مدیریت هزینه ها

[Rose]

ووای رز جون گفتی خونه
ما اصلا پس انداز نمیتونیم کنیم
حقوق من پای قسطها میره و یه مقدار ناچیز میمونه
حقوق همسرمم خرج و مخارج خونه و خریدامون

واقعا فراهم کردن پول پیش خونه یه دردسره چه برسه خریدنش

دقیقا درد خونه نداشتن و سر و کله زدن با صاحبخونه های بی انصاف عزت نفس آدم رو خرد می کنه... آدم ناراحتی اعصاب میگیره وقتی همش یه گوشه ی ذهنش درگیر محل زندگی باشه، درگیر خرج کردن یا نکردن باشه...
بخاطر همین هم که شده، من باید خونه ی رویاهام رو بخرم

[Rose]

آخه چطوری تو تهران میشه خونه خرید...
با این درآمد کارمندی...

با درآمد کارمندی که والا حتی بانکی هم باشی بدون وام و اینها نمی تونی دیگه خونه بخری...
ولی باید آدم به فکر باشه... چکار کنیم؟ تا آخر عمر بذاریم صاحب خونه ها هر سال 200% بکشن روی اجاره؟
حالا الان که پیکه.. حتی یکی از فامیلامون میگه خونه ش رو 200 میلیون زیر قیمت گذاشته ولی کسی نمیخره! خب خونه ای که 4 سال پیش، 500 تومن بود بعد یهو طی یک سال شد 2 میلیارد، معلومه حالا حالاها توان مردم اینقدر زیاد نشده که این گپ رو پر کنه دیگه... الان بازار راکده و مشاورای املاک برای نون درآوردن دارن الکی هی بازار گرمی می کنن و قیمتا رو می برن بالا که با معاملات کمتر بتونن درآمد قبل رو هم داشته باشن...
ولی به نظرم کسی که توان کمتری داره باید به فکر روش های دیگه هم باشه...
مثلا پیش خرید خونه...
خرید خونه در جاهای ارزونتر...
کمک کردن والدین و اگه راضی نمی شدن، به نام زدن قسمتی از خونه با توجه به درصدی که از پول خونه کمک کردن...
شراکت با آدم قابل اطمینان و خرید سهمش در آینده...
خرید طلا که ارزش پول افت نکنه...
ایجاد درآمدهای جدید و بخصوص درآمدهای غیرفعال...
یادگرفتن روش های سرمایه گذاری...

[Rose]

مرسی رزجون
درموردش بیشتر راهنمایی میکنی؟ درمورد سرمایه‌گذاری و درآمدهای جدید...
البته منظورم الان نیست، هر تایمی که تونستی... ممنون میشم
درمورد غذای رستورانی
بچه ها درست میگیدا
ولی ادم بعضی اوقات حس غذا درست کردن نداره
رستوران و ساندویچ و اینا فانه یه جورایی
‍مثلا من هوس یه غذا یا ساندویچی رو میکنم
به همسرم میگم بزن بریم فلان جا که مثلا تو اینستا تبلیغش رو دیدیم
اون لحظه دلم میخواد اون فود مورد نظر، تازه و داغ و آماده جلوم حاضر شه
با این هوسها چه کنیم

عزیزم درباره ی بازارهای مالی مطالعه کن و مشاوره بگیر... بورس، فارکس، بیت کوین... اگه یاد بگیری حتی توی ضرر هم می تونی ارزش پولت رو حفظ کنی... من وارد نیستم در این زمینه ولی اگه پیگیر باشی یاد می گیری... باید خودت دنبالش بیفتی...

غذا هم ببین توی پست صفحه قبل درباره ی فواید خوب خوردن گفتم... 
این صفحه هم درباره ی ایجاد حس نیاز بلاگرا گفتم
پس بخاطر سلامتی روح و روانت آنفالو و بلاک کن که دیگه برات نیاد که هوس کنی... شما هر چی بیشتر این صفحات رو چک کنی، بیشتر هم برات میاردشون... ز دست دیده و دل هر دو فریاد، که هر چه دیده بیند دل کند یاد خواهرم

برای هوس هات هم توی خونه شروع کن مواد نیمه آماده درست کن و فریز کن... سریعتر از بیرون هم آماده میشه... شما یه پیتزا بخوای لاقل نیم ساعت منتظری... حالا آماده شدن و زمان و هزینه ی رسیدن به رستوران و اینها بماند... گوشت مرینیت شده ی آماده برای کباب یا فر، مایه برای فلافل، ناگت، ماکارونی یا استانبولی یا پیتزا، سوسیس یا کالباس، سیب زمینی نیم پز برای سوخاری شدن، اینها رو آماده کن و آماده داشته باش، بقیه ش یکم طولانی تر از آماده شدن و رسیدن سفارشت میشه... خیلی وقتها هم که هوس خوراکی می کنیم چون توی خونه غذای مناسب نداریم و گرسنه شدیم... اگه هر شب بدونی فردا قراره چیا درست کنی اصلا دیگه وسوسه نمیشی که چیزی از بیرون بگیری... امتحان کن... برنامه ریزی کن و یک یا دوبار در هفته برو مواد لازم رو بخر... دیگه بدون غذا نمی مونی که بخوای هوس یه فست فود یا غذای آماده بکنی...
یا تصور کن وقتی که ظهر باشه و بوی غذات توی خونه پخش شده باشه، دلت میاد اصلا غذا سفارش بدی؟؟؟ مطمئنم که نمیاد
پس برنامه ریزی هم مهمه...
کلا باید طرز فکرت رو عوض کنی که تفریحت خوردن فست فود نباشه... مثلا یه چای ببرید کنار جوی آبی بخورید... زیر سایه ی درختی اتراق کنید و یه کباب بزنید... چرا هول هولی توی این کرونا آدم بره توی رستوران؟ بودن توی طبیعت چون انرژی مثبت داره باعث شارژ شدن آدم میشه... گیاهان روح دارن و با رفتن به طبیعت باهاشون میشه ارتباط برقرار کرد... واقعا آدم هفته ای یکی دوبار بخواد غذای حاضری بخوره هم از نظر مالی باخت میده هم از نظر جسمی

[Rose]

ولی ادم بعضی اوقات حس غذا درست کردن نداره
رستوران و ساندویچ و اینا فانه یه جورایی
‍مثلا من هوس یه غذا یا ساندویچی رو میکنم
به همسرم میگم بزن بریم فلان جا که مثلا تو اینستا تبلیغش رو دیدیم
 

دقیقاً این موضوع هم هست، این که بعضی روزا حس آشپزی نداریم 
یا رفتن به رستوران تفریح حساب بشه، بخوایم یه دوری بیرون بزنیم

میشه به همسر گفت که غذا رو بپزه... یا بار و بندیل ببندیم و بریم توی طبیعت یه املت مشتی بزنیم و برگردیم... یا اگه کسی از اطرافیان هست که باهاش راحتیم مثلا مادر یا خواهر یا حتی دوست، بهش بگیم برامون غذا درست کنه و بیاره و یه روز دیگه هم ما براش غذا درست کنیم و ببریم...
به نظر من اگه دنبال راه های جایگزین باشیم حتما راه هایی پیدا می کنیم...

[Mari90]

چه ایده جالبی بود ممنون رز جان
اینکه یه دوست غذا درست کنه بعد یه روز دیگه ما درست کنیم ببریم.خوشم اومد
البته باید با اون دوست صمیمی باشی و به عبارتی ندار که تعارف و این چیزا هم نباشه

[2015]

بچه ها منم بگم تجربه م رو از مدیریت هزینه ها
من اوایل که تازه ازدواج کزده بودم هرچی که میخریدم رو یادداشت میکردم تو یه دفترچه و اخر ماه جمع میزدم و همیشه هم از خرجی خونه کمتر میشد هزینه هام اون مبلغی که میموند رو برای خودم پس انداز میکردم البته بگم ها کم بود شاید ماهی20تومن میشد 8سال پیش ولی این روی ادامه داشت تا موقع تولد دخترم.همسرم هرماه مبلغ خیلی کمی ماهیانه هم بهم میداد که من تمام تلاشم روی پس اندازش بود.
ادمی نیستم که همین الان هم فصلی لباس بخرم یا هرچی دوس داشتم بخرم برای خودم یا خونه.من همین الانشم سالی یک مانتو و یه روسری میخرم.لباس تو خونه هم هروقت لباسی پاره شد که انداختم دور میرم برای خرید.یا مثلا هردوسال یه کیف میخرم.نمیدونم کارم درسته یا نه چون مقابلم خواهرشوهرم هرماه به بازاره و خرید و همیشه هم میخره شاید همسر اون پولش رو تامین میکنه ولی من هرماه یه مبلغ مشخص دارم و ترجیحم روی پس اندازه.
وقتی دخترم دنیا اومد برادرم که از خساست همسرخان خسته شده بود برای یه کار اینترنتی درست کرد البته تایمش کم بود در حد یکسال بود ولی اون یک سال شد نقطه اغاز استقلال من.تمام درامدم رو پس انداز کردم و بعد کم کم وارد بورس شدم.پنهانی و دور از چشم همسرخان.
البته بگم ضرر هم کردم تو بورس ولی چون پولی بود که لازم نداشتم و کسی هم نمیدونست که مال منه همونجا تو بورس موند تا الان حداقل میدونم برای خودم پولی و پشتوانه ای دارم و دارم باهمون کار میکنم.
ماهیانه ای هم که از همسرخان میگیرم به زور توی قرعه کشی خونگی ثبت نام کردم و دارم قسطش زو میدم.هرچند که ارزش پولم اومد پایین چون هنوز به اسمم در نیومده وام ولی دیگه اخراشه ان شاالله این ماه دربیاد.
میخوام بگم فکر نکنم کسی مثل من باحداقل ها بسازه وقتی همسرش هم خونه داره هم ماشین.ولی خسیسه.سعی کردم باهمون سالی یه بار خرید ابرومند لباس بپوشم و مدیریت کنم هزینه هام رو.

[Rose]

2015 حرکتت عالی بود خیلی کار بزرگی کردی واقعا آفرین به همتت 

بله وام خونگی عالیه و چون سود نداره انگار برکت داره...

صدیقه جان برای کتاب می تونی از کتابخونه ها استفاده کنی...
خیلی خوبه که از کتابخونه های عمومی استفاده کنیم...
یا اپلیکیشن های کتابخوانی اومدن خیلی کمک کننده هستن... هزینه شون نسبت به کتاب چاپی خیلی بهتره... و بحث کاغذ هم هست که تلف نمی شه...
می تونی با کسانی که کتابهای موردعلاقه ت رو دارن کتاب تاخت بزنی یا قرض بگیری... یادمه ما توی دانشگاه یه گروه مبادله کتاب داشتیم ولی خب برای کتب درسی بود... ولی میشه بین دوستان کتابخوان هم از این حرکتها کرد... هر کس کتاب فیوریتش رو بخره و با بقیه شر کنه... البته باید سلیقه های افراد نزدیک به هم باشه...
یا کتاب های دست دو بخری که کمکی به زمین هم کرده باشی...
کنار پیاده روهای ان*قل*اب هم کتابهای نو با قیمت کمتر هست... البته یکم از ترند بازار عقبتره ولی برای کتب معمولی خوبه...
من بعضی وقتا کتاب فروشی هایی پیدا کردم که متاسفانه حراج کرده بودن و با قیمت های مناسب خرید کردم...
می تونی برنامه ریزی کنی از تخفیفات فصلی استفاده کنی (آخر هر فصل اون ارگانی که نمایشگاه کتاب برگزار می کرد، داره تخفیفات 20 فصلی میده می تونی استفاده کنی...)...
اگه دانشجو دور و برتون هست می تونی از تخفیف او هم استفاده کنی تقریبا نصف قیمت درمیاد...
دنبال چاپ های قدیم تر باش که ارزونتر هستن...

[Rose]

رز عزیز ممنون از پیشنهادت ولی خرید کتاب حذف نشدنیه چون ربط مستقیم با شغل شوهرم داره و خب کتابخونه شخصی کوچیکی هم داره.

اگه عشقه که دیگه هیچی بخرید و حالشو ببرید  همون حواستون به تخفیفا باشه خوبه... من خودم اکثرا همینجوری می خرم و توی نمایشگاه های کتاب تا 60%-70% قیمت روی جلد خرید کردم...

[بانوی قصه]

بچه ها چه تاپیک خوبی، کیف کردم  

رز عزیز
چقدر خوب توضیح دادی بخصوص درباره ی تغذیه.
ما هفته ای یکی دوبار غذای بیرون میخوردیم ولی جدیدا کمش کردیم چون خودم دارم سعی میکنم غذاهایی مثل پیتزا و همبرگر و غذاهای فست فودی طور رو تو خونه درست کنم که سالم تره بخاطر همین تو خریدهامون همیشه موادی مثل قارچ و فلفل دلمه و پنیرپیتزا و پاستا هست که دستم باز باشه برای پخت و پز.
درواقع از ماه پیش این تصمیم رو گرفتیم که بجای اینکه هفته ای یکی دوبار غذاهای بی کیفیت فست فودی بیرون رو بخوریم ، بجاش غذاهایی از بیرون بخوریم که مقوی هستن و تو حالت عادی خودمون درست نمیکنیم مثل کباب برگ ! 
اما من میگم هیچ اشکال نداره یه وقتا آدم واسه خودش cheat day بذاره و تو اون روز بخصوص غذاها و تنقلات اینچنینی بخوره که حسرت به دل نمونه ! 
من خودم الان متاسفانه پفک و کیک و نوشابه خیلی میخورم، همیشه به همسرم میگم نخر که نخوریم ولی از ته دلم خبر داره که دوست دارم پفک بخورم و میخره ! 
ولی الان متحول شدم که کم کم اینا رو هم حذف کنم 
پاییز و زمستون که شوفاژ روشنه، خودم میوه خشک میکنم به راحتی و بعنوان تنقلات میخوریم. 
این هم خیلی خوبه باتوجه به گرون بودن قیمت میوه خشک.


درباره ی کتاب
من هم ترجیح میدم هرماه حتما برم کتابفروشی و یه بودجه ی محدودی برای خرید کتاب درنظر میگیرم درحد ۲۰۰ _ ۳۰۰ تومن که طبق لیستی که از قبل آماده کردم میرم و فقط همون کتابا رو برمیدارم.
البته اینجا هم باز به خودم سخت نمیگیرم و یکی‌ دوتا کتاب بیشتر و کمتر از اون لیست برمیدارم اگر دوست داشته باشم.
کتاب هم بنظر من از واجبات سبد خرید ماهانه ی خانواده ست که توصیه میکنم حتما یه بودجه ای رو براش درنظر بگیرید هرچند خیلی محدود؛ این‌هم یه سرمایه گذاریه برای روح و زندگی !
تخفیف هم که همیشه هست !
مثلا سایت 30book اکثرا تخفیف داره کتاب هاش،
خود کتابفروشی ها به مناسبت های مختلف تخفیف میذارن مثلا سالگرد افتتاحیه شون،
طرح های فصلی کتاب هم هست که تا ۳۰درصد تخفیف میذارن که این هم خیلی خوبه؛ من این ماه کلی کتاب گرون قیمت از طریق همین طرح تخفیف تابستانی خریدم که کلی به نفعم شد!


و درباره ی نوشتن خریدها ! 
ما دوماه تست کردیم ولی دیگه کشش نداشتیم !
بیشتر حقوق همسر من بابت قسط هامون میره و باقیمونده هم صرف ضروریات ینی خورد و خوراک و بنزین میشه.
یکی دوماه نوشتم و بعد دیدم چیزایی خریدیم که نمیشده نخریم؛ ینی خوراکی بوده و تازه خوراکی و میوه ی واجب نه مثلا خوراکی های لاکچری! : ))
بعد این نوشتنه خیلی رفته بود رو مخمون؛ همش حس میکردیم دارم کنکاش میکنیم و جواب پس میدیم : ))
درواقع ما فعلا روال زندگیمون اینطوری هستش که وام میگیریم و چیزهای واجب میخریم مثل خونه، ماشین، لپ‌تاپ و چیزای گرونی که هرچی پول پس انداز کنی باتوجه به شرایط تورم، بیست سال بعدم شاید نرسی بهشون!
پس تصمیم گرفتیم سختی بازپرداخت وام و سودش رو به جون بخریم ولی عوضش به چیزی که میخواهیم زودتر برسیم باتوجه به تورم و اینا ! 
قرعه کشی های خونگی هم که عالیه مخصوصا برای خانم های خونه دار. مامان من کلی پول تونسته پس انداز کنه از همین طریق. حتی سر جهیزیه خریدن واسه من هم این قرعه کشی ها خیلی کمکش کردن 

اووووف چقدر حرف زدم ! 
اینم بگم و برم 
تو اینستا، پیج های لباس، لوازم خونه، تزئینات، بلاگرهای بیسواد و بی عار رو حذف کنید!
دیدن این پیج ها فقط احساس نیاز کاذب بهتون میده.
اسم چندتا از خوباشون رو جایی یادداشت کنید و اگر واقعا نیاز به خرید دارید، فقط برید سمت همونا بدون اینکه فالو کنید ! 
من هرچندوقت یه بار لیست فالویینگ هام رو چک میکنم و خیلی ها رو حذف میکنم؛ مثلا پیج های لباس یا لوازم خونگی که هیچوقت ازشون خرید نکردم و با دیدنشون فقط وسوسه میشم !
هرچی کمتر در معرض این محتواها باشید، کمتر احساس نیاز کاذب میکنید!

[بانوی قصه]

آن‌شرلی جان
من خودم موقع جهزیه خریدن صدها پیج لوازم خونگی داشتم ولی کلا از دو سه تاشون خرید کردم! 
همین که رفتم خونه ی خودم اکثرشون رو آنفالو کردم و یه چندماه به خودم استراحت دادم تو دیدن پیج های فروش.
بعدش هم اگر چیزی لازم داشته باشم همون پیج های معتبر تو ذهنم هستن که میرم سربزنم ببینم چیزی دارن یا نه.
بنظرم یه مطالعه تو سبک زندگی مینیمال داشته باشی خیلی خوبه.
من خودم از اینام که اصلا وسیله ی اضافی نگه نمیدارم؛ لباسی رو یه مدت نپوشم ، میندازم دور!
یه قانون تو سبک زندگی مینیمال هست که میگه اگر وسیله ای رو طی یک سال گذشته استفاده نکردی، مطمئن باش دیگه استفاده نمیکنی پس ازش بگذر!
اینطوری جا باز میشه برای خریدهای جدید؛ مخصوصا اون ها که تنوع طلب هستن این خیلی خوبه.
البته زندگی مینیمال میگه که بهتره جنس خوب بخریم که بتونیم مدت طولانی استفاده کنیم و از این طریق کمکی هم به حفظ محیط زیست کنیم.
وقتی میری تو بحرش متوجه میشی که همین کیف به ظاهر ساده ای که داریم میخریم چقدر آب و سرمایه براش مصرف شده تا به دست ما برسه که آخرش هم ما بندازیم گوشه ی کمد و سالی یک بار استفاده کنیم ازش! 

پیشنهاد میکنم یه نگاه دوباره به لیست فالوئینگ هات داشته باشی،
اونا که هیچوقت ازشون خرید نداشتی رو آنفالو کن،
همین خودش یه گام بلنده!