امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امتیازات: 2
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
گپ خانم های باردار 1401
بارداری اولم مشکل معده م از ۵ ماه بعد شروع شد که دکتر رانیتیدبن و شربت معده داده بود ولی این سری زودتر شروع شده و واقعا اذیت میشم
ممنون که وقت گذاشتی و جواب دادی
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • samin**
پاسخ
چقدر اینجا سوت و کور شده?

دیگه کسی باردار نشده؟
من دیگه آخراشم
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • Donya
پاسخ
تینا مبارک
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • tinaaa91
پاسخ
دیدم آخرین پیام مال خانم فسقلیه، خوش حال شدم گفتم رفته سراغ بچه دوم Smile
تینا بیا از خودت بگو
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • tinaaa91
پاسخ
مرسی خانم فسقلی Big Grin

ثمین جون چه خبر از بچه داری؟
من رفتم هفته ۳۵
فقط از زایمان میترسم 
دکترم گفت بچه درشته سزارین بهتره منم از نقاهت بعدش میترسم
تاریخ داده ۳/۳/۳۱
از وقتی خرداد شده همش دلم آشوب میشه
پاسخ
آخی تینا مبارکه
من اینقدر تو بارداری زجر کشیدم که اصلا از زایمان نمیترسیدم، تازه هدفم طبیعی بود و روزشماری میکردم برای رسیدنش ولی سه روز قبل از زایمان گفتن لگنم کوچیکه و سز شدم که سر این قضیه هم هنوز غصه می خورم، دلم می خواست ببینم انقباض چه شکلیه!
ببین برای بعد از عمل به خودت کااامل استراحت بده، کار خونه و غذا و... هم کمک بگیر. قهرمان بازی در نیار و سعی نکن زود از جات بلند بشی!
اگر می خوای شیر خودتو بدی از الان برو درمورد چالش ها و راه حل هاش بخون که من سر این قضیه خیییلی اذیت شدم، بچه های این جا در جریانن. حرفاشون موقتا آرومم می کرد ولی چند دقیقه بعد از عمق وجود می زدم زیر گریه... تا می تونی درمورد روش های شیردهی مثل شیر مستقیم از سینه، شیر دوشیده، شیر خشک و ترکیب این ها تحقیق کن و فکر نکن مساله ساده ایه.
در مورد احساسات و ‌‌غم بعد از زایمان هم تحقیق کن. اینکه تا یه مدتی ممکنه با شرایط و بدن جدید نتونی کنار بیای، رابطه با همسرت تحت تاثیر قرار میگیره، احساس ناکافی بودن داری و...
درمورد عوارض جسمی سز هم باز تحقیق کن، مثل نشتی مایع نخاع، درد دنده ها، یبوست، ورم و...
من خدارو شکر هم بارداری زجر کشیدم هم بعد از زایمان هر عارضه ای بود برام پیش اومد به جز یکی دو مورد! اگه از قبل تحقیق کرده بودم زیاد به خودم سخت نمیگرفتم که حداقل درگیر کهیر نشم دیگه!
خلاصه که خیییلی تحقیق کن در مورد همه چیز تا اگه پیش اومد براش آماده باشی و بدون که خدا بهترینا رو برات رقم میزنه.
این چیزایی که گفتم برای ترسوندنت نبود بلکه اشتباهات خودم بود، هرچقدر سخت هم باشه بعد از دو سه ماه اوضاع خیلی بهتر میشه و این خاطراتشه که میمونه. یادت باشه تا میتونی فیلم بگیری از اون دوران که لذتش رو برای همیشه ثبت کنی Smile
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • Donya، tinaaa91، آفرین
پاسخ
عزیزم چقدر خوب توضیح دادی
حالا من بارداری واسم خیلی راحت بود
زایمان هم خیلی نگرانم شوهرم همش بهم دلداری میده
شما چند روز پیش مامانت موندی؟

شیر دهی والا من هرکی رو میبینم مشکل داشته باهاش خیلی کار سختیه
اون اولا که اصلا شیر نداری
حالا به کلاس ازین مجازی ها رفتم در مورد شیر دهی ولی تا انجام ندی نمیشه گفت بلدی یا نه

راستی بند ناف رو ذخیره کردین؟
پاسخ
من دو ماه خونه مامانم بودم به نظرم اگه زودتر برمیگشتم خونه برای روحیه ام خیلی بهتر بود ولی حالم واقعا بد بود دنده هام توی عمل آسیب دیده بود و حتی برای بلند شدن از روی تخت هم نیاز به کمک داشتم. دخترم هم ریفلاکس داشت و مدام باید می ذاشتم و بلندش می کردم.
اگر عارضه ی خاصی رخ نده یک هفته بعد از عمل حال نسبتا خوبی داری.
بند ناف رو هم آره ذخیره کردیم.
راستی برای شیردهی من خیلی تحقیق کردم، مقاله معتبر خوندم نه این چیزای دم دستی توی اینترنت. برای افزایش شیر تقریبا هیچ خوراکی خاصی توصیه نشده یه چندتا چیز محدود به صورت تجربی بعضیا گفتن موقتا روی شیرشون اثر میذاره ولی این تاثیر اصلا در حد تاثیر قانون عرضه و تقاضا نیست. اون اوایل الکی خودت رو نبند به داروها و دمنوش های گیاهی، سه تا چیز به طور 100 درصد روی میزان شیر اثر داره : دریافت کالری کافی، مایعات کافی و دوشیدن هر دو تا سه ساعت مخصوصا در شب.
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • Donya
پاسخ
ای بابا چه روزای سختی داشتی
منم حس میکنم باید یه ماه خونه مامانم بمونم Big Grin

ولی شیر دهی رو من از هرکس میپرسم مشکل داشته خیلی سخته 
مخصوصا اگه بچه رفلاکس داشته باشه
دستت درد نکنه انقدر وقت گذاشتی به سوالام جواب دادی شرمنده 
خداکنه بتونم از پسش بر بیام همش شبا خوابای عجیب غریب میبینم استرس میگیرم
مخصوصا که دیگه داره به روزش نزدیک میشه
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • Donya
پاسخ
(۱۴۰۳/۳/۶، ۱۱:۵۹ صبح)tinaaa91 نوشته است: ای بابا چه روزای سختی داشتی
منم حس میکنم باید یه ماه خونه مامانم بمونم Big Grin

ولی شیر دهی رو من از هرکس میپرسم مشکل داشته خیلی سخته 
مخصوصا اگه بچه رفلاکس داشته باشه
دستت درد نکنه انقدر وقت گذاشتی به سوالام جواب دادی شرمنده 
خداکنه بتونم از پسش بر بیام همش شبا خوابای عجیب غریب میبینم استرس میگیرم
مخصوصا که دیگه داره به روزش نزدیک میشه
خواهش میکنم عزیزم، دوست داشتی برو تجربه زایمانمو بخونکه ببینی ترس نداره، هرچی الان گفتم برای آمادگی ذهنیت بود وگرنه بعیده اتفاق بیفتن. باز هم اگر کمکی از دستم بر میاد بگو. 
امیدوارم بهترین ها برات پیش بیاد موقع زایمان دعا برای من یادت نره 3>
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • tinaaa91
پاسخ


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 9 مهمان