امتیاز موضوع:
  • 2 رأی - میانگین امتیازات: 4
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
گپ و گفت مامانهای 1401
ماری تو علاوه بر شاعر، هنرمند خوبی هم هستی :-))
قیچی چطور ازش گرفتی ؟
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • youtab
پاسخ
رخشید کم کم دارم شکوفا میشم سر پیری خخخ
فرداش با هم رفتیم قیچی کاغذبر و کاغذ رنگی و کتاب خریدیم
دیگه رضایت داد اون قیچیه را بردارم و زندگی را از قیچی شدن نجات بدمSmile
تو هم خودتو آماده کن، کم کم به این روزای ما می‌رسی هم شعر میگی هم نقاش میشی Smile
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • youtab، رخشید، شیدا
پاسخ
آره یکم گوش هاش بزرگ شدن شبیه الاغ شده
خدارو شکر مورد قبول واقع شد رضایت دادهSmile
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • Rose، youtab، آیسان ۹۶
پاسخ
عاطفه اینکه هی سوال بپرسی کو و کجاست و اینا روش خوبی نیست... اول شما باید بصورت آروم و آهسته تا می تونی صحبت کنی، همه چیز رو براش تعریف کنی، هر چی می بینید توجهش رو جلب کنی.... با همسرت خیلییییی صحبت کنی... تا بچه هم کم کم یاد بگیره که تعریف کنه...

قبلا پیج https://instagram.com/logopedresurs?igshid=YmMyMTA2M2Y= رو معرفی کرده بودم، اگر پستاش رو ندیدی، حتما از کتگوری شروع کن...
اول اینکه به نظرم رنگ خیلی ساده تره... من توی این سن رنگ همه چیز رو به عنوان صفت به حرفامون اضافه می کردم.. یا مثلا کلی چیز قرمز جمع می کردم و میذاشتم دورش، باهم رنگ رو کنار اسم اون وسیله به کار می بردیم... پسرم تقریبا اکثر رنگای روتین رو میشناسه... اعضای بدن حالا یکم حرفه ای تره... البته به مرور اونها رو هم می شناسه ها، جای نگرانی نیست... ولی چون تجسمی از بدن خودش نداره، شاید براش سخت باشه... کم کم بزرگ تر بشه اینا رو هم یاد می گیره...

ولی با آموزش های تک کلمه ای شروع کن، بعد که اسمشون رو گفت، بهشون یه صفت اضافه کن، یا صداشون... صداها تا 2 سالگی یک کلمه محسوب میشن... مثلا سگ هاپ هاپ می کنه، گربه میو کرد، سه تا کلمه محسوب میشه...

پس اصل اول، تو یک قدم جلوتر...
دومین کار کتاب خوندنه.. کتاب های با شکل های جذاب، بزرگ، روشن و شفاف... بخصوص با تصاویر واقعی نه نقاشی (نقاشی از 3 اینطورا به بعد اکی هست و بچه می فهمه، قبلش نه)...
سومین کار، اینکه موقع حرف زدن، توجهش رو به لبت جلب کنی مثلا با رژ جیغ زدن...
واضح صحبت کنی، به صورت به نوعی اغراق شده...
دیگه اینکه باهاش بازی کنی...
اینکه پنکه رو نشون بدی بگی پنکه اس، کار خاصی نیست و بچه هم چیزی یاد نمی گیره... وقتی درباره ی هر شی ای صحبت می کنی، حداقل 3-4 تا جمله در ارتباط باهاش بگو که سیناپس های بیشتری تشکیل شه، و مهم اینه که دائم هم تکرار کنی در موقعیت های مختلف و از زوایای مختلف.... کلا تمرکز روی اینکه یاد بگیره مثلا این مبله و اینا نباید باشه... فقط باهم حرف بزنید و رابطه بسازید... موقع بازی همه ی کارا رو توضیح بده، موقع آشپزی با یه صندلی ایمن اگه قدش می رسه، بهش کارهات رو توضیح بده یا روی اوپن یا زمین کارات رو بکن ببینه، و حینش توضیح بده و مواد رو معرفی کن و بذار لمس (و اگه خطر نداره) بو کنه... و حینش حرف بزن که آرد رو مالیدی به صورتت... می خوای کمکت کنم پاک کنی؟

دیگه اینکه می تونی موقع قدم زدن یا بخصوص از پله بالا و پایین رفتنش، شمارش انجام بدی... پله ی 1، پله ی 2... 1 پله، 2 پله... پا روی پله ی 1، پا روی پله ی 2 ووووو انواع و اقسام روش ها... که کم کم بچه چیزی که یاد می گیره در جملات و حالات مختلف و زمان های مختلف افعال بتونه یاد بگیره... این برای هوش ریاضیش هم خوبه... تحقیقات نشون داده بچه هایی که شمارش رو از سنین پایین تر یاد می گیرن، توی ریاضیات موفق تر عمل می کنن (مطالعه ی موردی روی دانش آموزای چینی بود که چون اعداد توی زبونشون خیلی ساده اس و زود یادش می گیرن، توان محاسباتی مغزشون بیشتره)...

می تونی برای اشیاء مختلف شعر سرچ کنی و براش بخونی... بچه ها با شعر عالی یاد می گیرن...

حالا توی اون پیج بگردی روش های خیلی بیشتری نسبت به اینا هست توش...


جدی فری برد جان؟ چه خوب شد پس...

ماری باریکلا، بیا توی تاپیکش هم بذار لطفا که بمونه الگو بگیریم:
http://khanumha.com/showthread.php?tid=602
ولی همسرت چه عمقی و مهندسی شده کار کرده Smile
آزاده نزادیـم کـه آزاد بمیریـم
با گریه بزادیم و به فریاد بمیریم
با جبر و جهالت به جهان پای نهادیم
تا عاقبت از این همه بیداد بمیریم
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • Mari90، youtab، خانم فسقلی
پاسخ
رز جون و مهرآسا جان و بقیه بچه ها ممنون از گفتن تجربیاتتون
یوتاب جون بیا بغلم
رز باور کن بچه نخور ندیدی باید ببینی Smile
اگر یکذره اغراق کنم من هیچوقت از روش زور استفاده نکردم یه مدت در حد دو‌هفته از روش اصرار استفاده کردم اما قطعش کردم چون جواب نمیداد رو دختر من به طور واضح اعتراض میکنه تمام این مدت هم هرکی اومد خونه ما گفت والا این دموکراسی که شما تو غذا دادن دارید درست نیست ما ال کردیم بل کردیم شما تا بچه میگه نه یا نمیخوام یا روشو برمیگردونه یا الان که پا میشه از صندلیش پاشم از کنربند میاره بیرون غذا دادنو قژع میکنید اکی نیست و چنان کنید ولی ما گفتیم نه نمیشه که به بچه و خواستش و میلش احترام نگذاشت
نه ماهگی که اون وضعیت پیش اومد و دو ماه اع*تص*اب کامل غذا کرد و دکتر ایمان زاده و دکتر صادقی کفتند کلا غذا رو بده خودش بخوره تقریبا اغلب اوقات غذارو خودش میخوره یعنی حتی پایینم میبرمش یا پارک یا هرجا بشقاب رو میذارم کنارم میاد برمیداره یا میخوره میره اما از یکسالگی که قرار شد دو ماه روش کارشناس تغذیم رو مبنی بر مشارکتش تو پخت غذا امتحان کنم و از روش توصیفی برایرغذا دادن استفاده کنم هم خودش بخوره هم نخورد من بدم) یه مقدار وضعیت عوض شد
دکترم و کارشناس تغذیم تو یه مطبن اونها معتقد بودن من اصرار بی مورد میکنم و به نشانه های سیری توجه نمیکنم و البته گفتند دخترم به شدت حساسه و تحت تاثیر عوامل محیطی قرار میگیره یعنی کارشناسم میگفت دختر شما جزو بچه هایی هیت که ممکنه با یه واکسن یا دندون چند ماه کلا غذا نخوره یا شیر نخوره قرار شد دو حداکثر سه ماه این روش رو بریم ببینیم چی میشه
متاسفانه این روش هم مثل روش خودش غذا خوردن شد عملا این وسط دندون جدید یا واکسن یا هر مهمون خونمون اومدن مصادف میشد با اع*تص*اب غذا یا بدغذایی شدید
دیگه از ۱۴ ماهگی چون یه دوره دخترم حتی وزن کم کرد دکترش و تغذیش گفتن روش تلفیقی استفاده کن اول غذا رو ارائه بده خودش بخوره اگر نخورد نیم ساعت بعد خودت شروع به دادن کن اگر نخورد باز هم همون یک وعده رو تقسیم کن کم کم تو زمان طولانی بده حتی اگر دو سه ساعت زمان برد ( در صورتی مه کلا معتقد بودن اگر غذا دادن به بچه بیش از نیم ساعت طول بکشه با بچه بدغذا یا دچار مسکل مواجهیم) اما وقتی دیدن وضعیت رو که تک به تک روشهاشون رو رفتم گفتند نمیشه بچه رو رها کرد به امید درست شدن در آینده و تغذیه این دوران قابل جبران نخواهد بود و این چنین شد که من سرویس شدم Sad

ندا میلینی حالا منو تصور کن از شروع غذای کمکیش مخصوصا از نه ماهگی به بعد درگیرم باور کن بزور رو نمودارش نگهش داشتم واقعا با خون دل

بعدم بچه ها اصلا و ابدا و بهیچ وجه دوست ندارم بچه چاق یا حتی تپل داشته باشم فقط مبخوام نیاز روزانش برای رشد و مخصوصا رشد مغزش تامین بشه و رو نمودار باشه اتفاقا برام مهمه از همین بچگی تناسب داشته باشه
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • 2015، mehrasa20001، Rose، youtab، ستی‌لیته، مینو
پاسخ
سلام نونا جان،
واقعا درکت میکنم، دخترم تا ده ماهگی واقعا غذاهای کمکی رو عالی میخورد و به شدت به غذا علاقه داشت، زیاد نمیخورد ولی دوست داشت غذا خوردنو، ده ماهگی مریض شد و کلا عوض شد، واقعا مکافات داشتم، خیلی سخت بو و واقعا کلافه میشدم، تقریبا غذا خوردن رو دوست نداشت ولی عاشق میوه بود و فقط سوپ میخورد، ۲٢ ماهگی شیرش رو قطع کردم، با اینکه کم کم شیر دادن رو تو دو سه ماه کم کردم و راحت از شیر گرفته شد اما چون وابستگی داشت(روحی) بهش سخت گذشت، تا دو ماه واقعا وحشتناک بد غذا شده بود و دو تا از دندون هاش پوسیده شدن متاسفانه ?
خیلی بهم سخت گذشت،... وقتی بچه به اندازه نیازش غذا نخوره خب خیلی عوارض داره، بحث تپلی و چاقی نیس فقط سلامتیه
اما خدا رو شکر بعدش خوب شد. الان اصلا پرخور نیس ولی به اندازه نیازش میخوره.
نمیدونم شاید دوره اش باید بگذره تا درست بشه. اما خیلی حس بدی داشتم اون روزا
واقعا نعمتیه بچه به اندازه بخوره
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • nona، Rose، youtab
پاسخ
سلام بچه ها این به اندازه خوردنه چقدره؟ میدونم سوالم مسخره و ابتداییه ولی چجوری بفهمیم میزان غذایی که میخوره کافیه؟ اینقد صبر کنیم که ببینیم وزن میگیره یا نه؟ راه دیگه ای هست؟ من تموم فکر و خیال م اینه نکنه کم میخوره، نکنه بهش اصرار نمیکنم یا به اصطلاح به زور نمیدم غذارو، یا باید بیشتر بمونه پیشش تا بخوره، اصلا نمیدونم هنوز…
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • nona، Rose، youtab
پاسخ
ستی اگر قد و وزنش خوبه و روی منحنی رشده (نایستاده یا کم نشده)، دفعش خوبه، دندونا و موهاش خوبه، دیگه یعنی به بچه داره غذای مناسب و کافی می رسه... ولی اگه مسواک نمی زنیم و بچه همش شیرینی و چیزای شیرین و قندهای مصنوعی می خوره و دندونش خرابه، یا ارثی دندونای ضعیفی داره، اون بحثش جداست دیگه... اما در حالتی که مراقبیم و هر کدوم مشکل داشت و چشمگیر بود، اونجا دیگه با دکتر بهتره که صحبت کرد...
اتفاقا سوالت خیلی هم خوبه، ما فکر می کنیم به اندازه یعنی هر چقدر ما کشیدیم باید بخوره (بخاطر پس زمینه های ذهنی از قحطی ها و جنگ هایی که ایران درگیرش بوده، توی اکثر خانواده های ایرانی، تاکید میشه که غذا رو کامل بخورن بچه ها... با اینکه اینجوری فقط صدای بدن رو ندیده می گیریم...)... ولی در واقعیت مایی که بزرگسالیم، در طول روز (بسته به قد و وزنمون)، شاید مثلا 10-15 ق برنج، 5 تا کف دست بربری و حدود 250 گرم گوشت و یه لیوان شیر، کامل نیازهای ماکروهامون رو تامین کنه... ولی مشکل اینجاست که بچه رو اندازه ی خودمون می بینیم... من بخاطر زخم و ورم معده یه مدت خیلی پیگیر بودم... اصلا همون مقادیر هم یه باره نباید وارد بشه به بدن... و حدود 1/3 معده پر بشه کافیه... یعنی 1.3 هم اسید معده باید باشه، 1/3 هم فضای خالی...
کلا باید بذاریم بچه خودش بفهمه که چقدر و چی می خواد بخوره... ما فقط یه تامین کننده ی مناسب باید باشیم...
من واقعا فکر می کردم خیلی مادر بی عرضه ای هستم... چون بعد از 1، دیدم که خیلی غذاش کم شد... بعد از 3، صبحونه فقط نون خالی می خورد و می خوره... ولی کنار بقیه که می بینمش، می بینم که نه بابا، خیلی از استرس هام الکی بوده... رشدش خوبه، قد و موهاش خوبن... چرا الکی به خودم و خودش فشار وارد کنم و یه رابطه ی مریض با غذا براش بسازم...
من فکر کنم اکثر مامانا این مشکلات رو با غذا دارن... حالا یه سریا دوره ایه، یه سریا مثل نونا، یکم پایدارتره... ولی همه مون این مشکل رو کمابیش داریم و داشتیم... فقط و فقط انتخاب های خوب برای بچه بذاریم، بقیه ش رو بسپریم به بدن بچه... مثلا من اون زمان که خب اوج رشد هم بود، حجم غذا کم بود، خیلی از حجم غذا شاید فقط براش بازی بود، سعی می کردم بیشتر از سوپرفودها استفاده کنم... کمتر کرب ساده بدم... اما خب الان اون حساسیت رو اصلا به خرج نمیدم... بود میدم، نبود یا نخواست، هر چی داریم میدم... شما هم سعی کنید غذا رو مغذی کنید که اگه یه لقمه هم خورد، براش بس باشه...

مثلا اون موقع ها من انواع پاستاها رو با مغزیجات درست می کردم (کره ی مغزیجاتی که همون موقع درست می کردم رو به مایه اضافه می کردم و آب میریختم میشد عین خامه)... پاستا با اسفناج، با دال عدس، با لوبیا.... با اسفناج و قارچ و خامه و گوشت وووو... (در هر نسبتی یا با حذف یکی یا چند قلم از مواد...)
پاستا با پستوهایی که مغزش بیشتر از ریحون بود... با انواع مغزها هم درست می کردم خیلی خوب میشد...
پاستای پخته با پوره ی آووکادو...
کوکو یا مافین یا دسر با کدوها...
جای برنج کینوا، کوس کوس، گندم سیاه و این چیزا میدادم..
جای نون ساده، نون 7 غله میدادم...
جای آرد ساده که خب خودم تا 2 سالگی کیک براش می پختم، آرد جو دوسر پرک خونگی درست می کردم... آرد جوونه ها رو خودم درست می کردم... آرد برنج...
جای بستنی، نایس کریم درست می کردم میدادم...
جای آب، آبمیوه ی تازه و رقیق میدادم...
جای دندونگیر، از این عصاره گیرها میدادم...
کلا هر چی ایده ببینید برای انتخاب ها بهتره...
آزاده نزادیـم کـه آزاد بمیریـم
با گریه بزادیم و به فریاد بمیریم
با جبر و جهالت به جهان پای نهادیم
تا عاقبت از این همه بیداد بمیریم
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • Gitii، mehrasa20001، nona، Seti69، Targol، youtab، آیسان ۹۶
پاسخ
ستی جدول کارشناس تغذیم هست نیاز روزانه بچه یک تا دو ساله
روزی دو تا قوطی کبریت پروتیینه ( میتونه یکیش تخم مرغ باسه)
سه واحد لبنیاته ( اندازه حداکثر ۵۰۰ سی سی) یه قوطی کبریت پنیرم یه واحد خساب میشه
سبزیجات و صبفیجات دو قاشق غذاخوری پر هست
میوه یک قاشق غذاخوری پر
حبوبات یک قاشق مرباخوری
کربوهیدرات بسته به میل
اکه اشتباه نکنم حالا دقیقشو از تلگرامم میذارم اینجا

گیتی جان خدا کنه عزیزم
مرسی از گفتن تجربت

اندازه گروه های غذایی:
?گروه گوشت ها و پنیر از گروه لبنیات: 
30 گرم: 1 قوطی کبریت
45 گرم: ۱.۵ قوطی کبریت
60 گرم: 2 قوطی کبریت

1 عدد تخم مرغ معادل ½ لیوان حبوبات پخته یا 3/1لیوان مغزها یا 30 گرم گوشت است.

?گروه سبزیجات:
1-7 سال سبزی پخته و خام در یک گروه قرار می گیرد. از 7 سالگی به بعد انواع آن از هم تفکیک می شود.
سبزیجات خام: بادمجان. باقالی. بامیه. پیاز. سیر. خیار. خیار. گوجه فرنگی. انواع فلفل دلمه ای. فلفل شیرین و تند. قارچ. کدو. کرفس. بروکلی. گل کلم. انواع کلم. کنگر. لوبیا سبز. مارچوبه. نخود فرنگی. سیب زمینی. سیب زمینی شیرین. چغندر. لبو. شلغم. ترب. تربچه. هویج. زردک. نخودفرنگی
سبزیجات برگی: کاهو. انواع سبزی خوردن. اسفناج.
آب سبزیجات: آب هویج. آب کرفس. آب لبو و ...

?میوه ها: سیب. موز. گلابی. پرتقال. کیوی. آلبالو. گیلاس. انار. آلو. آناناس. انجیر. انگور. آووکادو. انواع توت. خربزه. خرمالو. زردآلو. طالبی. خربوزه. هندوانه. شلیل. هلو. گلابی. گوجه سبز. نارنگی.
?مغزها: گردو. بادام. بادام زمینی. پسته. فندق
?حبوبات: عدس. دال عدس. لوبیا سفید. لوبیا چشم بلبلی، قرمز. نخود. باقالی کشاورزی. لوبیا سویا

<a href="https://uupload.ir/" target="_blank"><img src="https://s6.uupload.ir/files/3abfd634-ec75-482d-807c-6d09a0c05fcf_2xc9.jpeg" border="0" alt="آپلود عکس" /></a>

[تصویر:  3abfd634-ec75-482d-807c-6d09a0c05fcf_2xc9.jpeg]

بالای تین میشه دیگه زیاده خواری و اصافه وزن حالا بکی بچه چاق و تپل میخواد بیشتر میده
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • freebird، Gitii، Rose، Seti69، youtab، آیسان ۹۶، خانم فسقلی
پاسخ
نگو نرگس که من همش امیدم به ماه دیگه ماه دیگه هست تا جند سال سکته میکنم Smile

هر نوع آموزشی ترجیحا بعد ۵ ساله مخصوصا زیان دوم اگر تو ایران هستید یعنی بجه به زیان مادری خودش مسلط باشه بعد زبان دوم
البته ستی ایته جان تو این مورد واردتره مطمئنا
الان خواهرزاده برادرزاده هام که ایران نیستن تو خونه تا قبل مهد فقط باهاشون فارسی صحبت شده و میشه چون به هر حال لهجه با لهجه اصل متفاوته و نباید بچه اشتباه آموزش ببینه بعد یک سال یا دو سال که میرن مهد انگلیسی رو از محیط دیگه آموزش میبینن اونها شروعشون زودتره چون تو یه کشور انگلیسی زبانن
مریمم که آلمانه حتما بهتر میدونه
حالا من فکر میکردم از اول باید باهاشون انگلیسی صحبت بشه هرچی کناب و اسباب بازی براشون گرفتم فرستادم همه انگلیسی Smile
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • Gitii، youtab، ستی‌لیته، نرگس
پاسخ


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 15 مهمان