ارسالها: 6,679
موضوعها: 0
تشکر Received:
20,561 in 4,948 posts
تشکر Given: 8,673
تاریخ عضویت: خرد ۱۴۰۰
اعتبار:
25,418
شهرک بهم نزدیکه. اتفاقا منم به همونجا فکر کردم. ولی گفتم شاید جایی باشه که آموزشگاه ها ببرن و معروف باشه برای این کاره. چون من گواهینامه مو تهران نگرفتم.
ممنونم بچهها
ارسالها: 179
موضوعها: 0
تشکر Received:
1,036 in 168 posts
تشکر Given: 187
تاریخ عضویت: خرد ۱۴۰۰
اعتبار:
1,078
ترگل جون الان که شما فشار کارهای فرزند داری و زایمان رو روی شونه هاتون دارید خیلی برای رانندگی خودتونو اذیت نکنید. چون واقعا کار سختی نیست، منتها چون شما همزمان با مسئولیتی که به تازگی به دوش گرفتید در حال تمرین هستید به نظرتون سخت میاد. البته خدای نکرده قصد جسارت و دخالت ندارم. منطورم این بود که خودتونو اذیت نکنید. واقعا رانندگی کردن امتیازی نیست.
خود من هم سالها چون در شهر دیگه ای درس میخوندم از رانندگی فاصله گرفته بودم. به طوری که برام دغدغه شده بود. یک بار نشستم فکر کردم دیدم این کار فقط تمرکز و بیخیالی میخواد. وگرنه نه سوادی لازم داره نه حتی مهارت چندانی لازمه. این همه راننده تازه کار تو خیابونا فقط با اعتماد به نفس کارشونو پیش میبرن. منم کافیه بیخیال باشم و نترسم. والسلام.
بعدش دیگه نشستم پشت فرمون و کم کم روندم و حرفه ای تر شدم. یه چیزی هم که هست اینه که رانندگی تنهایی باعث میشه آدم اعتماد به نفس پیدا کنه. یعنی کسی کنار دستتون نباشه. تکنیک نیم کلاج هم خیلی به من کمک کرد.
خواستم تجربه خودمو بهتون بگم شاید دلگرمی ای باشه براتون. من مثلا وقتی مسیری برام سخت باشه، میگم مگه فلانی که این راهو رفته چی بیشتر از من داره؟ جواب معمولا هیچیه. پس منم میتونم.
ارسالها: 179
موضوعها: 0
تشکر Received:
1,036 in 168 posts
تشکر Given: 187
تاریخ عضویت: خرد ۱۴۰۰
اعتبار:
1,078
نه عزیزم واقعا رانندگی هیچ نوع هوش و مهارتی نمیخواد. سعی کن اینو به خودت بقبولونی
ایییین همه آدم که رانندگی میکنن و خیلیاشون حتی قوانین رو درست بلد نیستند.
به نظر من راننده های محتاط و تازه کار اتفاقا یهتر رانندگی میکنند چون به قوانین احترام میذارن.
و طبق تجربه من فقط و فقط صبر و دقت لازمه که راننده بشی. والسلام
اصلا خودتو درگیر نکن. نگو مجبورم یاد بگیرم. چون مجبور نیستی. این همه تاکسی اینترنتی و آژانس و ....
بگو میتونم یاد بگیرم و دوست دارم بلد باشم. حکم اجبار رو از روی خودت برداری شاید حس بهتری داشته باشی دوستم
امیدوارم به زودی این دغدغه ی کوچولو برات حل بشه عزیزم
ارسالها: 4,457
موضوعها: 1
تشکر Received:
9,629 in 3,202 posts
تشکر Given: 3,566
تاریخ عضویت: خرد ۱۴۰۰
اعتبار:
13,743
۱۴۰۰/۹/۲۸، ۰۴:۳۶ عصر
(آخرین ویرایش: ۱۴۰۰/۹/۲۸، ۰۵:۵۹ عصر، توسط صنوبر۷۱.)
با احترام به نظر مینو جان موافقم که هوش نمیخواد رانندگی ولی مهارت میخواد واقعا.البته نه اینکه بدون مهارت نشه رانندگی کرد مثلا من خودم مهارت ندارم کمم رانندگی میکنم ولی در حد رفع نیاز، با رعایت قوانین و سرعت معمولی خب از پسش برمیام ولی خب خیلی احتیاط میکنم و خودمو در موقعیت های پر ریسک قرار نمیدم.کم چالش ترین جاها سعی میکنم پارک کنم، حسابی حواسمو جمع میکنم تاازه دارم سبقت گرفتنو یاد میگیرم و جرات میکنم سبقت بگیرم.خلاصه ترگل جان همونطوری که مینو جان میگن منم فکر میکنم اگر حواست حسابی جمع باشه و اصول رو رعایت کنی در حد رفت و آمد عادی واقعا میتونی نیازاتو بر طرف کنی
ارسالها: 179
موضوعها: 0
تشکر Received:
1,036 in 168 posts
تشکر Given: 187
تاریخ عضویت: خرد ۱۴۰۰
اعتبار:
1,078
من منظورم اینه برای اینکه ماشین رو برداری و تنهایی بری جایی لازم نیست به سطح خاصی از مهارت برسی. وگرنه طبیعتا به مرور به مهارت کافی خواهی رسید.
ولی اتفاقا به نظر من در موقعیتهای چالشی قرار نگرفتن باعث میشه سطح رانندگیتون پیشرفت نکنه و همیشه مبتدی بمونید و همیشه هم محتاط باشید. نترسید و به خودتون اعتماد کنید. «صبر و حوصله» و «دقت» دو عنصر مهم هستند.
ارسالها: 4,457
موضوعها: 1
تشکر Received:
9,629 in 3,202 posts
تشکر Given: 3,566
تاریخ عضویت: خرد ۱۴۰۰
اعتبار:
13,743
من کلا چون محتاطم وقتی ریسک یه حرکتی رو میکنم که یه جورایی احتمال بدم که میتونم وگرنه هیچ وفت هیچ وقت وقتی توی شیب قرار دارم و جلوم آدمه نیم کلاج با دنده عقب نمیکنم چون واقعا میدونم که توش ضعف دارم و خیلی ریسکه همچین کاری رو انجام دادن.پس خودمو و در واقع مردمو وارد این چالش نمیکنم
ارسالها: 6,679
موضوعها: 0
تشکر Received:
20,561 in 4,948 posts
تشکر Given: 8,673
تاریخ عضویت: خرد ۱۴۰۰
اعتبار:
25,418
اومدم بگم به سلامتی و میمنت من تا حد زیادی با ماشینم دوست شدم، تو ترافیکهای سنگین حکیم و همت رانندگی کردم، تو پیچ و خمهای تهرانپارس با انبوه ماشین، تو شیبهای ملایم و خیابونهای عریض شهرک، تو محله خودمون و الان از خودم راضیم. فقط بی زحمت یکی باید بیاد اول ماشین رو از پارکینگ درآره تا من برم :|
ارسالها: 1,993
موضوعها: 3
تشکر Received:
7,358 in 1,540 posts
تشکر Given: 9,421
تاریخ عضویت: خرد ۱۴۰۰
اعتبار:
9,290
وای ترگل جان خیلی باحال بود! بگو صبحها شوهرت ماشین رو ببره بیرون پارک کنه که راحت باشی! دستت سفت شد دیگه خودت هم از پارکینگ در میای.
حالا من هم که اون دفعه داشتم موعظه میکردم و مشکلی با رانندگی نداشتم (از سال تقریباَ ۹۵ دیگه مرتب نشستم و چند سال هم مرتب با ماشین میرفتم سر کار و الانم گاهی میرم، اگر جاپارک داشته باشم)، چند هفته پیش موقعی که داشتم تو تاریکی برمیگشتم تو پارکینگ (طبقه منفی ۱ هم هست پارکینگمون و یه پیچ داره ولی به شدت گشاده طوری که کامیون هم راحت ازش رد میشه)، حواسم به سمت شاگرد بود که تو پیچ رو به طبقه منفی یک به دیوار گیر نکنه که یهو خررررچ صدای گیر کردن در عقب سمت راننده به اون یکی دیوار شنیده شد! بعد از شاید مثلا صد بار که از این پارکینگ رفتم و اومدم و هیچ دغدغهای نداشتم.
کلاَ من با پیچِ شیبدار تو پارکینگهای طبقات منفی مشکل دارم. با پایین رفتنش هم مشکل دارم، نه بالا رفتن. البته قطعاَ پارکینگهای خونهها رو میگم که کمی تنگ میشن، نه پاساژهای گل و گشاد رو.
حالا از اون روز به بعد خیلی با ترس و لرز از تو پارکینگ در میام و هی فکر میکنم به شوهرم بگم در بیاره بده من برم، ولی با خودم مبارزه میکنم که خاک تو سرت با یه تجربه که آدم جا نمیزنه.
ولی کلاَ این روزا تا عید خیلی برای تمرین رانندگی مناسب نیست ها.. مردم خیلی وحشی شدن و ترافیک هم واقعاَ زیاده. من دیروز با تاکسی از سر کار برمیگشتم که یکی از عقب زد به تاکسی و بدبختیش موند برای من چون جایی بودم که نمیتونستم تاکسی دیگهای بگیرم و باید مینشستم و شاهد دعوا میبودم. عوضش متوجه شدم که اگر تصادف کردم یا وایسم پلیس بیاد یا بیخیال شم و برم و کلاَ هیچگونه صحبتی با طرف نکنم.