بیداد بمیریم
ارسالها: 5,223
موضوعها: 278
تشکر Received:
22,296 in 4,717 posts
تشکر Given: 14,824
تاریخ عضویت: خرد ۱۴۰۰
اعتبار:
24,870
۱۴۰۰/۶/۲۰، ۰۲:۰۴ صبح
(آخرین ویرایش: ۱۴۰۰/۶/۲۰، ۰۲:۰۶ صبح، توسط Rose.)
(۱۴۰۰/۶/۲۰، ۱۲:۱۰ صبح)سحر بانی نوشته است: اقااااا یعنی لباس زیر هم نباید بپوشیم؟؟ یا خدا من الان یجوری شدم
چه بده
من اتاق عمل بیمارستانمو دیدم پر اقاس که
نه لباس زیر نباید داشته باشی...
خط سز که دقیقا روی خط لباس زیره اصلا فکرشو نکن که بپوشی? تازه در یک محدوده ی بزرگتری ضدعفونی هم می کنن? آمادگیشو داشته باش، ولی بدون و آگاه باش که حق داری بخوای افراد متفرقه اونجا نباشن.........
من فقط یکبار تونستم به همسرم اشاره کنم که چی شد اون تو... و او هم دیگه نپرسید... و اینجا اولین جاییه که دارم میگم... ولی اگه می دونستم که چی در انتظارمه و حق دارم بعنوان بیمار خواسته م رو بگم که افراد متفرقه نباشن و بدنم رو نبینن، الان اینقدر حس بدی نداشتم... من چون خودم خیلی شوکه شدم، اینجا گفتم که بقیه حواسشون باشه و نذارن هر رفتاری باهاشون بشه... حق هر شخصی هست که بهش احترام گذاشته بشه و جلوی انظار لختش نکنن...
توی خارج حتی نوار قلب رو میخوان بگیرن با احترام از یقه ی فرد اون سنسورها رو میذارن داخل... اینجا ولی تا یه دور توسط آقایون و خانمها دستمالی نشی، نوار قلبت گرفته نمیشه... بدون لباس زیر، کامل باز وووو... دلشونم خوشه مملکت اسلامیه...
آزاده نزادیـم کـه آزاد بمیریـم
با گریه بزادیم و به فریاد بمیریم
با جبر و جهالت به جهان پای نهادیم
تا عاقبت از این همه بیداد بمیریم
ارسالها: 332
موضوعها: 0
تشکر Received:
1,963 in 335 posts
تشکر Given: 1,004
تاریخ عضویت: خرد ۱۴۰۰
اعتبار:
1,963
ممنون رز جان که گفتی
مطمینا جایی ببینم که باید تذکر بدم حتما میدم چون من خیلی حساسم رو این موضوع منم مثل تو روانم بهم میریزه
ارسالها: 216
موضوعها: 0
تشکر Received:
1,534 in 222 posts
تشکر Given: 2,279
تاریخ عضویت: خرد ۱۴۰۰
اعتبار:
1,534
رز جان شاید چون اروم بودم نبست.در واقع همون پسر جوونی که مسئول بیهوشی بود هر مرحله رو برام توضیح میداد .بهم گفت ببین از لحظه ای که پرده رو کشیدیم دیگه قسمت جلو کامل استریل شده اگر دستت رو ببری جلو باید دستت رو ببندم و دوباره استریل کنیم .منم گفتم نه مشکلی نیست اونم نبست .احتمالا از سر تجربه تیم عمل فهمیدن من ارومم و واقعا هم دستم رو جلو نبردم . باهاش حرف میزدم اگه مشکلی داشتم .مثلا یه جایی حس کردم نفسم تنگ شد بهش گفتم میگفت طبیعیه.یا همون اول که بیحسی زدن و شروع کردن به تمیز کردن شکمم با یه مایع احتمالا بتادین (درست نمیدونم)گفتم من کامل میفهمم الان رو شکمم یه چیزی میکشن گفت تا اخر عمل متوجه هستی ولی درد نداری مثلا ممکنه فشار رو بفهمی که بچه رو دارن در میارن ولی جالبیش اینه که یه کم بعد هیچی نفهمیدم با اینکه مرحله به مرحله توضیح میداد پسره . فقط از صدای گریه نی نی فهمیدم کشیدنش بیرون .کلا جو اتاق عملم اروم بود خودمم خیلی اروم بودم صدام در نمیومد.که تو نبستن دست بی تاثیر نبوده وگرنه به قول شما میگین طبیعیه که ببندن
ارسالها: 3,962
موضوعها: 0
تشکر Received:
9,992 in 2,583 posts
تشکر Given: 21,346
تاریخ عضویت: خرد ۱۴۰۰
اعتبار:
11,818
۱۴۰۰/۶/۲۰، ۰۵:۵۲ صبح
(آخرین ویرایش: ۱۴۰۰/۶/۲۰، ۰۵:۵۵ صبح، توسط 2015.)
بچه ها تجربه های جالبی بود.
من خداروشکر سر دخترم که سز شدم اصلا پرستار اتاق عمل در اتاق رو بست و گفت زایمانه مرد نیاد داخل.همه کادر هم خانم بودن و از این بابت نگران نبودم شاید ویژگی مشهد همینه...همه حساسن.حتی وقتی داستم از ریکاوری می اوردنم بیرون سرپرستار که اومد شکمم رو فشار بده و تختم زو بده به اون خدماتی که ببره تو اتاق گفت زایمانیه پرستار مرد کنارش رو فرستاد پشت پرده بعد خودش شکمم رو فشار داد...کلا خوب بود کادرشون خانم بودن به جز خدماتی ها که تختا زو میبردن تا اتاق عمل.
مامانا من دارم اماده میشم که برم بیمارستان.
از استرس اصلا نتونستم امشب بخوابم هریک ساعت بیدار شدم اخرشم ساعت ۳من و همسرخان نشسته رو تخت تصمیم گرفتیم پاشیم و اون صبحانه بخوره و من وسایل رو چک کنم..
الانم منتظرم۵:۳۰بشه راه بیفتیم
فاطمه هستم
ارسالها: 7,835
موضوعها: 7
تشکر Received:
20,218 in 5,384 posts
تشکر Given: 8,760
تاریخ عضویت: خرد ۱۴۰۰
اعتبار:
24,701
فاطمه جان،امیدوارم به سلامتی زایمان کرده باشی و گل پسرت صحیح و سالم بغلت باشه ♡
گوش کن! نبض دلم زمزمه اش با تو یکیست ♥︎
ارسالها: 1,458
موضوعها: 0
تشکر Received:
7,277 in 1,312 posts
تشکر Given: 5,338
تاریخ عضویت: خرد ۱۴۰۰
اعتبار:
7,886
۱۴۰۰/۶/۲۰، ۰۵:۰۴ عصر
(آخرین ویرایش: ۱۴۰۰/۶/۲۰، ۰۵:۰۵ عصر، توسط (کژال).)
فاطمه جان ایشالا پسرت به سلامتی به دنیا بیاد و قدمش خیر باشه
راستی دست منم نبستن تو اتاق عمل.